گروه سیاسی: مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص انتخابات و نقش آفرینی جریان اصلاح طلب گفت و گویی با سایت دیدارنیوز انجام داده که مشروح آن را میخوانید:
مصطفی تاجزاده در ابتدای صحبتهای خود به سراغ این بحث رفت که دو عامل باعث شده است که کشور در وضعیت بسیار نگران کنندهای قرار داشته باشد. او در اینباره میگوید:
«الان در جمهوری اسلامی با دو مشکل مواجه هستیم؛ یکی ساختاری است. شکاف بین اختیارات و مسئولیتها است. تجلیاش این میشود کسانی که قدرت دارند، پاسخگوی افکار عمومی نیستند و کسانی که پاسخگو هستند، قدرت کافی برای اتخاذ سیاستهای صحیح ندارند. دومین مشکل راهبرد و استراتژی غلطی است که جمهوری اسلامی در پیش گرفته است. در یک جمله میتوان گفت استراتژی توسعه را در پیش نگرفته است. به جای اینکه سیاست خارجی و داخلی را در خدمت پیشرفت و توسعه اقتصادی قرار دهد، اقتصاد کشور را در خدمت اهداف داخلی و به خصوص منطقهای خود قرار داده است. این دو مشکل به کشور آسیب میرساند. یکی پاسخگو نبودن حکومت و دوم استراتژی غلط است». راهکارهای تاجزاده نیز برای برون رفت از این وضعیت متناسب با همین دو مشکل است و او پاسخگو کردن حکومت و تغییر استراتژی به توسعه محوری را راهکارهای برون رفت از بحران میداند.
مصطفی تاجزاده در دسته بندیهای سیاسی، اصلاحطلب محسوب میشود و به همین دلیل است که با رویکردهای انقلابی میانهای ندارد. او با اشاره به انقلاب اسلامی و بهار عربی به این نکته اشاره میکند که انقلاب پدیده هزینه بری است و در شرایط فعلی نه شدنی و نه مطلوب است و کشور را درگیر هرج و مرج خواهد کرد. او بر این نکته تاکید میکند که با توجه به وضعیت امروز اقدامات انقلابی جوابگو نیست و راهی جز اصلاحات جدی وجود ندارد.
تاجزاده البته بین مفهوم اصلاحات و اصلاحطلبان به عنوان یک جریان سیاسی تفاوت قائل میشود و بر این باور است که دفاع او از اصلاحات به معنای دفاع از اصلاحطلبان و خودش نیست. او در اینباره میگوید:
«گفتمان ما امروز اصلاً این نیست که نجات کشور در این است که اصلاحطلبان منسجم شوند و مثلاً در انتخابات پیروز شوند و در آن صورت میتوانند کشور را نجات دهند. بلکه امروز ما وارد مرحلهای شدهایم که باید به سمت یک نوع ائتلاف گسترده پیش برویم و دموکراسی ۱+۵۰ را کنار بگذاریم و بگوییم آن جوابگو نیست. ما راهی جز این نداریم که همه نیروها را به کار بگیریم. منظور از به کارگیری همه نیروها فقط اصلاحطلب و اصولگرا نیستند. چون به نظر من الان اکثریت جامعه نه اصولگرا هستند و نه اصلاحطلب.»
تاجزاده انتخابات آزاد با حضور همه گروهها را یکی از ابزارهای قدرت در مذاکره احتمالی با طرف غربی عنوان میکند و مذاکره با دولت اوباما و توافق برجام را نتیجه انتخابات سال ۹۲ میداند. او درباره انتخابات آزاد میگوید:
«حرفمان به حکومت این است که اگر واقعاً میخواهید از موضعی مقتدرانه با آمریکا صحبت کنید هیچ عنصری اقتدار بیشتری به شما نمیبخشد جز اینکه همین انتخابات ۱۴۰۰ را به یک انتخابات ۴۰ میلیونی تبدیل کنید. راه آن هم آزادی است. البته بعد از آزادی. یعنی مردم هم بتوانند نامزدهایی که میخواهند انتخاب کنند و هم مطمئن باشند که به هر نامزدی که رأی دادند، دستش باز است برای اینکه به آن برنامهای که رأی میدهند بتواند در جامعه اجراء کند.»
