گروه سیاسی: محمود دهقانی، روانشناس بالینی، هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در روزنامه شرق نوشت: بخش عمده آنچه ما امروز در جامعه ایران شاهد آن هستیم ناشی از شکاف عمیق میان ذهنیت نسلهای دیروز و امروز است.
حاصل این شکاف بزرگ، یک جهش فرهنگی غیرقابل انکار در پیشروی همه ماست. ما در حال تجربه یک جهش فرهنگی قدرتمند در هسته ذهنیت نسل جدید هستیم. جهشی بسیار فراگیر، درونزاد و خودپیرو که حاصل نوعی زایندگی گریزناپذیر اجتماعی است.
بدون تردید رویارویی غیرمدبرانه با این جهش فرهنگی، هزینههایی را به جامعه تحمیل میکند. این جهش فرهنگی آرام و خزنده افول ذهنیتهای بهروز نشده را دیکته میکند. ما در عوض انکار یا مقابله با این ذهنیت جدید، باید صدا و پیام آن را بشنویم، ساختارها و قوانین خود را برای تغییرات گریزناپذیر آن بازبینی و اصلاح کنیم، از تمنای انطباق این نسل با خود دست بشوییم، خود را به شیوهای سازنده با آنها هماهنگ کنیم و از تلاش بیهوده برای تحمیل خواستههای خود به آنها بپرهیزیم.
آنها مصمم هستند که خواسته خود را زندگی کنند و هوشمندانه برآنند که خود را از زیر خواسته هر دیگریای آزاد کنند. نسل جدید عمدتا ارزشهای دستوری را پدیدهای ازخودبیگانه تجربه میکند و به عنوان یک بافت غیر آن را پس میزند.
این نسل به دنبال بازآفرینی یا بازپسگیری احساس عاملیت خود، برای تعیین هویت و سرنوشت خویش هستند. آنها باور به برپایی یک قانون برابر فراجنسیتی دارند، همان برابری که نسل گذشته را ناایمن میکند، منشأ ایمنی و خواست نسل جدید است، آنها خود را در مقابله با قوانین والدمنشانه (تحکمی) مصمم دیدهاند و در سطوح خانواده، مدرسه، دانشگاه و جامعه آن را برنمیتابند.
دگرگونیهای ناشی از این جهش فرهنگی، تعاریف جدیدی از زندگی، نقشها و هنجارهای اجتماعی را با خود به همراه دارد. این نسل از سالها پیش به طور فراگیر در توافقی مسکوت با درهمشکستن سازههای معنایی پیشین، در حال بازآفرینی جهان ذهنیای بودهاند که نسبت به آن احساس مالکیت و تعلق بیشتری داشتهاند.
نسلی که از تجویز یک خویشتن آرمانی غیرواقعی بیزارند و به دنبال یک خویشتن واقعی ملموس هستند. امروز ما بیشتر از گذشته شاهد رویارویی این جهان ذهنی جهشیافته با جهان عینی دستوری هستیم. باید تأکید کنم که حتی اگر ما تمام توان خود را برای مقابله با این جهش فرهنگی بسیج کنیم، در عمل هر روز شاهد پیشروی بیشتر این جهان ذهنی و ظهور و بروز نشانههای آن در جهان عینی و بیرونی خواهیم بود.
این نسل به طور روزمره در اشکال مختلفی جهان ذهنی خود را در جهان بیرونی تمرین میکند و نحوه پوشش زنان تنها یکی از بیشمار اشکال آنهاست. حادثه تلخی که برای مهسا امینی رخ داد تلنگری بود که رویارویی این جهان ذهنی خودساخته را با جهان عینی برساخته در نقطه مشخصی نمایندگی کرد.
هر چه دولت بیشتر دست بالا را در کنترل این جهان عینی در کف خیابان داشته باشند، در جهان درونی در عمق ذهنیت این نسل دست پایین را خواهند داشت. به دلیل اینکه منشأ این جهش فرهنگی در بستر ذهنیت نسل جدید در حال تکامل است و نه در کف خیابان، در نتیجه ابزار کنترل را تقریبا بیاثر کرده است.
از این رو که گذشته بهترین ملاک پیشبین آینده در نظر گرفته میشود، در صورت غفلت یا انکار این جهش فرهنگی، ما باید منتظر رویاروییهای دشوارتر این دو جهان در آینده نزدیک باشیم.
ما باید به ناکارآمدی ساختارها و قوانین گذشته اعتراف کنیم، این جهش فرهنگی را فرصتی برای بالندگی جامعه و نوعی دگردیسی اجتماعی ببینیم و بپذیریم که مواجهه با هویت و خواستههای این نسل مواجههای از پیش شکستخورده است.
