گروه سیاسی: داوود حشمتی در یادداشتی در سایت اصلاحطلب امتداد نوشت: سایت رجانیوز {حامی گروه پایداری} یادداشتی را منتشر کرده که در آن به نیروهای حامی دولت توصیه میکند که باید «تبدیل به پلیس بد» در جامعه شد و از «دولت» که سعی میکند در بحث حجاب «میانجی باشد» جدا شد، و «شلوغ کاری» (بخوانید هرج مرج) را آغاز کرد. این یادداشت که به قلم رضا باقری پور منتشر شده آغاز متن خود را با نقل قولی از حاج منصور ارضی مداح مشهور تهرانی آغاز کرده که در جلسه هیات خود گفته بود: «از این وضع پوشش در شهر قلبمان میشکند؛ از مسئولین «خواهش میکنیم» که کاری کنند!» نویسنده به دنبال توضیح اینکه چرا وضعیت به این حالت درآمده که منصور ارضی تنها به یک «خواهش» بسنده کند، معتقد است که «دولت در موقعیت میانجی قرار داده میشود»
با این وجود او به دولت انتقاد میکند که «هست و نیست خود را مدیون یک لایه هویتی خاص است» که این لایه «هویت انقلابی» دارد و «دینداران در جامعه» هستند. از نگاه نویسنده رجانیوز این دولت «حق ندارد میانجی باشد» و «این میانجی گری عین جانبداری است.» در ادامه نیز چنین دولتی (بخوانید دولت رئیسی) را «خائن به مردم حقیقی خود» میخواند.
اگر با هر بخش از مطلب نویسنده رجانیوز مخالف باشید، اما در یک بخش میتوان با آن همدل بود. جایی که به درستی اعتراف میکند چگونه جریان سوپرانقلابی تبدیل به یک جریان حل شده در قدرت شده است. در این بخش از یادداشت آمده: «جبهه انقلاب رفته رفته تمام توان و قوام درونی خود را به دستگاههای سیاسی کشور واگذار کرد. دستگاه اعلام میکرد که چه زمانی تظاهرات است و چه ساعتی. حتی پلاکاردها و پرچمها را دستگاه سیاسی مینوشت و چاپ میکرد. یک بیانیه هم در نهایت قرائت میشد که نقش ما تنها الله اکبر گویی در انتهای فرازهای آن بود.»
رجانیوز در ادامه مخالفان حجاب اجباری را «طرف سرکش» ماجرا میخواند و در انتقاد به سخنگوی دولت مینویسد: «همه تخم مرغها در سبد میانجی گذاشته شده و میانجی هم مصلحت را در این دیده که سبد و تمام تخممرغ هایش را به طرف سرکش ماجرا تعارف بزند. سخنگوی دولت دانشگاه به دانشگاه برای شنیدن فحاشی و لبخند زدن میرود اما حتی یک کلمه پاسخگوی تقاضای رایدهندگان خود پیرامون حجاب نیست.»
فرمان اردوکشی خیابانی
جریان سوپرانقلابی که به کمک انتخابات حداقلی و در زیرسایه نظارت استصوابی و حذف همه رقبا توانستند ارکان قدرت را یکدست کنند، حالا انگار پشیمان شدند. توصیه میکنند که باید «صف کشی خیابانی» و «لشگرکشی» کرد.
رجانیوز در این باره مینویسد: «از ایران بگذریم. هر جای دیگر را در نظر بگیرید. در یک جامعه فرضی و عادی، علی القاعده وقتی یک گروه برای بیحجابی لشکرکشی کرده، طرف مقابل نیز ولو اقلیت محض، باید صفکشیهای خیابانی داشته باشد. باید خشم خود را نشان دهد و نظم مطلوب خود را یادآوری کند. با اینکه میدانیم مطالبه حجاب یک مطالبه قدرتمند است اما هیچگاه این تجمع به شکل خالص رخ نمیدهد».
در ادامه نیز گویی «شهروند عادی» و نرمال بودن برای آنها مذموم است، مینویسند: «این روزها خیلیها عالمانه توصیه میکنند که حجاب را از بلندگوها حذف کنید؛ عقب نشینی کنید و … . تنها ملاحظهای که دارند، جلوگیری از سرخورده شدن دینداران است. این نگاه بالا به پایین و دستآموزپندارانه، ماحصل الگوی شهروندبودگی ماست.»
پایان این یاداشت اما نقطه نهایی است. جایی که توصیه میکنند «باید از میانجی جدا شد و تبدیل به پلیس بد گردید. باید میانجی را بین دو انتخاب مخیر کرد و هزینه نادیده گرفته شدن را بالا برد. باید تریبوندارها گوش به بخشنامه را از مرجعیت انداخت و چک سفید امضای اطاعت از میانجیگرها و مدیران میدان را بازپس گرفت.»
سپس دستورکار جریان انقلابی برای ایجاد هرج و مرج اینگونه لیست میشود: «دستورکار هر کسی در محیطهای خُردتر مانند دانشگاه، محله، بسیج، مسجد، هیئت و … بنا به اقتضای شرایط مشخص است. باید شلوغ کرد.»
