با شیوع بحران کرونا و تشدید فشار تحریمها بر اساس آمار منتشرشده خط فقر یک خانوار چهار نفره به ۱۰ میلیون تومان رسیده، دستکم دو میلیون نفر بیکار شدهاند و میزان مصرف گوشت، برنج و میوه در ۷۰ درصد خانوارهای بیکارشدگان به صورت چشمگیر کاهش یافته است. وقتی در میان آنها هستیم و از وضعیتشان میپرسیم پاسخشان روشن است و با نگاهی به پاسخها میتوان دریافت که اگر کرونا ایجاد مشکلی کرده باشد عمدتا بر پایه حقایق پیش از کرونای زندگی بازنشستگان بوده است. برخی از آنها پس از بازنشستگی مشغول به کار دیگری نشدهاند، اما ظاهرا برای پرکردن سفر خالیشان چاره دیگری ندارند.پس از ۱۰ سال، بالاخره دولت در تیرماه امسال قبول کرد که از محل بدهیهای خود به سازمان تامین اجتماعی، ۳۲هزارمیلیارد تومان پرداخت کند و با این مبلغ، طرح همسانسازی حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران اجرایی شد. طبق اعلام اولیه، قرار بود که بنابر قانون یک بازنشسته حداقل بگیر، تا دومیلیون و۶۰۰هزار تومان در ماه دریافتی دارد، اما آنچه که برای او وازیر شده یک سوم کمتر از این مبلغ بود.با این حال در چند وقت اخیر و برای سه بار پس از تیرماه امسال، آنها به شکلهای مختلف به این حقوقها و شکاف دستمزد و خط فقر اعتراض کردهاند. آنها معتقدند زمانیکه خط فقر در کشور حدود چهار و نیممیلیون تومان است، مبالغ یک تا دو میلیون تومانی در ماه چطور میتواند جوابگوی هزینههای درمانی، خانواده، فرزندان و نوههایشان باشد.چند روز بعد از تصویب این قانون بود که شماری از بازنشستگان در ۲۵ تیر امسال همزمان با روز تامین اجتماعی، تجمعاتی را در تهران، مشهد، کرج، تبریز، اصفهان، کرمانشاه، اهواز ، اراک و ایلام برگزار کردند که افزایش حقوقها و مستمریها و اجرای قانون همسانسازی بازنشستهها با شاغلان و حقوق مصوب شورای عالی کار از جمله خواستهای اصلی بازنشستگان معترض بود (همین مطالبهای که تجمع اعتراضی آنها در روز اخیر داشته است.)
همسانسازی خواسته ما نیست
«ما همه عصبانی هستیم، ما هنوز عصبانی هستیم، کرونا باشد یا نباشد ما مطالباتی داریم که فراموش شدهاند.» «پروین اسفندیاری»، بازنشسته آموزش و پرورش یکی از همان زنان بازنشستهای است که از کرونا به عنوان عاملی برای تاخیر در پیگیری مطالبات بازنشستهها یاد میکند و میگوید:«تا زمانی که ماده ۶۴ قانون خدمات کشوری اجرا نشود، چه کرونا باشد و چه نباشد، گذران زندگی با حقوق بازنشستگی معلمی برای بسیاری از بازنشستگان خود مصیبتی است که در دوران میانسالی آغاز میشود و تا سالمندی نیز ادامه پیدا میکند.»او که فعال حقوق بازنشستگان است میگوید که «یکی از همکاران آنها در شهرستان در دوران بازنشستگی خود به همین دلیل تصمیم گرفت به زندگی خود خاتمه بدهد، تامین هزینههای تحصیلات عالی، شروع زندگی، برپایی مراسم ازدواج، خرج سیسمونی و هزار و یکی هزینه دیگری که در قاموس یک پدر بر او وارد میشد، با سه میلیون تومان در ماه ناممکن بود.حالا اما شیوع کرونا در کنار افزایش قیمت کالا در سال گذشته، فرصتهای شغلی بازنشستگان را محدود کرده و این دردی است که بر دردهای قبلی اضافه میشود، تعدیل نیرو، تعطیلی برخی دفاتر خصوصی و بیکاری متعاقب شیوع کرونا، بازنشستههایی را تحتتاثیر خود قرار داده است که شاید در یک جریان عادی زندگی حالا باید غم نان نداشته باشند، سرگرم نوههای خود باشند، سفر کنند، کتاب بخوانند و استراحت کنند.»پروین خانم میگوید که «اگر یک بازنشسته، دو فرزند جوان داشته باشد، فرضا دو فرزند دانشجو و بخواهد روزانه پنجاه هزار تومان برای مخارج روزانه هر کدام از آنها کنار بگذارد، تمام حداقل حقوق سه میلیون تومانی خود را باید طی یک ماه هزینه این کار کند و تامین سایر نیازهای فرزندان از این منبع مالی عملا ممکن نیست، بازنشستهها به دلیل شیوع کرونا و ماندن در خانه و ندیدن فرزندانشان افسرده نمیشوند، ناهمخوانی دخل و خرج، حقی که پرداخت نمیشود، چه کنم چه کنمها و نداریهاست که بازنشستگان را افسرده میکند، چه زن باشند و چه مرد. ما فقط اجرای قانون را میخواهیم، نه افزایش حقوق قطرهچکانی را، ما از دولت میخواهیم قانون مصوب خود را اجرا کند و اجرای آن را با طرحهایی به نام همسانسازی به تعویق نیندازد.»