روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: مثلاً پیش آمده با دوستی مسافرت رفته باشید و طبق قرار تعیین شده میان خودتان موظف شدهاید دنگ خود را در همه هزینهها پرداخت کنید. یکی مادر خرج میشود. او در شهر بازی، تفریحات، هزینههای اسکان و تغذیه با موافقت دیگران هزینه میکند و در پایان سفر هر کسی سهم خودش را پرداخت میکند. یا مثلاً آپارتمان نشینها خوب میدانند که باید دنگ یا سهمشان را از هزینه آب و برق مشترک پرداخت کنند. باز هم یکی مدیر ساختمان میشود و هزینهها را تقسیم میکند. یک وقتهایی هوس میکنید با دوستتان به کافی شاپ یا ستوران بروید ولی هزینه مهمان کردن دوستتان زیاد است. یا باید بیخیال رفتن شوید یا سهم خود را از آنچه سفارش میدهید پرداخت نمایید. این یعنی دنگ دادن. حالا یک سؤال مهم! آیا در زندگی مشترکتان قائل به پرداخت سهم خود هستید؟ آیا حاضرید مساوات و عدالت را برقرار کرده و بار خود را بر دوش دیگری نگذارید؟ در این یادداشت میخواهم شما را با دنگهای زندگی مشترک آشنا کنم.
دنگ تلاش: همه دخترها و پسرها در طول زندگی تلاشهای بسیاری میکنند و مهارتهای متنوعی میآموزند. به امید آنکه یک روز این آموزشها به کارشان بیاید و در ارتقای اجتماعی و فردی آنها تأثیر مثبت بگذارد. ولی عدهای به محض اینکه ازدواج میکنند موتور تلاش و حرکت را متوقف میکنند و بار مسئولیت را روی دوش یک نفر میگذارند. یا عدهای از مردها شخصاً اجازه فعالیت را از همسرشان سلب میکنند و ترجیح میدهند آنها را صرفاً در قالب یک آشپز یا تربیت کننده کودک ببینند و درست به همین دلیل از زیر بار مسئولیتهای خانه شانه خالی میکنند. مثلاً اگر همسرش بگوید لباسها را پهن کن یا یک لحظه بچه را نگهدار من کاری انجام بدهم غرولند میکنند که من صبح تا شب بیرون خانه کار میکنم و جان میکنم. حالا در خانه هم باید کار کنم؟ اصلاً کدام مردی بچهداری میکند که من دومی باشم؟ خب چرا وقتی که بچه خواب بود کارت رو نکردی… و هزار تا چرا و امای دیگر. اگر شما هم در این گروه از مردان قرار دارید باید بگویم دوره این حرفها و باورهای غلط تمام شده و زن و مرد هر دو در یک خانه و زیر یک سقف زندگی میکنند. پس باید وظایف خود را به درستی ایفا کنند. انجام یک وظیفه نفی کننده کارهای دیگر نیست. مثل این است که شما، چون در اداره یا شرکت کار میکنید نباید وظایف خرید نان یا سر زدن به والدینتان را انجام دهید. اگر به مادرتان میتوانید بگویید من به اندازه کافی کار میکنم و خسته میشوم نمیتوانم به شما سر بزنم به همان اندازه حق دارید به همسرتان بگویید من در کار منزل مشارکت نمیکنم. شما به عنوان یک همسر مؤظف هستید باری از دوش همسرتان در خانه بردارید.
دنگ مهربانی: مهربانی پایه اصلی زندگی مشترک است. دو طرف باید دنگ خودشان را از این حس خوشایند بپردازند تا حس زندگی را برای آن یکی زنده نگاه دارند. وظیفه همسران است که در قبال آن یکی مهربان و بخشنده باشند. گاهی بیمنت ببخشند، گاهی سرزده آن یکی را با کارهای عاشقانه غافلگیر کنند. گاهی شریک تنهایی هم شوند و گاهی بیهیچ قضاوتی برای یکدیگر گوش شنوا باشند. در بسیاری از زندگیها وقتی همسران یکدیگر را درک نکرده یا مدام دست به قضاوت میزنند و طرفشان هنوز اولین کلمه را بر زبان نیاورده دست به، اما واگر میزنند کمکم اعتماد میانشان کمرنگ میشود و آنها سکوت را به گفتن ترجیح میدهند. کمکم حرفها میماند و غمباد درست میکند. زن یا مرد دست به سانسورهای وقت و بیوقت احساسش میزند و آن وقت است که زندگی خطرناک میشود و دست کمی از بودن در جهنم ندارد.