مصطفی تاجزاده درباره ایده گفتوگوی ملی بیشتر توضیح میدهد. او به این نکته اشاره میکند که این گفتوگو هم یک دفعه رخ نمیدهد، ولی باید با حفظ اصول و احترام طرف مقابل این گفتوگوها شروع شود و سلطنت طلبها و مارکسیستها هم در آن حضور داشته باشند. او در اینباره میگوید:
«به نظر من جز گفتوگو و آشتی ملی و ائتلاف ملی هیچ راهی نداریم. هر کسی که دستش به خون آغشته نیست و دزدی نمیکند و از آن طرف به استقلال ایران، یکپارچگی آن و به نفی خشونت اعتقاد دارد، باید در این گفتوگوی ملی شرکت کند. متناسب با پایگاه اجتماعیاش درون قدرت بیاید. این توهم هم که با یک انتخابات اکثریت را به دست بیاورد و همه ارکان حکومت را بگیرد و بتواند همه منویات خود را در یک مدت کوتاه پیاده کند و بتواند بقیه را حذف کند، از ذهنش کنار بگذارد».
این فعال سیاسی صحبتهای خود را این گونه ادامه میدهد: «گفتوگوی ملی اصلاً بدین معنا نیست که فقط اصلاحطلب و اصولگرا حضور داشته باشند. اگر چه ممکن است شروعش با اینها باشد …، اما مطلقا به معنای این نیست که به اینها ختم میشود. باید همه نیروها را بیاورند. رهبر باید عفو عمومی اعلام کند و بگوید هر کسی دزدی نکرده و دستش به خون آغشته نیست میتواند برگردد. طرفهای مقابل هم بزرگواری کنند خطاهای جمهوری اسلامی را ببخشند. بگویند به خاطر آینده و به خاطر ملت ایران خطاهای گذشته و ظلمی را که به ما شده نادیده میگیریم. یک عفو در کنارش به وجود بیاید. بعد همدیگر را ببینیم و به رسمیت بشناسیم و مهمترین مسائل کشور را به بحث بگذاریم و از تابو درآوریم».
تاجزاده در پاسخ به این سوال که اصلاحطلبان در این فرآیند چه نقشی دارند و باید چه کارهایی کنند به این نکته اشاره کرد باید در مرحله اول با بررسی ۴۲ سال اخیر به این فهم برسند که در چه زمینههایی اشتباه کردند و گفتوگو را در جریان خود شروع کنند. او در اینباره میگوید:
«به هر نیرویی که دلسوز ایران و تمامیت ارضی آن است بگوییم فکر میکنید در نظام مطلوب شما نظامیان باید در سیاست و انتخابات دخالت بکنند یا خیر؟ اگر جواب منفی است آن را به یک اجماع کلی تبدیل کنیم. بپرسیم ما باید به سمت لغو تحریمها حرکت کنیم یا تحریمها نعمت است؟ اگر ما معتقدیم الان دیگر تحریم نعمت نیست، بلکه نقمت است و دارد به جامعه فشار میآورد و واقعاً مردم را کلافه کرده است، یک تصمیم ملی بگیریم و به سمت حل آن برویم. من تردید ندارم در هر زمینهای که گفتمان ما به گفتمان هژمونیک و ملی تبدیل شود، رهبری و حاکمیت طوعاً یا کرهاً قانع میشود آن را بپذیرد.»
تاجزاده به سراغ این مساله میرود که مطالباتی که این روزها در جامعه میشنویم دیگر فقط از زبان اصلاحطلبان مطرح نمیشود و بسیاری از اصولگرایان نیز به نقد سیاستهای فرهنگی، سیاست خارجی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران پرداختهاند. این فعال سیاسی بر اصلاح قانون اساسی تاکید دارد که سازوکار آن در قانون اساسی هم تعریف شده و یکبار در سال ۶۸ هم این کار انجام شده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب بر این نکته تاکید میکند که گفتوگو در چارچوب یک بازی برد ـ برد که همه نیروهای دلسوز کشور در آن حضور داشته باشد میتواند نتیجه بخش باشد. او ایدههای حذفی را هم نقد میکند و میگوید:
«من یکی از منتقدین سرسخت حزب پادگانی و سیاسی شدن سپاه هستم. اما از آن طرف هم میگویم اگر سپاه به پادگان برگردد و در این زمینهها دخالت نکند، پایگاه اجتماعی و احترام ملیاش به مراتب از امروز قویتر و بیشتر خواهد شد. یعنی از یک موضعی نیست که بگویم منحل شود یا نابود شود.»
