گروه سیاسی:عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب، در یادداشتی عوامل موثر بر مشارکت مردم در انتخابات را بررسی کرد و نوشت:سال ۱۳۹۲، ماجرای مشارکت انتخاباتی دوباره متاثر از ترکیب هر سه عامل شد؛ اوضاع نامناسب، رقابت و امید برای جبران آنچه مردم شاهدش بودند که یک سقوط فاحش در وضعیت کشور بود.
تشدید تحریمها، تورم بالا در سالهای ۹۰ به بعد، توقف رشد اقتصادی و توقف مطلق اشتغال و دخالتهای گسترده در زندگی خصوصی مردم و بستهتر شدن فضا در کنار تنشهای درون حکومتی، همه و همه انگیزه برای تغییر و مشارکت انتخاباتی را فراهم کرده بود. البته اینبار به دلیل ترس از تبعات رقابتهای کنترلنشده، طرفین ماجرا خیلی محتاطانه رفتار کردند، همچنین رقابت جدی و واقعی بود هر چند نامزدهای موجود بازتابدهنده همه سلایق جامعه نبودند ولی کوشش کردند که این سلایق را نمایندگی کنند. تفاوت معناداری میان نامزدها و سابقه و طرفداران و برنامههای آنان وجود داشت. هرچند قدری ناامیدی رسوبکرده از انتخابات قبل همچنان بود و ردصلاحیت آقای هاشمی هم میتوانست ناامیدکننده باشد، ولی در نهایت انگیزه مردم برای تغییر در زمین آماده و مناسب سیاست شکل گرفت و مشارکت خوبی را در حد ۷۳ درصد شاهد بودیم.
سال ۱۳۹۶ نیز این رقابت و نیز امید همچنان موج میزد. عملکرد چهار سال اول آقای روحانی در مجموع مثبت بود. برجام به ثمر رسیده بود، اوضاع اقتصادی از میانه این دوره بهبود یافت. رسانهها و فضای اجتماعی آزادتر شده بودند. اگر مخالفتهای تندروها علیه روحانی و برجام زیاد نشده بود مشارکت در سال ۹۶ قطعا کمتر از ۹۲ میبود. ولی تنشها در سطح سیاست بیشتر شده بود و جامعه به درستی به این نتیجه رسیده بود که این دستاوردها از داخل تهدید میشوند. از این رو مخالفان برجام در انتخابات سال ۱۳۹۶ با هدف حذف روحانی پا به میدان گذاشتند و با تمام قوا وارد شدند. بدون تردید، مردم هم آمدند و از این دستاورد خود دفاع کردند و این شاید یکی از مهمترین انتخابات پس از انقلاب بود. ۷۳ درصد مشارکت مردم در کنار افزایش چشمگیر آرای روحانی محصول این وضع بود. در این دوره کسانی پای صندوق رای آمدند که پیشتر نیامده بودند.
ولی بعد از انتخابات وضعیت عجیبی رخ داده، بهطوری که خیلیها اظهار پشیمانی میکنند نه لزوما یا فقط از انتخاب روحانی، بلکه از شرکت در انتخابات، زیرا احساس کردند که با این روش راهی به دهی نخواهند برد.
اعتراضات سال ۱۳۹۶، توقف برجام و بازگشت تحریمها، تورمهای بالا، توقف رشد اقتصادی، درگیریهای نظامی با ایالات متحده، اعتراضات آبان ۱۳۹۸، ترور سردار سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی و بالاخره مشارکت اندک در انتخابات مجلس و سپس از راه رسیدن کرونا، همه و همه در کنار فقدان چشمانداز امیدبخش و در غیاب اعتماد و رقابت، فضای انتخاباتی را سرد کرده است. در واقع مشکلات اقتصادی، کرونا و تحریم سه مولفه اصلی برای عدم رضایت مردم از وضع کنونی هستند. اگر نیرویی میتوانست امید را در میان مردم زنده و اعتماد مردم را جلب کند و انتخابات نیز به صورت واقعی رقابتی باشد، در این صورت باید گفت که هر سه مشکل مردم یعنی تحریم، تورم و اقتصاد و کرونا، به عنوان عامل تشویق و تحریک مردم برای مشارکت انتخاباتی عمل میکردند، ولی هنگامی که این وضعیت ناهنجار در جامعه باشد و در عین حال نه امید و چشمانداز مثبتی دیده شود و نه اعتمادی به آنچه گفته شد، جلب شود و رقابتی هم نباشد، یا رقابت صوری بوده و بازتابدهنده نیروهای واقعی جامعه نباشد، نباید برای حضور مردم از رقم اندکی که نظرسنجیها برای مشارکت اعلام کردهاند، توقع بیشتری داشت.
کرونا با همه عوارضش انگیزه کافی ایجاد کرد که مردم امریکا رکورد مشارکت انتخاباتی را بزنند و به عنوان یک دستاورد مهم ترامپ را از کاخ سفید بیرون کنند. ما نه فقط کرونا که با مشکلات گوناگونی مواجهیم. بنابراین انگیزه اقدام سیاسی نزد مردم برای حل آنها وجود دارد. بهطور طبیعی نیز نامزدهای انتخاباتی گفتارها و ادعاهای خود را معطوف به حل این مشکلات میکنند پس اگر مردم و جامعه آن ادعاها را پذیرفتند در این صورت به عنوان بهترین اقدام و راهحل در انتخابات مشارکت خواهند کرد و اگر شرکت نکردند به این معنی است که یا ادعاها را نمیپذیرند یا مسیر را تایید نمیکنند. به نظر میرسد که ظرفیت مشارکت بالای ۸۰ درصدی انتخابات فراهم است فقط باید این ظرفیت را فعلیت میدادند. این مجموعه یادداشت پیش از اعلام رسمی تعیین صلاحیتشدگان، نوشته شده بود و با وضعیت جدید ظاهرا نیاز به مشارکت موثر از دستور کار خارج شده است.