مهربانی از آن دست دنگهایی است که زیادتر دادنش نشانه تواضع است و مهر میآفریند. چه خوب است گاهی این موهبت الهی را بیمنت خرج همسرمان کنیم و گاهی برایش یک گوش شنوا باشیم. باور کنیم او پیش از آنکه همسر ما باشد یک انسان است و هنجارهای خودش را دارد. قرار نیست مادر خانه آدم کامل و بینقصی باشد یا مدام اشتباهاتش را مخفی کند. یا مرد خانه به واسطه مرد بودنش احساسش را پنهان و مشکلات و دغدغهها را به تنهایی تحمل کند. قرار نیست اگر یکی تند رفت آن یکی هم تلافی کند و جوابهای را با هوی بدهد. خانه میدان جنگ نیست که عقبنشینی به معنای ضعف یا شکست باشد. هر چه از تنش و تلافی احساسهای رنج آور دوری کنید زندگی آرامتری خواهید داشت و اتفاقاً این بخشش بزرگوارانه شما همسرتان را شرمنده کرده و متوجه بزرگواریتان خواهد شد. پس بیمنت مهر بورزید و همسر و فرزندانتان را از این موهبت دریغ نکنید.
دنگ قناعت: بعضی وقتها در زندگی تعادل توسط همسران رعایت نمیشود. یکی اهل خرج کردن و بریز وبپاش است، آن یکی اهل قناعت و پسانداز کردن یکی مدام برای خودش خرج میکند آن یکی نیازهایش را نادیده میگیرد تا توقعات سایر اعضای خانه را مرتفع سازد. این عدم تعادل منطقی و انسانی نیست. اگر قرار است پولی پسانداز شود یا قناعتی رخ بدهد باید از سوی دو طرف باشد. نمیشود یکی برای هدف مالی خانه تلاش مضاعف کند و آن یکی بدون در نظر گرفتن فداکاریهای همسرش دست به ولخرجی بزند. اگر قرار است برای یک هدف مالی مشترک مانند خرید خانه یا ماشین و… تلاش کنید بهتر است از سوی دو طرف باشد. هر دو به یک اندازه از نیازهای غیر ضروری خود بکاهید و برای هدف مشترک مایه بگذارید. البته به مقدار یکسان!
دنگ بخشش: بخشش بزرگترین هنر یک زندگی است. باید یاد بگیریم ببخشیم. کوتاه آمدن نشانه ضعف نیست. خیلی وقتها والدین در برابر هجمهها گارد سخت میگیرند و فکر میکنند اگر رفتار اشتباه همسران را نبخشند باعث سوءاستفادههای بعدی میشوند. فکر میکنند لطف مدام بخشیدن آنها تبدیل میشود به یک حق مسلم که دیگر نمیتوانند کاری جز آن انجام دهند. تمام این حس از آنجا شروع میشود که ما زندگی را با میدان مسابقه اشتباه گرفته و خودمان را در یک رقابت نفسگیر میبینیم. آنوقت اگر کوتاه بیایم فکر میکند حق با او بوده است. بخشیدن و آرام کردن جو خانه نشانه ضعف نیست. اتفاقاً بر عکس! کنترل جو هیجانی و ناآرام خانه که سم مهلک روح و روان اعضاست بزرگترین هنر قدرمندانه در مقابل شرایط بحرانی است. شما نه تنها ضعیف نیستید بلکه به دیگران لطف میکنید که با بخشش شما آرامش را تجربه کنند. همسرها فرشته و معصوم نیستند. انسان هم ممکن الخطاست. پس از آنها قدیس نسازید تا اگر روزی خطا کردند بتوانید ببخشید و به آنها فرصت جبران دوباره بدهید. دنگ احترام و معرفت را هم به موقع پرداخت کنید. هوای یکدیگر را داشته باشید و برای خوشبختی کسی که روزی سر سفره عقد سوگند خوردید برای آرامشش کم نگذارید تلاش کنید و منتظر تلافی نباشید.
انتهای پیام