مصطفی تاجزاده بر درس گرفتن از گذشته و تجربه ۴۲ ساله انقلاب اسلامی تاکید دارد و با مثالی این نکته را مطرح میکند:
«اجازه بدهید صریح به نسل جدید عرض کنم بخش زیادی از اشکالاتی که بعداً در قانون اساسی ما و در جمهوری اسلامی پیش آمد به جهت ندانم کاری و جهل ما بود. تجربه حکومت نداشتیم؛ لذا یک نفر در آن دوره پیشنهاد نداد که رادیو و تلویزیون را غیردولتی کنید.»
بسیاری از منتقدان اصلاحطلبان بر این نکته تاکید دارند که به دلایل مختلف امروز امکان سیاست ورزی وجود ندارد و توصیه میکنند که به جای حضور در قدرت و شرکت در انتخابات از مسائل سیاسی فاصله بگیرند تا با یکدست شدن قدرت جناح حاکم شرایط را درک کند و در عمل مسائلی که پیش رو را حل کند و اگر نتوانست حل کند آن زمان فرصتی است که امکان سیاست ورزی به وجود میآید.
تاجزاده در پاسخ به این انتقادات میگوید:
«این حرفها بیشتر به افسانه شبیه است تا یک واقعیت سیاسی. به دلایلی که عرض میکنم. اولاً در جامعه ما امکان اینکه حکومت یک دست شود در جمهوری اسلامی وجود ندارد.
یعنی بلافاصله بعد از حذف یک جریان مثلاً اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ همه یک نامزد معرفی میکنند یا بلافاصله رقابت در بین دو یا سه نامزد خودشان میبرند و شروع به رقابت با هم میکنند… مطلب مهم دیگر در این زمینه این است که میگویند قدرت یکدست شود تا مشکل با آمریکا حل شود. من یک سؤال دارم، در جمهوری اسلامی و در زمان رهبری آیتالله خامنهای فقط در زمان آقای احمدینژاد قدرت یکدست شد … ما در دولت احمدینژاد بر خلاف سه دوره دیگر بیشترین تنش را در سیاست خارجی داشتیم.
یعنی در دوره آقای احمدینژاد است که پرونده ایران به شورای امنیت رفت و همه این تحریمهایی که الزامآور و جهانی شد و بعد به تحریمهای نفتی و بانکی رسید که حتی در دوره جنگ ما چنین تحریمهایی نداشیم، حاصل کار یکدست شدن حکومت بود نه حاصل تکثر در حکومت. از آن طرف ما در تاریخ جمهوری اسلامی سه اقدام بینالمللی مؤثر داشتیم. یکی داستان گروگانها و قرارداد الجزایر، دیگری قطعنامه ۵۹۸ و آخری هم برجام. هر سه در زمان توزیع قدرت در جامعه شکل گرفت».
تاجزاده همچنین این نکته را اضافه کرد که حتی اگر قدرت یکدست شود، چون حجم نارضایتیها بالاست و جامعه ایران متکثر است هیچ چیزی حل نخواهد شد. او در اینباره میگوید:
«مشکل از بالا نیست که اگر ما توانستیم همه را یکدست کنیم در نتیجه جامعه هم یکدست میشود. ما در پایین اعتراضها و انتقادات جدی داریم. این یک توهم است کسی فکر کند مثلاً اگر حکومت یکدست شد قراردادی میبندند و مردم هم راضی هستند. از آن طرف وقتی حکومت یکدست میشود احتمال وطن فروشی و احتمال کارهای خطا بالا میرود. برای اینکه به راحتی میتوانند فضا را بپوشانند و کسی هم خبر ندارد چه اتفاقی دارد رخ میدهد.»
