وی گفت: در کشوری که غالب اقلیم خشک و نیمه خشک است قطعا انتقال آب به صلاح نیست نه تنها مناطق مبدا بلکه مقصد هم از این تصمیمها دچار مشکل میشوند. اوج مشکل جایی است که گسست فرهنگی ایجاد میشود، بدنبال این هستیم که یک مشکل را حل کنیم اما هزاران مشکل جدید ایجاد میکنیم.فرزانه خاطرنشان کرد: تجارب قبلی نشان میدهد هر جایی که به مگاپروژههای انتقال آب ورود کردیم نه تنها مشکلات آب در منطقه مقصد حل نشده بلکه تشدید هم شده؛ مثلا شاهدیم که با انتقال آب مشکل مدیریت آب در تهران و اصفهان یا امثال اینها نه تنها حل نشده بلکه دوچندان شده است. سرانه مصرف در تهران نسبت به قبل بدتر شده، این نشان میدهد وقتی وارد این مگاپروژهها میشویم مدیریت منابع آب سختتر میشود. یعنی برای مدیریت منابع آب تصمیم به عرضهمحوری میگیریم و خود مدیریت منابع آب را در بلندمدت سختتر کرده ضمن اینکه تبعات بیشتری هم به کشور تحمیل میکنیم. تبعات اجتماعی، اکولوژیکی، محیطزیستی و تنش فرهنگی بین دو استان مختلف مثلا اصفهان و چهارمحالوبختیاری نمونه بارز این قضیه است.
وی تاکید کرد: عملا هزینه هنگفتی از بیتالمال را برای کمک به مدیریت منابع آب خرج میکنیم اما نه تنها مشکل را ریشهای حل نمیکنیم، بلکه آن را تشدید هم میکنیم.این پژوهشگر منابع آب گفت: پیشنهاد ما این است که یک هزارم درصد از این بودجهای را که برای عرضهمحوری و مگاپروژههای انتقال آب صرف میکنیم، برای ترویج فناوری سبز که پایدارتر و هم مورد نیاز کشور است صرف کنیم که هزینه کمتر و رشد و رونق اقتصادی بالاتری هم به همراه دارد، به جای اینکه هزینه بیتالمال را با این شدت هزینه کنیم، به سمت توسعه آباندوز برویم. وی یادآور شد: ما کشوری با اقلیم غالبا خشک هستیم. اگر برنامهریزیها روی وابستگی شدید به منابع آب باشد به مردم سیگنال میدهیم در منطقه فوقالعاده خشک با هر هزینه و تبعاتی آب مورد نیاز را تامین میکنیم وقتی به این شکل عمل میکنیم، چطور انتظار داریم که کشور توسعه بر مبنای آباندوزی داشته باشد؟
فرزانه تصریح کرد: مشخص است که در قرن اخیر روز به روز وابستگی به منابع آب بیشتر میشود، منابع آبی که بخش زیادی از آن استراتژیک و سهم آیندگان بوده و برای ما نیز واقعا ضروری است. نمونه بارز آن بیلان منفی سطح آب زیرزمینی و آبخوانها است که روز بروز شرایط نگرانکنندهتر میشود.وی خاطرنشان کرد: وقتی پیام انتقال آب را به مردم میدهیم و ریل گذاری توسعه را اصلاح نمیکنیم روز بروز وضعیت منابع آب زیرزمینی بدتر میشود و باز هم مجبور میشویم که بودجه صرف کنیم و مشکلات منابع آب زیرزمینی را حل کنیم، دریاچهها و تالابها را احیا کنیم که مشکلات اکولوژیکی بعدی بوجود نیاید و این در حالی است که خودمان ریشه برخی مشکلات هستیم.
وی تاکید کرد: ما دلیل علمی برای اجرای مگاپروژهها نداریم، کشور ما در طول تاریخ با کمآبی سازگار بوده و قنات و آبانبار داشته، اما نزدیک یک قرن است که بنا را روی آببری گذاشته و استفاده از آب در بخش کشاورزی، شرب و صنعت خردمندانه نیست.
این کارشناس حوزه آب یادآور شد: حتی اگر الگوی مصرف آب در کشور خرمدندانه باشد تحمیل هزینه اینچنینی برای انتقال آب باز هم توجیهپذیر نیست چه برسد به اینکه اکنون مدیریت منابع آب در بخش شرب، کشاورزی و صنعت برای یک کشور با اقلیم خشک و نیمه خشک فاجعهآمیز است. وی بیان کرد: عرضهمحوری به هر دلیلی باشد، از روی دلسوزی، عدم اشراف به مبانی علمی و یا موارد حاشیهای به خیر و صلاح کشور نیست حتی اگر در مقصد مدیریت منابع آب داشتیم اجرای چنین طرحهای انتقال آب توجیهپذیر نیست چه برسد به اینکه برای مصرف آب در مقصد برنامه مدیریتی نداریم.