ایران برای میزبانی جام ملتهای ۲۰۲۷ آسیا درخواست میزبانی میدهد؛ این خبر کوتاهی است که سخنگوی فدراسیون فوتبال در صفحه شخصیاش منتشر کرده و پرده از سناریویی تکراری برای فوتبال ایران برداشته است. اگرچه تا زمان تنظیم این گزارش هنوز چنین خبری به صورت رسمی در سایت فدراسیون فوتبال ایران منتشر نشده بود، ولی با گریزی به دو تجربه ناکام اخیر میتوان پی برد که برای سومین بار در دهه گذشته، ایران برای گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا تلاش خواهد کرد. مهم نیست که در دو دوره گذشته یعنی برای گرفتن میزبانی جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۹ شکست خورده باشد، مهم این است که اسم ایران به عنوان یکی از کشورهایی که میخواهد میزبانی داشته باشد، مطرح بماند.
اتفاقا آخرین باری که ایران درخواست میزبانی جام ملتهای آسیا را داده بود، به همین دوره گذشته یعنی جام ملتهای ۲۰۱۹ برمیگردد که با امارات تا گام نهایی پیش رفت؛ درواقع در بین کشورهای درخواستکننده، گزینه نهایی قرار شد بین ایران و امارات انتخاب شود که دست آخر امارات به عنوان میزبان انتخاب شد.
از آنجا که چین قرار است میزبان بازیهای ۲۰۲۳ باشد، حالا کشورهایی که میخواهند میزبان بازیهای ۲۰۲۷ باشند، باید درخواست خود را ارائه کنند؛ از آنجا که به صورت نوبتی، این بار قرار است بازیهای ۲۰۲۷ در منطقه غرب آسیا برگزار شود، طبیعتا شانس کشورهایی که از این منطقه درخواست میزبانی بدهند، بیشتر است. حالا فارغ از اینکه رقیب ایران در راه میزبانی کدام کشورها خواهند بود، نیاز به بررسی خیلی جدی و شفاف است که ایران شانسی برای گرفتن میزبانی سال ۲۰۲۷ دارد؟ پیش از بررسی موضوع اصلی اشاره به این موضوع حیاتی است که میزبان نه چند سال آینده بلکه احتمالا سال آینده معرفی خواهد شد.
امنیت
اگر تا همین چند سال پیش قرار بود نامی از ایران در بین درخواستکنندگان برای میزبانی قرار بگیرد، هرگز کسی درباره تأمین امنیت بازیها تردیدی نداشت؛ اما این موضوع قبل از اتفاقات مهم منطقهای و قبل از جریانسازی عربستان علیه ایران است! درواقع بعد از مشکلاتی که برای سفارت عربستان در تهران به وجود آمد و ارتباط دیپلماتیک دو کشور قطع شد، جریانسازی علیه امنیت ایران در منطقه از سوی سعودیها کلید خورد و دست آخر، به واسطه نفوذی که در کنفدراسیون فوتبال آسیا داشتند توانستند به آنها به اشتباه القا کنند که ایران نمیتواند امنیت تیمهای عربستانی در این کشور را تأمین کند.
این موضوع کم بود که شلیک اشتباهی موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی هم از راه رسید. اگر تا همین چند وقت پیش فقط تیمها و ورزشکاران عربستانی دنبال بهانه بودند که به ایران نیایند، بعد از آن اتفاق، میزبانی از ایران در بازیهای آسیایی در رقابتهای باشگاهی گرفته و گفته شده اگر مشکلات امنیتی برطرف شود، آن وقت ممکن است در ادامه میزبانی دوباره به تیمهای ایرانی داده شود.
حالا قبل از هرچیزی، موردی که تا چند سال پیش برگ برنده ایران بود، علنا وجود خارجی ندارد. کنفدراسیون فوتبال آسیا به دلیل وجود شرایط ناامنی که برای ایران متصور است، هیچگونه میزبانیای را به این کشور نمیدهد. با اشاره مختصر به همین موضوع، اگر قرار باشد میزبان دستکم تا چند ماه آینده انتخاب شود، طبیعی است که نامه درخواست ایران، بازنشده، پس فرستاده شود.