تاجزاده انتخابات را بهار سیاست دانست که باید از آن فرصت حداکثر استفاده را برد. او در اینباره میگوید:
«اگر منظور شما این است که ما وزن اصلیمان را در فعالیت با مردم قرار دهیم، ولی نه به قیمت اینکه عرصه انتخابات را که بهار سیاست ورزی است رها بکنیم، من کاملاً با این مسئله موافق هستم. اصل بر مردم و ارتباط با مردم، شنیدن نظرات، انتقادات و پیشنهاداتشان است. اما دلیل ندارد که فرصت انتخابات را از دست دهیم».
او در پاسخ به این سوال که تحت چه شرایطی اصلاحطلبان باید در انتخابات شرکت کنند میگوید:
«نامزد خودمان را معرفی میکنیم. برنامه نجات ملی خودمان را ارائه میدهیم و آن را به یک گفتمان غالب در انتخابات تبدیل میکنیم. حالا ممکن است در روز آخر صلاحیت او را رد کنند. میگوییم که نامزدمان را رد کردهاند و مثلاً ما رأی نمیدهیم. یا میگوییم هر کسی خواست رأی دهد و هر کسی نخواست رأی ندهد». تاجزاده در اهمیت انتخابات ادامه میدهد: «انتخابات متعلق به ملت است و متعلق به حکومت نیست. انتخابات دستاورد و حاصل انقلاب است. همچنان که در مشروطه انتخابات آمد در انقلاب اسلامی هم مطرح شد. لطفی نیست که حکومت به ما بکند. ما از حق خودمان استفاده میکنیم».
بحث پایانی دیدار با مصطفی تاجزاده درباره وضعیت امروز اصلاحطلبان و مشکلاتی که این جریان سیاسی درون مجموعه خود دارد شکل گرفت. به عقیده بسیاری از کارشناسان اصلاح طلبان در گفتمان، راهبرد، تشکیلات و تاکتیکها بحرانها و چند دستگیهای زیادی دارد و اگر میخواهند به حیات سیاسی خود ادامه دهند باید اصلاحات را از خود شروع کنند. تاجزاده نیز در مصاحبهها و یادداشتهای مختلف خود بارها بر تغییر رویه اصلاحطلبان تاکید کرده است.
او در پاسخ به این پرسش که اصلاحطلبان باید از کجا شروع کنند تا به وضعیت مطلوب برسند میگوید:
«به نظر من بعد از این فراز و نشیبهایی که در ۴۲ سال گذشته داشتیم، مهمترین و اولویتدارترین کاری که اصلاحطلبان باید بکنند این است که یک ارزیابی ۴۲ ساله جمهوری اسلامی و همین طور از ۷۶ به این سمت داشته باشند. هم نقاط قوت و نقاط ضعف بهخصوص اشتباهات را بیان کنند. بیان اشتباهات نه به عنوان اینکه بخواهند آن را به یک امر جناحی تبدیل کنند … کدام کارها را انجام دادهایم که خطا بوده و نباید انجام میدادیم؟ عین این سوال درباره دوره ۲۳ ساله اصلاحات هم باید پرسیده شود. ما در کجا خوب عمل کردیم که میتوانیم به آن افتخار کنیم. نه به خاطر اینکه تبلیغ جناحی کنیم، به خاطر این که دستاوردی برای نسل جوان امروز و آینده کشور بشود. در کجا اشتباه کردیم که اگر نسل بعدی آمد، اشتباهات ما را تکرار نکند. اگر حرکتی در درون اصلاحات شکل بگیرد که این کار انجام شود، به نظرم بقیه گروهها هم شروع میکنند کما بیش این کار را انجام میدهند».
تاجزاده در پایان صحبتهای خود از رسانهها و جریانهای سیاسی خواست که به بحث و گفتوگو و مناظره بپردازند تا از دل این گفتوگوها درباره آینده ایران و راهکارهای حل مسائل به اشتراک برسند و به واسطه تفاهم و اشتراک بتوان کارهای بزرگی انجام داد. دیدار این آمادگی را دارد که با حضور تمام نیروهای سیاسی کشور درباره مسائل مختلف مناظرههایی برگزار کند و در ادامه فعالیتهای خود این مهم را دنبال میکند.
