میدل ایست آی در تحلیلی نوشت: اما این دیدگاه به کلی با نظر مردم منطقه، به خصوص فعالان جامعه مدنی متفاوت است. سفر جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا – که عمیقا توسط دخالت اروپایی شکل گرفت – تاریخ معاصر خاورمیانه را به موضع اولیه و پیشین خود بازگرداند. این سفر بایدن شامل یک سلطه امپریالیستی جدید غرب بر منطقه بود؛ درست شبیه به فتح جهان عرب توسط “آنگلو-فرنچ” (انگلیس و فرانسه) که در یک قرن پیش اتفاق افتاد.
در این سفر حمایت آشکاری از شهرک سازی اسرائیل-استعماری، دیدار با دیکتاتورهای محلی، تعهد غیرقابل اعتماد درخصوص توسعه اقتصادی و سکوت پرصدایی پیرامون مسئله دموکراسی وجود داشت. حین سفر بایدن، این تحقیر و سرافکندگی که توسط بسیار از عربها و مسلمانان احساس شد، ملموس و آشکار بود.
آیا واژههایی از قبیل استعمارگری و امپریالیسم به طور کلی در اینجا غلط هستند؟ برای پاسخ به این سوال یک نفر باید اصل نقد اخلاقی استعمارگری و امپریالیسم را یادآوری کند. این پروژه اروپایی از نظر اخلاقی اشتباه بود زیرا قدرتهای امپریالیستی برنامههای سیاسی و اقتصادی را ایجاد کردند که حقوق انسانی و دموکراتیک مردمان تحت کنترل را نفی و در عین حال از منابع طبیعی به نفع اقتصادهای غرب بهرهبرداری میکرد.
آیا این تصویر شبیه به سیاست خاورمیانه بایدن است؟ اگرچه رئیسجمهور بایدن علنا از سلطه امپریالیستی جدید حمایت نکرد اما او به انجام دادن چنین کاری نزدیک شد. بایدن به محض ورود در فرودگاه اسرائیل خاطرنشان کرد که او بارها در ۵۰ سال اخیر از اسرائیل بازدید کرده است و همچنین افزود “برای صهیونیست بودن لازم نیست یهودی باشید.”
در حالیکه این اظهارات او در آمریکا – جایی که اسرائیل حمایت میشود – چندان بحثبرانگیز نشد، اما قطعا توسط عربها و مسلمانان که صهیونیسم را از دیدگاه قربانیانش میشناسند، مورد توجه قرار گرفت. بایدن صراحتا از کسی حمایت کرد که فلسطینیها را از خاک خود بیرون رانده و توسط جوامع حقوق بشری به عنوان رژیم آپارتاید شناخته میشود.
سیاست بایدن نسبت به بیتالمقدس، قیاس مربوط به مسئله استعمار را زنده نگه میدارد. دولت بایدن صریحا سیاست بحثبرانگیز دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا مبنی بر جابجایی سفارت آمریکا به بیتالمقدس را پذیرفته است؛ اقدامی که به منزله سرپیچی از قوانین بینالمللی تلقی شد.
و این در حالیست که شهرکسازی غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری اشغالی به گسترده شدن خود ادامه میدهد – واقعیتی که بایدن طی سفرش نسبت به انتقاد و زیر سوال بردن آن شکست خورد.
درواقع بایدن ناخودآگاه و آشکارا اجرای طرح استعمار و امپریالیسم را به درگیری اسرائیل – فلسطین تعمیم داد. وی گفت: پیشینه خانواده من ایرلندی آمریکایی است و ما پیشینه دیرینهای با بریتانیا و نگرش و رفتار آنها نسبت به کاتولیکهای ایرلندی طی ۴۰۰ سال داریم که اساسا بیشباهت به مردم فلسطینی نیست.
بایدن شعری از شیموس هینی، شاعر ایرلندی نقل کرد که در آن هینی به نلسون ماندلا و تلاشی علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی اشاره کرده است. این رئیسجمهور آمریکا این اشعار را “درخور ادبیات کلاسیک ایرلند خواند که همچنین میتواند مناسب فلسطینیها هم باشد.”
دیدار بایدن با دیکتاتورهای عرب همچنین شامل نئو-امپریالیسم شد. از آنجایی که بایدن نسبت به وضعیت استبدادی کنونی متعهد ماند، وی وعده داد که آمریکا از خاورمیانه دور نخواهد شد. این دیدگاه پیش از ورود او توسط بسیاری از گزارشها تایید شد؛ گزارشهایی که نشان میدادند که آمریکا تضمینهای امنیتی جدید، توافقنامههای دفاعی و مشارکت منطقهای دفاع هوایی با اسرائیل را به دولتهای خلیج فارس ارائه میدهد.
امپریالیسم همچنین راجعبه اقتصاد هم صدق میکند. در حالیکه نفت یک عامل مهم در حفظ منافع قدرتهای بزرگ در خاورمیانه است، غرب نسبت به گذشته وابستگی کمتری به خرید نفت از منطقه دارد. اما بسیار مهم است که اطمینان حاصل شود سودی که توسط کشورهای عربی از فروش نفت به دست میآید، مجدد در اقتصاد آمریکا و اروپا سرمایهگذاری میشود. فروش تسلیحات و روابط متعاقب آن بین حاکمان بانفوذ غربی و عرب، کلید این معادله است.
بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰، ایالات متحده توافق کرد که بیش از ۶۴ میلیارد دلار تسلیحات به ریاض بفروشد. توافقنامههای امنیتی و دفاعی جدید که بایدن با مستبدان عربی درخصوص آنها مذاکره میکند، حتما این آمار و ارقام را افزایش خواهد داد.
ثروت و فرصتهای سرمایهگذاری خلیج فارس به شدت مورد طمع منافع تجاری و سیاسی غرب است و این مسئله در سفر محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ قبل از قتل جمال خاشقجی، ستوننویس واشنگتن پست و منتقد سعودی به اثبات رسید. ولیعهد با فرش قرمز بیسابقهای از جمله ملاقات با شخصیتهای برجسته آمریکایی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مواجه شد. درواقع، منافع اقتصادی به شکلگیری امپریالیسم غربی در خاورمیانه کمک میکند – و دیکتاتورهای دوست و حامی غرب یک فاکتور کلیدی جهت تقویت این منافع هستند.
اقبال احمد، نویسنده فقید پاکستانی گفته است: “ما در زمانه بدی زندگی میکنیم.” او درخصوص وضعیت خاورمیانه منتهی به پایان قرن بیستم به درستی نوشت: عصر تاریک تاریخ مسلمانان، عصر تسلیم و سرسپردگی است.
در قرن جدید، این تصویر تاریکتر شده است و پیشبینی درخصوص آینده مایوسکننده به نظر میرسد، به خصوص اگر شما به انگیزههای سیاسی مردمی که در این منطقه با دموکراسی و حقوق بشر دستوپنجه نرم میکنند، همزاد پنداری کنید. این تنها نتیجهگیری است که میتوان از سفر جو بایدن به خاورمیانه و دیدگاه نئو-امپریال برداشت کرد.
انتهای پیام