تشدید تحریمها، تورم بالا در سالهای ۹۰ به بعد، توقف رشد اقتصادی و توقف مطلق اشتغال و دخالتهای گسترده در زندگی خصوصی مردم و بستهتر شدن فضا در کنار تنشهای درون حکومتی، همه و همه انگیزه برای تغییر و مشارکت انتخاباتی را فراهم کرده بود. البته اینبار به دلیل ترس از تبعات رقابتهای کنترلنشده، طرفین ماجرا خیلی محتاطانه رفتار کردند، همچنین رقابت جدی و واقعی بود هر چند نامزدهای موجود بازتابدهنده همه سلایق جامعه نبودند ولی کوشش کردند که این سلایق را نمایندگی کنند. تفاوت معناداری میان نامزدها و سابقه و طرفداران و برنامههای آنان وجود داشت. هرچند قدری ناامیدی رسوبکرده از انتخابات قبل همچنان بود و ردصلاحیت آقای هاشمی هم میتوانست ناامیدکننده باشد، ولی در نهایت انگیزه مردم برای تغییر در زمین آماده و مناسب سیاست شکل گرفت و مشارکت خوبی را در حد ۷۳ درصد شاهد بودیم.
سال ۱۳۹۶ نیز این رقابت و نیز امید همچنان موج میزد. عملکرد چهار سال اول آقای روحانی در مجموع مثبت بود. برجام به ثمر رسیده بود، اوضاع اقتصادی از میانه این دوره بهبود یافت. رسانهها و فضای اجتماعی آزادتر شده بودند. اگر مخالفتهای تندروها علیه روحانی و برجام زیاد نشده بود مشارکت در سال ۹۶ قطعا کمتر از ۹۲ میبود. ولی تنشها در سطح سیاست بیشتر شده بود و جامعه به درستی به این نتیجه رسیده بود که این دستاوردها از داخل تهدید میشوند. از این رو مخالفان برجام در انتخابات سال ۱۳۹۶ با هدف حذف روحانی پا به میدان گذاشتند و با تمام قوا وارد شدند. بدون تردید، مردم هم آمدند و از این دستاورد خود دفاع کردند و این شاید یکی از مهمترین انتخابات پس از انقلاب بود. ۷۳ درصد مشارکت مردم در کنار افزایش چشمگیر آرای روحانی محصول این وضع بود. در این دوره کسانی پای صندوق رای آمدند که پیشتر نیامده بودند.
ولی بعد از انتخابات وضعیت عجیبی رخ داده، بهطوری که خیلیها اظهار پشیمانی میکنند نه لزوما یا فقط از انتخاب روحانی، بلکه از شرکت در انتخابات، زیرا احساس کردند که با این روش راهی به دهی نخواهند برد.
اعتراضات سال ۱۳۹۶، توقف برجام و بازگشت تحریمها، تورمهای بالا، توقف رشد اقتصادی، درگیریهای نظامی با ایالات متحده، اعتراضات آبان ۱۳۹۸، ترور سردار سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی و بالاخره مشارکت اندک در انتخابات مجلس و سپس از راه رسیدن کرونا، همه و همه در کنار فقدان چشمانداز امیدبخش و در غیاب اعتماد و رقابت، فضای انتخاباتی را سرد کرده است. در واقع مشکلات اقتصادی، کرونا و تحریم سه مولفه اصلی برای عدم رضایت مردم از وضع کنونی هستند. اگر نیرویی میتوانست امید را در میان مردم زنده و اعتماد مردم را جلب کند و انتخابات نیز به صورت واقعی رقابتی باشد، در این صورت باید گفت که هر سه مشکل مردم یعنی تحریم، تورم و اقتصاد و کرونا، به عنوان عامل تشویق و تحریک مردم برای مشارکت انتخاباتی عمل میکردند، ولی هنگامی که این وضعیت ناهنجار در جامعه باشد و در عین حال نه امید و چشمانداز مثبتی دیده شود و نه اعتمادی به آنچه گفته شد، جلب شود و رقابتی هم نباشد، یا رقابت صوری بوده و بازتابدهنده نیروهای واقعی جامعه نباشد، نباید برای حضور مردم از رقم اندکی که نظرسنجیها برای مشارکت اعلام کردهاند، توقع بیشتری داشت.
کرونا با همه عوارضش انگیزه کافی ایجاد کرد که مردم امریکا رکورد مشارکت انتخاباتی را بزنند و به عنوان یک دستاورد مهم ترامپ را از کاخ سفید بیرون کنند. ما نه فقط کرونا که با مشکلات گوناگونی مواجهیم. بنابراین انگیزه اقدام سیاسی نزد مردم برای حل آنها وجود دارد. بهطور طبیعی نیز نامزدهای انتخاباتی گفتارها و ادعاهای خود را معطوف به حل این مشکلات میکنند پس اگر مردم و جامعه آن ادعاها را پذیرفتند در این صورت به عنوان بهترین اقدام و راهحل در انتخابات مشارکت خواهند کرد و اگر شرکت نکردند به این معنی است که یا ادعاها را نمیپذیرند یا مسیر را تایید نمیکنند. به نظر میرسد که ظرفیت مشارکت بالای ۸۰ درصدی انتخابات فراهم است فقط باید این ظرفیت را فعلیت میدادند. این مجموعه یادداشت پیش از اعلام رسمی تعیین صلاحیتشدگان، نوشته شده بود و با وضعیت جدید ظاهرا نیاز به مشارکت موثر از دستور کار خارج شده است.