مصطفی تاجزاده در ابتدای صحبتهای خود به سراغ این بحث رفت که دو عامل باعث شده است که کشور در وضعیت بسیار نگران کنندهای قرار داشته باشد. او در اینباره میگوید:
«الان در جمهوری اسلامی با دو مشکل مواجه هستیم؛ یکی ساختاری است. شکاف بین اختیارات و مسئولیتها است. تجلیاش این میشود کسانی که قدرت دارند، پاسخگوی افکار عمومی نیستند و کسانی که پاسخگو هستند، قدرت کافی برای اتخاذ سیاستهای صحیح ندارند. دومین مشکل راهبرد و استراتژی غلطی است که جمهوری اسلامی در پیش گرفته است. در یک جمله میتوان گفت استراتژی توسعه را در پیش نگرفته است. به جای اینکه سیاست خارجی و داخلی را در خدمت پیشرفت و توسعه اقتصادی قرار دهد، اقتصاد کشور را در خدمت اهداف داخلی و به خصوص منطقهای خود قرار داده است. این دو مشکل به کشور آسیب میرساند. یکی پاسخگو نبودن حکومت و دوم استراتژی غلط است». راهکارهای تاجزاده نیز برای برون رفت از این وضعیت متناسب با همین دو مشکل است و او پاسخگو کردن حکومت و تغییر استراتژی به توسعه محوری را راهکارهای برون رفت از بحران میداند.
مصطفی تاجزاده در دسته بندیهای سیاسی، اصلاحطلب محسوب میشود و به همین دلیل است که با رویکردهای انقلابی میانهای ندارد. او با اشاره به انقلاب اسلامی و بهار عربی به این نکته اشاره میکند که انقلاب پدیده هزینه بری است و در شرایط فعلی نه شدنی و نه مطلوب است و کشور را درگیر هرج و مرج خواهد کرد. او بر این نکته تاکید میکند که با توجه به وضعیت امروز اقدامات انقلابی جوابگو نیست و راهی جز اصلاحات جدی وجود ندارد.
تاجزاده البته بین مفهوم اصلاحات و اصلاحطلبان به عنوان یک جریان سیاسی تفاوت قائل میشود و بر این باور است که دفاع او از اصلاحات به معنای دفاع از اصلاحطلبان و خودش نیست. او در اینباره میگوید:
«گفتمان ما امروز اصلاً این نیست که نجات کشور در این است که اصلاحطلبان منسجم شوند و مثلاً در انتخابات پیروز شوند و در آن صورت میتوانند کشور را نجات دهند. بلکه امروز ما وارد مرحلهای شدهایم که باید به سمت یک نوع ائتلاف گسترده پیش برویم و دموکراسی ۱+۵۰ را کنار بگذاریم و بگوییم آن جوابگو نیست. ما راهی جز این نداریم که همه نیروها را به کار بگیریم. منظور از به کارگیری همه نیروها فقط اصلاحطلب و اصولگرا نیستند. چون به نظر من الان اکثریت جامعه نه اصولگرا هستند و نه اصلاحطلب.»
تاجزاده انتخابات آزاد با حضور همه گروهها را یکی از ابزارهای قدرت در مذاکره احتمالی با طرف غربی عنوان میکند و مذاکره با دولت اوباما و توافق برجام را نتیجه انتخابات سال ۹۲ میداند. او درباره انتخابات آزاد میگوید:
«حرفمان به حکومت این است که اگر واقعاً میخواهید از موضعی مقتدرانه با آمریکا صحبت کنید هیچ عنصری اقتدار بیشتری به شما نمیبخشد جز اینکه همین انتخابات ۱۴۰۰ را به یک انتخابات ۴۰ میلیونی تبدیل کنید. راه آن هم آزادی است. البته بعد از آزادی. یعنی مردم هم بتوانند نامزدهایی که میخواهند انتخاب کنند و هم مطمئن باشند که به هر نامزدی که رأی دادند، دستش باز است برای اینکه به آن برنامهای که رأی میدهند بتواند در جامعه اجراء کند.»