حاصل این شکاف بزرگ، یک جهش فرهنگی غیرقابل انکار در پیشروی همه ماست. ما در حال تجربه یک جهش فرهنگی قدرتمند در هسته ذهنیت نسل جدید هستیم. جهشی بسیار فراگیر، درونزاد و خودپیرو که حاصل نوعی زایندگی گریزناپذیر اجتماعی است.
بدون تردید رویارویی غیرمدبرانه با این جهش فرهنگی، هزینههایی را به جامعه تحمیل میکند. این جهش فرهنگی آرام و خزنده افول ذهنیتهای بهروز نشده را دیکته میکند. ما در عوض انکار یا مقابله با این ذهنیت جدید، باید صدا و پیام آن را بشنویم، ساختارها و قوانین خود را برای تغییرات گریزناپذیر آن بازبینی و اصلاح کنیم، از تمنای انطباق این نسل با خود دست بشوییم، خود را به شیوهای سازنده با آنها هماهنگ کنیم و از تلاش بیهوده برای تحمیل خواستههای خود به آنها بپرهیزیم.
آنها مصمم هستند که خواسته خود را زندگی کنند و هوشمندانه برآنند که خود را از زیر خواسته هر دیگریای آزاد کنند. نسل جدید عمدتا ارزشهای دستوری را پدیدهای ازخودبیگانه تجربه میکند و به عنوان یک بافت غیر آن را پس میزند.
این نسل به دنبال بازآفرینی یا بازپسگیری احساس عاملیت خود، برای تعیین هویت و سرنوشت خویش هستند. آنها باور به برپایی یک قانون برابر فراجنسیتی دارند، همان برابری که نسل گذشته را ناایمن میکند، منشأ ایمنی و خواست نسل جدید است، آنها خود را در مقابله با قوانین والدمنشانه (تحکمی) مصمم دیدهاند و در سطوح خانواده، مدرسه، دانشگاه و جامعه آن را برنمیتابند.
دگرگونیهای ناشی از این جهش فرهنگی، تعاریف جدیدی از زندگی، نقشها و هنجارهای اجتماعی را با خود به همراه دارد. این نسل از سالها پیش به طور فراگیر در توافقی مسکوت با درهمشکستن سازههای معنایی پیشین، در حال بازآفرینی جهان ذهنیای بودهاند که نسبت به آن احساس مالکیت و تعلق بیشتری داشتهاند.
نسلی که از تجویز یک خویشتن آرمانی غیرواقعی بیزارند و به دنبال یک خویشتن واقعی ملموس هستند. امروز ما بیشتر از گذشته شاهد رویارویی این جهان ذهنی جهشیافته با جهان عینی دستوری هستیم. باید تأکید کنم که حتی اگر ما تمام توان خود را برای مقابله با این جهش فرهنگی بسیج کنیم، در عمل هر روز شاهد پیشروی بیشتر این جهان ذهنی و ظهور و بروز نشانههای آن در جهان عینی و بیرونی خواهیم بود.
این نسل به طور روزمره در اشکال مختلفی جهان ذهنی خود را در جهان بیرونی تمرین میکند و نحوه پوشش زنان تنها یکی از بیشمار اشکال آنهاست. حادثه تلخی که برای مهسا امینی رخ داد تلنگری بود که رویارویی این جهان ذهنی خودساخته را با جهان عینی برساخته در نقطه مشخصی نمایندگی کرد.
هر چه دولت بیشتر دست بالا را در کنترل این جهان عینی در کف خیابان داشته باشند، در جهان درونی در عمق ذهنیت این نسل دست پایین را خواهند داشت. به دلیل اینکه منشأ این جهش فرهنگی در بستر ذهنیت نسل جدید در حال تکامل است و نه در کف خیابان، در نتیجه ابزار کنترل را تقریبا بیاثر کرده است.
از این رو که گذشته بهترین ملاک پیشبین آینده در نظر گرفته میشود، در صورت غفلت یا انکار این جهش فرهنگی، ما باید منتظر رویاروییهای دشوارتر این دو جهان در آینده نزدیک باشیم.
ما باید به ناکارآمدی ساختارها و قوانین گذشته اعتراف کنیم، این جهش فرهنگی را فرصتی برای بالندگی جامعه و نوعی دگردیسی اجتماعی ببینیم و بپذیریم که مواجهه با هویت و خواستههای این نسل مواجههای از پیش شکستخورده است.