✍️ محسن رنانی *
مناقشه اتمی ایران ۲۰سال است با ایجاد بیثباتی مستمر، آب را بر روی بذر توسعه ایران بسته است؛ و با گشودن راه ورود نظامیان به همه عرصهها، هوای توسعه را آلوده کرده است؛ و با گسترش راههای مخفیکاری و فرار از قانون (به بهانه مشکلات حقوقی، سیاسی و اقتصادی تحریم) و در واقع با بی حرمت کردن قانون، بذر توسعه را از نور هم محروم کرده است.
۱۴ سال پیش(یعنی وقتی اوباما برای دور اول، کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شده بود و هنوز انتخاب نشده بود ولی پیشنهاد شروع مذاکره بدون پیش شرط با ایران را داده بود)، من در مهر ۱۳۸۷ طی یک نامه غیرعلنی ۶۶۱ صفحهای به مقام رهبری (که ۵ سال بعد بدون هیچ تغییری، با عنوان «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» به صورت کتاب انتشار یافت)، پیشنهاد دادم که قبل از اینکه اوباما بیاید و درگیر تحریممان کند ایران برای ده سال به صورت داوطلبانه غنیسازی را متوقف و شروع به اعتمادسازی با جهان کند.
در آن نامه پیشبینی کردم که اگر اوباما در انتخابات پیروز شود، به ایران حمله نمیکند اما به سرعت و خیلی شدید ما را به سوی تحریم میبرد. گفتم که اگر وارد تحریم شویم بین ده تا ۲۰ سال درگیر انواع تنشها و بیثباتیها خواهیم بود و فرصتهای زیادی از اقتصاد ایران و نسل جوان ایران خواهد سوخت.من در آن کتاب حرفهای زیادی درباره خسارتهای مناقشه اتمی برای ایران زدهام و ۱۰ پیش بینی کردهام که تاکنون ۹ مورد از آنها محقق شده است.
اما وقتی که مصاحبه اخیر دکتر رضا منصوری استاد برجسته فیزیک دانشگاه شریف را خواندم، دود از سرم بلند شد. او میگوید پافشاری ما بر «صنعت هستهای» باعث شده که ما از «علم هستهای» روز دنیا عقب بمانیم. میگوید آنچه ما اکنون داریم نه علم هستهای بلکه یک صنعت قدیمی هستهای با فناوری مربوط به ۸۰ سال پیش است. او میگوید ما اکنون هیچ دانشمند هستهای نداریم و از مرزهای علم هستهای دنیا بسیار عقب ماندهایم. میگوید با پولی که صرف صنعت هستهای کردیم میتوانستیم ۵۰ شتابگر ذرات بنیادی بسازیم و خود را در مرز جهانی علوم هستهای نگهداریم و صنایع مدرن بسیاری را پیرامون این علم گسترش بدهیم؛ بدون آنکه این همه هزینه بر کشور تحمیل کنیم.
در کتاب اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی گفتهام که اگر ده سال غنیسازی را به طور داوطلبانه متوقف کنیم برای ما کمهزینهتر از ادامه غنی سازی است؛ اما اکنون میگویم اگر آنچه دکتر منصوری میگوید درست باشد، در مذاکرات احیای برجام در وین، اگر برای سی سال هم به غرب تضمین بدهیم که غنی سازی نخواهیم کرد و به سرعت خودمان را از بازی اتمی خارج کنیم، جلوی خسارت بیشتر را گرفتهایم. مثل این است که به غرب تضمین بدهیم که کارخانه سایپا برای سی سال پراید تولید نخواهد کرد، معلوم است که به نفع کشور است.
در همان کتاب در چند جا نشان دادهام (بویژه با نظریه بازیها) که ماندن در بازی مناقشه اتمی به هر شکلی (چه موفق به غنیسازی بشویم یا نشویم)، بازی در میدان غربیهاست و نهایتاً به سود غرب و به زیان ماست. من آن زمان فقط از منظر اقتصادی تحلیل کردهام و اکنون بعد از ۱۴ سال از ارسال آن نامه، یک دانشمند فیزیک آن حرف را از منظر علم فیزیک تکرار میکند.
اکنون فرصت های نسل جوان به سرعت در حال سوختن و پنجره جمعیتی کشور به سرعت در حال بسته شدن و مغزها و سرمایههای فکری و سرمایه های انسانی ما به سرعت در حال تخلیه یا فرسوده شدن است؛ اینها اصلی ترین سرمایههای ماست که باید تضمین کنیم ماندگاری شان را. پافشاری بر غنیسازی اتمی، توان و فرصتهای ما برا ی غنیسازی خودمان را بیش از این میستاند. هماکنون غنیسازیِ چند نسل از دانش آموختگان و جوانان و مادران و کودکان متوقف مانده است. اینها هستند که انرژی بنیادین برای جهش یک ملت به سوی توسعه را فراهم میکنند؛ که در شرایط کنونی کاملا فراموش شدهاند.