مصطفی تاجزاده درباره ایده گفتوگوی ملی بیشتر توضیح میدهد. او به این نکته اشاره میکند که این گفتوگو هم یک دفعه رخ نمیدهد، ولی باید با حفظ اصول و احترام طرف مقابل این گفتوگوها شروع شود و سلطنت طلبها و مارکسیستها هم در آن حضور داشته باشند. او در اینباره میگوید:
«به نظر من جز گفتوگو و آشتی ملی و ائتلاف ملی هیچ راهی نداریم. هر کسی که دستش به خون آغشته نیست و دزدی نمیکند و از آن طرف به استقلال ایران، یکپارچگی آن و به نفی خشونت اعتقاد دارد، باید در این گفتوگوی ملی شرکت کند. متناسب با پایگاه اجتماعیاش درون قدرت بیاید. این توهم هم که با یک انتخابات اکثریت را به دست بیاورد و همه ارکان حکومت را بگیرد و بتواند همه منویات خود را در یک مدت کوتاه پیاده کند و بتواند بقیه را حذف کند، از ذهنش کنار بگذارد».
این فعال سیاسی صحبتهای خود را این گونه ادامه میدهد: «گفتوگوی ملی اصلاً بدین معنا نیست که فقط اصلاحطلب و اصولگرا حضور داشته باشند. اگر چه ممکن است شروعش با اینها باشد …، اما مطلقا به معنای این نیست که به اینها ختم میشود. باید همه نیروها را بیاورند. رهبر باید عفو عمومی اعلام کند و بگوید هر کسی دزدی نکرده و دستش به خون آغشته نیست میتواند برگردد. طرفهای مقابل هم بزرگواری کنند خطاهای جمهوری اسلامی را ببخشند. بگویند به خاطر آینده و به خاطر ملت ایران خطاهای گذشته و ظلمی را که به ما شده نادیده میگیریم. یک عفو در کنارش به وجود بیاید. بعد همدیگر را ببینیم و به رسمیت بشناسیم و مهمترین مسائل کشور را به بحث بگذاریم و از تابو درآوریم».
تاجزاده در پاسخ به این سوال که اصلاحطلبان در این فرآیند چه نقشی دارند و باید چه کارهایی کنند به این نکته اشاره کرد باید در مرحله اول با بررسی ۴۲ سال اخیر به این فهم برسند که در چه زمینههایی اشتباه کردند و گفتوگو را در جریان خود شروع کنند. او در اینباره میگوید:
«به هر نیرویی که دلسوز ایران و تمامیت ارضی آن است بگوییم فکر میکنید در نظام مطلوب شما نظامیان باید در سیاست و انتخابات دخالت بکنند یا خیر؟ اگر جواب منفی است آن را به یک اجماع کلی تبدیل کنیم. بپرسیم ما باید به سمت لغو تحریمها حرکت کنیم یا تحریمها نعمت است؟ اگر ما معتقدیم الان دیگر تحریم نعمت نیست، بلکه نقمت است و دارد به جامعه فشار میآورد و واقعاً مردم را کلافه کرده است، یک تصمیم ملی بگیریم و به سمت حل آن برویم. من تردید ندارم در هر زمینهای که گفتمان ما به گفتمان هژمونیک و ملی تبدیل شود، رهبری و حاکمیت طوعاً یا کرهاً قانع میشود آن را بپذیرد.»
تاجزاده به سراغ این مساله میرود که مطالباتی که این روزها در جامعه میشنویم دیگر فقط از زبان اصلاحطلبان مطرح نمیشود و بسیاری از اصولگرایان نیز به نقد سیاستهای فرهنگی، سیاست خارجی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران پرداختهاند. این فعال سیاسی بر اصلاح قانون اساسی تاکید دارد که سازوکار آن در قانون اساسی هم تعریف شده و یکبار در سال ۶۸ هم این کار انجام شده است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب بر این نکته تاکید میکند که گفتوگو در چارچوب یک بازی برد ـ برد که همه نیروهای دلسوز کشور در آن حضور داشته باشد میتواند نتیجه بخش باشد. او ایدههای حذفی را هم نقد میکند و میگوید:
«من یکی از منتقدین سرسخت حزب پادگانی و سیاسی شدن سپاه هستم. اما از آن طرف هم میگویم اگر سپاه به پادگان برگردد و در این زمینهها دخالت نکند، پایگاه اجتماعی و احترام ملیاش به مراتب از امروز قویتر و بیشتر خواهد شد. یعنی از یک موضعی نیست که بگویم منحل شود یا نابود شود.»