مناقشات سیاسی
این موضوع هم ذیل همان مورد بالا قرار میگیرد؛ بعد از اتفاقاتی که برای سفارت عربستان رخ داد، این کشور نه تنها تیمهای ورزشی خودش را علیه ایران بسیج کرد بلکه توانست همراهان دیگری هم جفت و جور کند. اگر قرار باشد خیلی مختصر به این مورد اشاره کرد، باید گفت: به غیر از قطر، تقریبا رابطه دیگر کشورهای عربی با ایران از لحاظ سیاسی چندان گل و بلبل نیست. عربستان، امارات و بحرین، سه کشور مهم عربی در غرب آسیا هستند که رابطهشان با ایران شکرآب شده است. به غیر از عربستانیها که حرفشان را چند سال پیش به کرسی نشاندند تا بازی تیمهایشان با نمایندههای ایرانی در زمین بیطرف برگزار شود، دو کشور دیگر یعنی امارات و بحرین هم از AFC چنین مطالبهای داشتند که درخواستشان رد شد.
کرسی و لابی در AFC
وقتی نمایندههای ورزشی سه کشور عربستان، امارات و بحرین با ایران مشکل داشته باشند، آن وقت میشود به راحتی به این موضوع پرداخت که چرا حرف نمایندگان ایران در کنفدراسیون فوتبال آسیا خریدار ندارد. به صورت واقعبینانه اگر قرار باشد به اعضای کمیته اجرائی AFC اشاره کرد که تصمیمگیرنده درباره اعطای میزبانی به یک کشور هستند باید گفت: قریب به یکسوم آنها از کشورهای عربی هستند! حالا با توجه به رابطه نه چندان حسنه دیپلماتیکی که آنها با ایران دارند، سخت است که حتی در حالت خوشبینانه تصور شود ایران قدرتی برای لابی با اعضای مذکور داشته باشد.
به همه اینها باید شیخ سلمان هم اضافه شود؛ مرد بحرینی که به ظاهر ارتباط خوبی با مسئولان فدراسیون فوتبال دارد، ولی کمتر کسی به یاد دارد او در پروندهای حتی کوچک طرف ایران را گرفته باشد.
حضور زنان در ورزشگاه
فرض محال اینکه مشکلاتی همچون تأمین امنیت، اختلافات سیاسی و لابیگری با AFC برطرف شود و ایران همه امتیازهای لازم را بگیرد، ولی باز هم مشکلات زیادی بر سر راه اعطای میزبانی به کشوری همچون ایران وجود دارد. یکی از ساده و در عین حال پیچیدهترین مشکلات مربوط به حضور زنان در ورزشگاههاست. با وجود درخواست چندینساله فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا از نمایندگان فدراسیون فوتبال ایران، هنوز فضا برای ورود آزادانه زنان به ورزشگاهها مهیا نیست. بعد از کلی تهدید، تازه چیزی نزدیک به پنج هزار زن توانستهاند بلیت تهیه کنند و آن هم فقط در ورزشگاه آزادی به تماشای فوتبال بنشینند. این موضوع هم کلی حرف و حدیث در پی داشته و تداوم یا ملغیشدنش هنوز محل سؤال است. طبیعتا AFC هم مثل فیفا روی این موضوع حساسیت زیادی دارد و اگر برطرف نشود، شانسی برای اعطای میزبانی به ایران وجود ندارد.
ممکن است اینطور عنوان شود که تا چند سال دیگر حضور زنان در ورزشگاههای ایران حل شود و مشکلی پیش نیاید، ولی واقعیت چیز دیگری است؛ در ایران نهادهای تصمیمگیرنده برای ورود زنان به ورزشگاهها غالبا از طیف اصولگرا هستند. نهادی که چندان راغب به حضور زنان در ورزشگاه نیستند. به نظر میرسید در مورد آخر که قانون وضع شد تا زنان فقط به ورزشگاه آزادی بتوانند بروند، آنهم به صورت محدود، فشارهای فیفا اثرگذار بوده و با نرمش دولت کنونی تا حدودی این امر میسر شده؛ اما اگر معادلات به گونهای رقم بخورد که تمامی قدرت در دولت بعدی به دست جریان اصولگرا بیفتد، آن وقت نمیشود خیلی خوشبینانه درباره حل مشکل ورود زنان به ورزشگاه صحبت کرد.