* استاد اقتصاد
مناقشه اتمی ایران ۲۰سال است با ایجاد بیثباتی مستمر، آب را بر روی بذر توسعه ایران بسته است؛ و با گشودن راه ورود نظامیان به همه عرصهها، هوای توسعه را آلوده کرده است؛ و با گسترش راههای مخفیکاری و فرار از قانون (به بهانه مشکلات حقوقی، سیاسی و اقتصادی تحریم) و در واقع با بی حرمت کردن قانون، بذر توسعه را از نور هم محروم کرده است.
۱۴ سال پیش(یعنی وقتی اوباما برای دور اول، کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شده بود و هنوز انتخاب نشده بود ولی پیشنهاد شروع مذاکره بدون پیش شرط با ایران را داده بود)، من در مهر ۱۳۸۷ طی یک نامه غیرعلنی ۶۶۱ صفحهای به مقام رهبری (که ۵ سال بعد بدون هیچ تغییری، با عنوان «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» به صورت کتاب انتشار یافت)، پیشنهاد دادم که قبل از اینکه اوباما بیاید و درگیر تحریممان کند ایران برای ده سال به صورت داوطلبانه غنیسازی را متوقف و شروع به اعتمادسازی با جهان کند.
در آن نامه پیشبینی کردم که اگر اوباما در انتخابات پیروز شود، به ایران حمله نمیکند اما به سرعت و خیلی شدید ما را به سوی تحریم میبرد. گفتم که اگر وارد تحریم شویم بین ده تا ۲۰ سال درگیر انواع تنشها و بیثباتیها خواهیم بود و فرصتهای زیادی از اقتصاد ایران و نسل جوان ایران خواهد سوخت.من در آن کتاب حرفهای زیادی درباره خسارتهای مناقشه اتمی برای ایران زدهام و ۱۰ پیش بینی کردهام که تاکنون ۹ مورد از آنها محقق شده است.
اما وقتی که مصاحبه اخیر دکتر رضا منصوری استاد برجسته فیزیک دانشگاه شریف را خواندم، دود از سرم بلند شد. او میگوید پافشاری ما بر «صنعت هستهای» باعث شده که ما از «علم هستهای» روز دنیا عقب بمانیم. میگوید آنچه ما اکنون داریم نه علم هستهای بلکه یک صنعت قدیمی هستهای با فناوری مربوط به ۸۰ سال پیش است. او میگوید ما اکنون هیچ دانشمند هستهای نداریم و از مرزهای علم هستهای دنیا بسیار عقب ماندهایم. میگوید با پولی که صرف صنعت هستهای کردیم میتوانستیم ۵۰ شتابگر ذرات بنیادی بسازیم و خود را در مرز جهانی علوم هستهای نگهداریم و صنایع مدرن بسیاری را پیرامون این علم گسترش بدهیم؛ بدون آنکه این همه هزینه بر کشور تحمیل کنیم.
در کتاب اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی گفتهام که اگر ده سال غنیسازی را به طور داوطلبانه متوقف کنیم برای ما کمهزینهتر از ادامه غنی سازی است؛ اما اکنون میگویم اگر آنچه دکتر منصوری میگوید درست باشد، در مذاکرات احیای برجام در وین، اگر برای سی سال هم به غرب تضمین بدهیم که غنی سازی نخواهیم کرد و به سرعت خودمان را از بازی اتمی خارج کنیم، جلوی خسارت بیشتر را گرفتهایم. مثل این است که به غرب تضمین بدهیم که کارخانه سایپا برای سی سال پراید تولید نخواهد کرد، معلوم است که به نفع کشور است.
در همان کتاب در چند جا نشان دادهام (بویژه با نظریه بازیها) که ماندن در بازی مناقشه اتمی به هر شکلی (چه موفق به غنیسازی بشویم یا نشویم)، بازی در میدان غربیهاست و نهایتاً به سود غرب و به زیان ماست. من آن زمان فقط از منظر اقتصادی تحلیل کردهام و اکنون بعد از ۱۴ سال از ارسال آن نامه، یک دانشمند فیزیک آن حرف را از منظر علم فیزیک تکرار میکند.
اکنون فرصت های نسل جوان به سرعت در حال سوختن و پنجره جمعیتی کشور به سرعت در حال بسته شدن و مغزها و سرمایههای فکری و سرمایه های انسانی ما به سرعت در حال تخلیه یا فرسوده شدن است؛ اینها اصلی ترین سرمایههای ماست که باید تضمین کنیم ماندگاری شان را. پافشاری بر غنیسازی اتمی، توان و فرصتهای ما برا ی غنیسازی خودمان را بیش از این میستاند. هماکنون غنیسازیِ چند نسل از دانش آموختگان و جوانان و مادران و کودکان متوقف مانده است. اینها هستند که انرژی بنیادین برای جهش یک ملت به سوی توسعه را فراهم میکنند؛ که در شرایط کنونی کاملا فراموش شدهاند.
* استاد اقتصاد