مصطفی تاجزاده بر درس گرفتن از گذشته و تجربه ۴۲ ساله انقلاب اسلامی تاکید دارد و با مثالی این نکته را مطرح میکند:
«اجازه بدهید صریح به نسل جدید عرض کنم بخش زیادی از اشکالاتی که بعداً در قانون اساسی ما و در جمهوری اسلامی پیش آمد به جهت ندانم کاری و جهل ما بود. تجربه حکومت نداشتیم؛ لذا یک نفر در آن دوره پیشنهاد نداد که رادیو و تلویزیون را غیردولتی کنید.»
بسیاری از منتقدان اصلاحطلبان بر این نکته تاکید دارند که به دلایل مختلف امروز امکان سیاست ورزی وجود ندارد و توصیه میکنند که به جای حضور در قدرت و شرکت در انتخابات از مسائل سیاسی فاصله بگیرند تا با یکدست شدن قدرت جناح حاکم شرایط را درک کند و در عمل مسائلی که پیش رو را حل کند و اگر نتوانست حل کند آن زمان فرصتی است که امکان سیاست ورزی به وجود میآید.
تاجزاده در پاسخ به این انتقادات میگوید:
«این حرفها بیشتر به افسانه شبیه است تا یک واقعیت سیاسی. به دلایلی که عرض میکنم. اولاً در جامعه ما امکان اینکه حکومت یک دست شود در جمهوری اسلامی وجود ندارد.
یعنی بلافاصله بعد از حذف یک جریان مثلاً اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ همه یک نامزد معرفی میکنند یا بلافاصله رقابت در بین دو یا سه نامزد خودشان میبرند و شروع به رقابت با هم میکنند… مطلب مهم دیگر در این زمینه این است که میگویند قدرت یکدست شود تا مشکل با آمریکا حل شود. من یک سؤال دارم، در جمهوری اسلامی و در زمان رهبری آیتالله خامنهای فقط در زمان آقای احمدینژاد قدرت یکدست شد … ما در دولت احمدینژاد بر خلاف سه دوره دیگر بیشترین تنش را در سیاست خارجی داشتیم.
یعنی در دوره آقای احمدینژاد است که پرونده ایران به شورای امنیت رفت و همه این تحریمهایی که الزامآور و جهانی شد و بعد به تحریمهای نفتی و بانکی رسید که حتی در دوره جنگ ما چنین تحریمهایی نداشیم، حاصل کار یکدست شدن حکومت بود نه حاصل تکثر در حکومت. از آن طرف ما در تاریخ جمهوری اسلامی سه اقدام بینالمللی مؤثر داشتیم. یکی داستان گروگانها و قرارداد الجزایر، دیگری قطعنامه ۵۹۸ و آخری هم برجام. هر سه در زمان توزیع قدرت در جامعه شکل گرفت».
تاجزاده همچنین این نکته را اضافه کرد که حتی اگر قدرت یکدست شود، چون حجم نارضایتیها بالاست و جامعه ایران متکثر است هیچ چیزی حل نخواهد شد. او در اینباره میگوید:
«مشکل از بالا نیست که اگر ما توانستیم همه را یکدست کنیم در نتیجه جامعه هم یکدست میشود. ما در پایین اعتراضها و انتقادات جدی داریم. این یک توهم است کسی فکر کند مثلاً اگر حکومت یکدست شد قراردادی میبندند و مردم هم راضی هستند. از آن طرف وقتی حکومت یکدست میشود احتمال وطن فروشی و احتمال کارهای خطا بالا میرود. برای اینکه به راحتی میتوانند فضا را بپوشانند و کسی هم خبر ندارد چه اتفاقی دارد رخ میدهد.»