فیلترینگ
به ظاهر عجیب است که کشور متقاضی میزبانی مشکلات مربوط به فیلترینگ هم داشته باشد؛ ولی این مشکل در ایران پابرجاست و در آخرین باری که ایران تقاضای میزبانی داده بود، اثر گذاشته بود. توییتر و یوتیوب دو منبع رسمی برای AFC هستند تا اخبار مربوط به تورنمنتهای بزرگ را پوشش دهند، ولی هر دو منبع در ایران فیلتر است. شاید بشود مثل علی کفاشیان حربه را دورزدن این مشکل با استفاده از VPN در یک مدت کوتاه دانست، ولی AFC وقتی میتواند میزبانی را به کشوری بدهد که چنین مشکلات ریزی نداشته باشند؛ طبیعتا ریسک دادن میزبانی به ایران را به جان نمیخرد. این موضوع البته تنها دغدغه مربوط به اینترنت نیست، چون بحث سرعت اینترنت و مشکلات مربوط به ارتباطات ماهوارهای مستقیم، با وجود سردادن شعارهای زیاد هنوز به قوت خودش باقی است.
هتل
به نظر می رسد تنها موردی که نشود از آن ایراد چندان زیادی گرفت، همین موضوع هتل برای اسکان تیمهای مختلف باشد. نه اینکه اصلا مشکلی در این زمینه وجود ندارد بلکه مشکلات کمتری در این عرصه وجود دارد. ایران هتلهای خوبی در شهرهای بزرگ دارد که البته این خوبی به معنای داشتن همه فاکتورهای مد نظر برای اعطای میزبانی نیست.
کنفدراسیون فوتبال آسیا در دوره گذشته که ایران را از میزبانی محروم کرد، ایراداتی به هتلهای ایران گرفته بود که البته عدم حضور برندهای بینالمللی هتلداری دنیا مثل هیلتون، شرایتون، کراونپلازا، ماریوت، اینترکنتینانتال و… نقش اصلی را در آن ایفا میکرد. به غیر از این مورد بحث نقل و انتقالات شهری و زیرساختهای مربوط به آن هم دخیل است. موضوعی که شاید در کلانشهرها اشکال زیادی به بار نیاورد، ولی در همه شهرهایی که قرار است عهدهدار میزبانی باشند نمیتوان چندان امیدوار بود که مشکلات زیرساختی برای جابهجایی مسافران وجود نداشته باشد.
ورزشگاهها
چند سال اخیر آنقدر درباره ورزشگاههای جدید در ایران صحبت شده که اینطور تصور شده ورزشگاههای مجهز به اندازه کافی وجود دارد. کنفدراسیون فوتبال آسیا دستکم به هشت تا ۱۰ ورزشگاه فوق مجهز برای اعطای میزبانی نیاز دارد. سؤال اصلی این است که آیا این تعداد ورزشگاه در ایران وجود دارد؟
در حال حاضر پاسخ منفی است و از آنجا که کلنگزنی برای ورزشگاه مجهز و رساندن تعدادشان به ۱۰ ورزشگاه هم با شرایط اقتصادی کشور همخوانی ندارد، پرواضح است که در این زمینه هم نمیشود امتیازات کامل را گرفت. این موضوع را نباید فراموش کرد که حتی ورزشگاههای جدید ایران که همگی شکل و شمایل زیبایی دارند، ورزشگاههای بدون مشکلی نیستند.