در این نوشتار تنها به شرح یادداشت مهم رجانیوز پرداختیم و قطعا جا دارد این نگاه توسط فعالان سیاسی، اجتماعی و رسانهای مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد. چه شد که ظرف دو سال و صرف این همه هزینه بعد از ناکارآمدی در میدان عمل و اقتصاد، بودن در درون قدرت برای این جماعت به مثابه دست و پا بسته شدن ارزیابی شده و خواهان «رها شدن» و «صف کشی خیابانی» هستند؟ بدون آنکه بخواهند نگران دولت خود باشد. به عبارت روشنتر آنچه امروز توصیه شده است، زدن کلید «شلوغ کاری» و «هرج و مرج» در جامعه است. این تاریخ را نباید فراموش کرد.
با این وجود او به دولت انتقاد میکند که «هست و نیست خود را مدیون یک لایه هویتی خاص است» که این لایه «هویت انقلابی» دارد و «دینداران در جامعه» هستند. از نگاه نویسنده رجانیوز این دولت «حق ندارد میانجی باشد» و «این میانجی گری عین جانبداری است.» در ادامه نیز چنین دولتی (بخوانید دولت رئیسی) را «خائن به مردم حقیقی خود» میخواند.
اگر با هر بخش از مطلب نویسنده رجانیوز مخالف باشید، اما در یک بخش میتوان با آن همدل بود. جایی که به درستی اعتراف میکند چگونه جریان سوپرانقلابی تبدیل به یک جریان حل شده در قدرت شده است. در این بخش از یادداشت آمده: «جبهه انقلاب رفته رفته تمام توان و قوام درونی خود را به دستگاههای سیاسی کشور واگذار کرد. دستگاه اعلام میکرد که چه زمانی تظاهرات است و چه ساعتی. حتی پلاکاردها و پرچمها را دستگاه سیاسی مینوشت و چاپ میکرد. یک بیانیه هم در نهایت قرائت میشد که نقش ما تنها الله اکبر گویی در انتهای فرازهای آن بود.»
رجانیوز در ادامه مخالفان حجاب اجباری را «طرف سرکش» ماجرا میخواند و در انتقاد به سخنگوی دولت مینویسد: «همه تخم مرغها در سبد میانجی گذاشته شده و میانجی هم مصلحت را در این دیده که سبد و تمام تخممرغ هایش را به طرف سرکش ماجرا تعارف بزند. سخنگوی دولت دانشگاه به دانشگاه برای شنیدن فحاشی و لبخند زدن میرود اما حتی یک کلمه پاسخگوی تقاضای رایدهندگان خود پیرامون حجاب نیست.»
فرمان اردوکشی خیابانی
جریان سوپرانقلابی که به کمک انتخابات حداقلی و در زیرسایه نظارت استصوابی و حذف همه رقبا توانستند ارکان قدرت را یکدست کنند، حالا انگار پشیمان شدند. توصیه میکنند که باید «صف کشی خیابانی» و «لشگرکشی» کرد.
رجانیوز در این باره مینویسد: «از ایران بگذریم. هر جای دیگر را در نظر بگیرید. در یک جامعه فرضی و عادی، علی القاعده وقتی یک گروه برای بیحجابی لشکرکشی کرده، طرف مقابل نیز ولو اقلیت محض، باید صفکشیهای خیابانی داشته باشد. باید خشم خود را نشان دهد و نظم مطلوب خود را یادآوری کند. با اینکه میدانیم مطالبه حجاب یک مطالبه قدرتمند است اما هیچگاه این تجمع به شکل خالص رخ نمیدهد».
در ادامه نیز گویی «شهروند عادی» و نرمال بودن برای آنها مذموم است، مینویسند: «این روزها خیلیها عالمانه توصیه میکنند که حجاب را از بلندگوها حذف کنید؛ عقب نشینی کنید و … . تنها ملاحظهای که دارند، جلوگیری از سرخورده شدن دینداران است. این نگاه بالا به پایین و دستآموزپندارانه، ماحصل الگوی شهروندبودگی ماست.»
پایان این یاداشت اما نقطه نهایی است. جایی که توصیه میکنند «باید از میانجی جدا شد و تبدیل به پلیس بد گردید. باید میانجی را بین دو انتخاب مخیر کرد و هزینه نادیده گرفته شدن را بالا برد. باید تریبوندارها گوش به بخشنامه را از مرجعیت انداخت و چک سفید امضای اطاعت از میانجیگرها و مدیران میدان را بازپس گرفت.»
سپس دستورکار جریان انقلابی برای ایجاد هرج و مرج اینگونه لیست میشود: «دستورکار هر کسی در محیطهای خُردتر مانند دانشگاه، محله، بسیج، مسجد، هیئت و … بنا به اقتضای شرایط مشخص است. باید شلوغ کرد.»
در این نوشتار تنها به شرح یادداشت مهم رجانیوز پرداختیم و قطعا جا دارد این نگاه توسط فعالان سیاسی، اجتماعی و رسانهای مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد. چه شد که ظرف دو سال و صرف این همه هزینه بعد از ناکارآمدی در میدان عمل و اقتصاد، بودن در درون قدرت برای این جماعت به مثابه دست و پا بسته شدن ارزیابی شده و خواهان «رها شدن» و «صف کشی خیابانی» هستند؟ بدون آنکه بخواهند نگران دولت خود باشد. به عبارت روشنتر آنچه امروز توصیه شده است، زدن کلید «شلوغ کاری» و «هرج و مرج» در جامعه است. این تاریخ را نباید فراموش کرد.