زنی سرپرست خانوار با ماهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد!
زنی سرپرست خانوار که مستمری همسرش را با ۱۵ سال سابقه کار دریافت میکند، میگوید: مستمری دریافتی من حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است اما با این حال، یارانه ۱۰۰ هزار تومانی را به من ندادهاند.
این زن سرپرست خانوار که یک فرزند محصل در خانه دارد، با بیان اینکه دریافت ۱۰۰ هزار تومان برای چهار ماه متوالی میتوانست کمی از بار هزینههای تحصیل فرزندم بکاهد، خود را متعلق به پایینترین دهکهای درآمدی کشور میداند و میگوید: بسیاری از افرادی که به ظاهر درآمد ثابت ندارند و شغل ثابتی هم ندارند، ممکن است چند برابر من عایدی ماهانه داشته باشند؛ من در دور و بر خودم کسانی را میشناسم که فقط خرید و فروش میکنند؛ از گوشی گرفته تا خط تلفن همراه؛ اما یارانه هم میگیرند؛ این افراد بیمه ندارند اما مستحق هم نیستند.او با بیان اینکه نه همسانسازی و نه افزایش مستمریها نتوانسته من را به خط فقر نزدیک کند؛ ادامه میدهد: وضعیت معیشتی آدمهایی مثل من که زیر حداقل بگیر محسوب میشوند، اصلاً مناسب نیست؛ چه کسی مستحق تر از من و امثال من برای دریافت یارانه؟!
از کارافتادهای با ماهی کمتر از دو میلیون تومان مستمری ماهانه!
حمید یک کارگر از کارافتاده است که به دلیل حادثه کار، از کارافتاده شده و سالهاست که مستمری ازکارافتادگی میگیرد؛ درآمد او نیز ماهانه کمتر از دومیلیون تومان است اما یارانه ۱۰۰ هزار تومانی کرونا را نگرفته است. حمید نیز نسبت به معادلات پرداخت یارانه انتقاد دارد و میگوید: کار من یدی و بدنی بوده و بنابراین بعد از ازکارافتادگی، دیگر نمیتوانم شغلی داشته باشم؛ من تحصیلات دانشگاهی ندارم که بتوانم کار پشت میزنشینی پیدا کنم و از کارافتادگی برایم مساله نباشد؛ من دیگر نمیتوانم کار کنم و تنها منبع درآمد من همین مستمری ناچیز ماهانه است؛ چرا به من یارانه نمیدهند و از من حمایت نمیکنند؟ چه کسی به کارگر سادهای که از کارافتاده باشد و توان کار نداشته باشد، کار میدهد و او را استخدام میکند؟!او ادامه میدهد: باید مستمری ازکارافتادگی به اندازهای باشد که بتوان با آن هزینههای زندگی را تامین کرد؛ حالا که اینگونه نیست، لااقل در پرداخت یارانهها و حمایت ها، من و امثال من را خط نزنند! من علیرغم بیمه بودن و درآمد ثابت داشتن، متعلق به پایینترین دهکهای درآمدی هستم و فکر نمیکنم از من مستحقتر هم باشد!او نیز تاکید میکند اگر قرار به برقراری عدالت است، باید از کارافتادگان و مستمری بگیران زیر حداقلی را به حساب بیاورند و از آنها حمایت نقدی بکنند؛ حمید بر این باور است که آمدن کرونا، هزینه زندگی آدمهایی مثل او را به شدت افزایش داده اما درآمد این آدمها همچنان ثابت مانده است.
کارگران ساختمانی با نیمی از ماه بیکاری!
در عین حال، کارگران ساختمانی نیز که به هزار زحمت حق بیمه ماهانه خود را به حساب سازمان تامین اجتماعی واریز میکنند –چراکه اگر سه ماه متوالی این حق بیمه را نریزند، بیمه آنها قطع میشود و باید مجدداً بروند در صف طولانی متقاضیان بیمه کارگران ساختمانی، آخر صف بایستند و ماهها انتظار بکشند- نسبت بهعدم دریافت یارانه ۱۰۰ هزار تومانی کرونا انتقاد دارند و میگویند: با آمدن کرونا، نرخ بیکاری ما افزایش یافته؛ گاهی بیش از نیمی از ماه را بیکاریم و اگر شانس بیاوریم و کاری پیدا کنیم، باید با دستمزدهای بسیار پایین بسازیم چراکه فرصتهای شغلی در بخش ساختمان محدود است و متقاضی شغل، بسیار.همه این گروهها در حالی از دریافت یارانه ۱۰۰ هزار تومانی خط خوردهاند که دولت، فقط یک شرط ثابت برای دریافت یارانه مشخص کرده: داشتن بیمه، داشتن درآمد ثابت و ماهانه. این در حالیست که سازمان تامین اجتماعی بیمهشدگان بسیاری دارد که بیمه هستند ولی یا درآمد ثابت ماهانه ندارند (مانند کارگران ساختمانی در بحران فعلی ساخت و ساز) و یا درآمد ثابت ماهانه دارند اما این درآمد مکفی نیست؛ حتی گروههایی از مستمری بگیران هستند که نصف حداقل مستمری دریافتی دارند و بنابراین، صد هزار تومان یارانه دولت میتواند کمک مناسبی برای آنها باشد؛ به خصوص در ایام بحران کرونا که هم هزینههای درمان و بهداشت مردم افزایش یافته و هم هزینههای مازادِ آموزش مجازی و تهیه تبلت و اینترنت، بر دوش خانوارها تحمیل شده است.
صدهزار تومان، وقتی فرصتی نیست!
در چنین شرایطی، زنی سرپرست خانوار یا از کارافتادهای که برایش فرصت شغل مجدد نیست و باید با مستمری ناچیز ازکارافتادگی، امور زندگی را اداره کند، نمیتوانند نسبت به تبعیض درعدم دریافت یارانه بیتفاوت باشند؛ آنها بیمه خود را شرط استطاعت کامل نمیدانند و به حق براین باور هستند که بسیاری از اقشار اجتماع که بیمه ندارند، گاهاً درآمدهای بسیار بیشتری دارند چرا که از کانال اقتصاد غیررسمی یا مشاغل کاذب و خارج از لیست، کسب روزی میکنند و امکان این را دارند که بسیار بیشتر از بیمه شدگان سازمان، پول دربیاورند.زن سرپرست خانوار که هرگز در عمرش شاغل نبوده میگوید: تا زمانیکه همسرم زنده بود، کار میکرد و هرجور بود هزینههای زندگی تامین میشد؛ اما برای من مادر که هیچ شغلی بلد نیستم و هیچ تخصصی ندارم، امکان کسب درآمد نیست؛ آیا دولت نباید از من حمایت کند؟به گفته او و امثال او، صد هزار تومان پولی نیست اما وقتی چهار ماه به صورت منظم پرداخت شود، میتوان با آن ماهانه چند کیلو مرغ یا تخم مرغ خرید و به خانه آورد؛ حمید میگوید: برای ازکارافتادگانی مثل من، همین پول ناچیز، بازهم «غنیمت» است! برای همین است که نسبت بهعدم دریافت آن، معترضیم و به شدت انتقاد داریم!