اسپانسرینگ
این هم دیگر موضوعی است که نمیشود به سادگی از کنارش عبور کرد. الان شرایط به گونهای است که کمپانیهای تولیدکننده نوشیدنیهای الکلی و کمپانیهای شرطبندی بخش اعظمی از هزینه اسپانسرینگ را به نهادهای مختلف از جمله فیفا میدهند. دو شرکتی که تبلیغاتشان با توجه به فضای حاکم، در ایران ممنوع است. همین حالا یکی از شرکتهای تولیدکننده نوشیدنی در شرق آسیا، اسپانسر AFC است و پول خوبی به این نهاد میدهد. حالا طبق قانون این کمپانی نمیتواند تبلیغاتش را در اطراف زمینهای ورزشگاههای ایران به نمایش بگذارد. آیا AFC حاضر است به راحتی از پولی که از طریق اسپانسرها میگیرد، بگذرد و میزبانی را به ایران بدهد؟
حق پخش تلویزیونی
دیگر بر کسی پوشیده نیست که موضوع حق پخش ورزشی در ایران شبیه به یک جوک است؛ یک توافق صوری بین صداوسیما و تیمهای ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا نوشته شده، صرفا از آن جهت که تیمهای ایرانی محروم نشوند؛ ولی کیست که نداند صداوسیما علاقهای به پرداخت حتی یک ریال به فوتبال ندارد. از طرفی در ایران حق پخش انحصاری در اختیار صداوسیماست. همین موضوع کافی است تا AFC را از ورود به بحث حق پخش و مذاکره با ایران و طرف ایرانی منصرف کند. هرچند این مشکل قابل حل است و میشود با مذاکره آن را برطرف کرد، ولی بعید است به این راحتیها صداوسیما از حقش در قبال اعطای میزبانی بگذرد.
ویزا
ممکن است در این زمینه مشکلی وجود نداشته باشد. سیاست ایران همواره بر پذیرایی از توریست کشورهای مختلف بوده و به غیر از یکی، دو کشور که با آنها چالش سیاسی دارد، بقیه شهروندان کشورها توانستهاند راحت به ایران بیایند.
حالا، اما چند مشکل اساسی به وجود آمده که نمیشود به راحتی از کنارشان عبور کرد. عمدهترین مشکل ترس شهروندان بقیه کشورها از آمریکاست! شاید این سؤال پیش بیاید که آمریکا چه ارتباطی به این موضوع دارد؟ برای پاسخ کافی است به محدودیتهایی که تحریمهای اعمالشده ایجاد کرده، رجوع شود؛ بسیاری از شهروندان دیگر کشورها از ترس اینکه در سفرهای بعدیشان به مشکل بربخورند حاضر نیستند در پاسپورتشان مهر ورود به ایران زده شود. از این امر گذشته، مشکلات مربوط به گرفتن ویزا هم پابرجاست. در شرایطی که تردد شهروندان عربزبان بین خودشان راحت صورت میگیرد و مشکلی از این حیث وجود ندارد، شاید AFC ریسک نکند و دردسر تازهای برای خودش نتراشد.
تحریمها
این مورد هم تأثیر بسیار زیادی دارد؛ ایران از سوی آمریکا تحریم شده و همه آنهایی که قرار است با ایران همکاری کنند هم از سوی آمریکا تهدید به تحریم میشوند. از طرفی همین تحریمها مشکلات بانکی به بار آوردهاند و تقریبا نمیشود هیچ مبلغی را به حسابهای داخل ایران واریز کرد. اگر قرار باشد ایران میزبانی بگیرد و تحریمها پابرجا بماند، اعتبارات از چه طریقی قرار است اختصاص داده شود؟ از یاد نبریم که همین حالا فدراسیون فوتبال ایران و باشگاههای ایرانی از فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا مبلغی طلب دارند، ولی نه تحریمها اجازه پرداخت را میدهد و نه مسئولان این دو نهاد علاقهای به کمک به حل مشکل مالی فوتبال ایران دارند.
کمدی یا اکشن؟
همین چند روز پیش بود که دراگان اسکوچیچ، سرمربی جدید تیم ملی ایران با اشاره به سبک بازی تیمش گفت: تیم ایران در زمان مارک ویلموتس شبیه فیلمهای درام بوده، ولی قرار است در زمان اسکوچیچ اکشن شود… واقعیت این است که مدیریت فوتبال ایران در چند سال اخیر شبیه فیلمهای «نوآر» بوده و همواره مسائل تاریکی به مخاطب القا شده است. حالا هم با توجه به بحرانهای ریز و درشت مدیریتی در فوتبال ایران بیش از آنکه چنین درخواستی از سوی آنها فضای اکشنی به وجود بیاورد، بیشتر شبیه به یک سناریو بر پایه کمدی است.