تاجزاده انتخابات را بهار سیاست دانست که باید از آن فرصت حداکثر استفاده را برد. او در اینباره میگوید:
«اگر منظور شما این است که ما وزن اصلیمان را در فعالیت با مردم قرار دهیم، ولی نه به قیمت اینکه عرصه انتخابات را که بهار سیاست ورزی است رها بکنیم، من کاملاً با این مسئله موافق هستم. اصل بر مردم و ارتباط با مردم، شنیدن نظرات، انتقادات و پیشنهاداتشان است. اما دلیل ندارد که فرصت انتخابات را از دست دهیم».
او در پاسخ به این سوال که تحت چه شرایطی اصلاحطلبان باید در انتخابات شرکت کنند میگوید:
«نامزد خودمان را معرفی میکنیم. برنامه نجات ملی خودمان را ارائه میدهیم و آن را به یک گفتمان غالب در انتخابات تبدیل میکنیم. حالا ممکن است در روز آخر صلاحیت او را رد کنند. میگوییم که نامزدمان را رد کردهاند و مثلاً ما رأی نمیدهیم. یا میگوییم هر کسی خواست رأی دهد و هر کسی نخواست رأی ندهد». تاجزاده در اهمیت انتخابات ادامه میدهد: «انتخابات متعلق به ملت است و متعلق به حکومت نیست. انتخابات دستاورد و حاصل انقلاب است. همچنان که در مشروطه انتخابات آمد در انقلاب اسلامی هم مطرح شد. لطفی نیست که حکومت به ما بکند. ما از حق خودمان استفاده میکنیم».
بحث پایانی دیدار با مصطفی تاجزاده درباره وضعیت امروز اصلاحطلبان و مشکلاتی که این جریان سیاسی درون مجموعه خود دارد شکل گرفت. به عقیده بسیاری از کارشناسان اصلاح طلبان در گفتمان، راهبرد، تشکیلات و تاکتیکها بحرانها و چند دستگیهای زیادی دارد و اگر میخواهند به حیات سیاسی خود ادامه دهند باید اصلاحات را از خود شروع کنند. تاجزاده نیز در مصاحبهها و یادداشتهای مختلف خود بارها بر تغییر رویه اصلاحطلبان تاکید کرده است.
او در پاسخ به این پرسش که اصلاحطلبان باید از کجا شروع کنند تا به وضعیت مطلوب برسند میگوید:
«به نظر من بعد از این فراز و نشیبهایی که در ۴۲ سال گذشته داشتیم، مهمترین و اولویتدارترین کاری که اصلاحطلبان باید بکنند این است که یک ارزیابی ۴۲ ساله جمهوری اسلامی و همین طور از ۷۶ به این سمت داشته باشند. هم نقاط قوت و نقاط ضعف بهخصوص اشتباهات را بیان کنند. بیان اشتباهات نه به عنوان اینکه بخواهند آن را به یک امر جناحی تبدیل کنند … کدام کارها را انجام دادهایم که خطا بوده و نباید انجام میدادیم؟ عین این سوال درباره دوره ۲۳ ساله اصلاحات هم باید پرسیده شود. ما در کجا خوب عمل کردیم که میتوانیم به آن افتخار کنیم. نه به خاطر اینکه تبلیغ جناحی کنیم، به خاطر این که دستاوردی برای نسل جوان امروز و آینده کشور بشود. در کجا اشتباه کردیم که اگر نسل بعدی آمد، اشتباهات ما را تکرار نکند. اگر حرکتی در درون اصلاحات شکل بگیرد که این کار انجام شود، به نظرم بقیه گروهها هم شروع میکنند کما بیش این کار را انجام میدهند».
تاجزاده در پایان صحبتهای خود از رسانهها و جریانهای سیاسی خواست که به بحث و گفتوگو و مناظره بپردازند تا از دل این گفتوگوها درباره آینده ایران و راهکارهای حل مسائل به اشتراک برسند و به واسطه تفاهم و اشتراک بتوان کارهای بزرگی انجام داد. دیدار این آمادگی را دارد که با حضور تمام نیروهای سیاسی کشور درباره مسائل مختلف مناظرههایی برگزار کند و در ادامه فعالیتهای خود این مهم را دنبال میکند.