در سال ۱۹۰۶ کارگران چاپخانههای تهران اولین اتحادیه کارگری ایران را تشکیل دادند. در سال ۱۹۰۷ جنبش اعتصابی کارگران و کارمندان ایران آغاز شد. در ماه مارس ۱۹۰۷ اعتصاب عمومی تلگرافچیها که درخواست اضافه دستمزد و مطالبات دیگری داشتند، در گرفت.
در سال ۱۹۰۸ چند بار در موسسات ماهیگیری لیانوزوف در بحر خزر، عصیان و اعتصابات کارگری به وقوع پیوست که برای سرکوبی آنها مقامات دولتی مجبور شدند که دستههای قزاقان ایرانی را اعزام کنند. در طی سالهای ۱۹۱۰-۱۹۰۸ کارگران بندرانزلی، باربران و قایقرانان اعتصاب کردند.
در تهران درشکهچیها، کارگران چاپخانهها، کارکنان ترامواها و کارمندان وزارتخانهها در اعتصابات شرکت کردند. کارگران ایرانی در تشکیل انجمن انقلابی و دموکراتیک مجاهدان که از لحاظ خصلت و برنامه خیلی شبیه به سازمانهای سوسیال دموکراتیک بود، شرکت فعالانهای داشتند.
در سال ۱۹۰۷ در ایران اولین گروههای سوسیال دموکراتیک بهوجود آمدند. سازمانهای مجاهدان غیرعلنی بود. این سازمانها برای اولین بار در سال ۱۹۰۵ در ماورای قفقاز و شهرهای شمالی ایران بهوجود آمد و بهطور عمده از انقلابیون خردهبورژوازی، تجار، روحانیون درجه دوم و خردهمالکان، پیشهوران، دهقانان و کارگران تشکیل میشد.
سازمانهای مجاهدان زیر نفوذ شدید جنبش انقلابی روسیه قرار داشتند با انقلابیون ماورای قفقاز مربوط بودند. هدف و وظایف جمعیت مجاهدان در برنامه آن که در ماه سپتامبر سال ۱۹۰۷ در شورای نمایندگان سازمانهای مجاهدان در مشهد به تصویب رسید، منعکس شده بود.
در این برنامه مطالبات زیر عنوان شده بود: تامین حق انتخابات عمومی با رای مساوی مخفی و مستقیم، تامین هفت نوع آزادی که برخی از آنها عبارت بود از آزادی بیان، مطبوعات، اجتماعات، آزادی فردی و آزادی اعتصاب و همچنین مصادره اراضی شاه، بازخرید زمینهای خوانین و تقسیم آنها بین دهقانان، هشت ساعت کار روزانه، تغییر سیستم مالیاتی از طریق بستن مالیات تصاعدی بر ثروت، تعلیمات عمومی اجباری و سایر خواستهای دموکراتیک.
اما لازم است خاطرنشان شود که در نتیجه تفوق عناصر خردهبورژوازی در انجمن مجاهدان، عقاید و روشهایی که برای تکامل جنبش انقلابی مضر و اشتباهآمیز بود شیوع داشت.
سکتاریسم، توطئه و ترور فردی
مجاهدان چند عمل تروریستی را علیه مرتجعان انجام دادند (قتل اتابک اعظم در ماه آگوست سال ۱۹۰۷ و سوءقصد به محمدعلی شاه در فوریه سال ۱۹۰۸ و…). مجاهدان در نخستین سالهای انقلاب دستههای مسلح گارد انقلابی را که دستههای فدائیان نامیده میشد، از افراد داوطلب تشکیل دادند. این دستههای فدایی از دهقانان، کارگران، تهیدستان شهر و خردهبورژوازی تشکیل میشدند.
انقلابیون ماورا قفقاز در امر تشکیل دستههای فدایی به مجاهدان کمک شایان ملاحظه کردند. دستههای فدایی، نیروی مسلح اصلی انقلاب ایران شد.
رشد فعالیت اجتماعی و سیاسی تودههای وسیع خلق در شکل ایجاد سازمانهای علنی انقلابی دموکراتیک که اکثرا از طرف اهالی، به نام انجمن انتخاب میشد، منعکس میشد. این انجمنها در آغاز کار به عنوان ارگانهای نظارت بر صحت انتخاب نمایندگان مجلس اول به وجود آمد.
اولین انجمن ایران در سال ۱۹۰۶ در تبریز به وجود آمد. در انتخابات این انجمن قشرهای وسیع سکنه تبریز در محلات شهر شرکت کردند. نفوذ و اعتبار انجمن تبریز به زودی چنان بالا گرفت که در واقع به ارگان قدرت غیررسمی انتخابی مبدل شد و محمدعلی، ولیعهد و حاکم آذربایجان، به شناسایی و رعایت آن ناچار شد.
انجمن تبریز در نوامبر سال ۱۹۰۶ با استظهار به پشتیبانی تودههای وسیع از طرف حکومت آذربایجان شناخته شد و بر اعمال حکومت عملا نظارت میکرد. در تبریز حکومت خاص دوگانه حاکم و انجمن به وجود آمد. انجمن تبریز اغلب علنا به ماموران شاه مخالفت میورزید و بهرغم آنها مستقلا اقداماتی به عمل میآورد که با منافع تودههای وسیع مردم هماهنگی داشت. انجمن نرخ نان و گوشت را تثبیت کرد.
مقیاس واحد اوزان را اصلاح کرد، محتکران را تحت تعقیب قرار داده ذخیره، گندم آنها را مصادره و بین مستمندان تقسیم میکرد و نمایندگان خود را برای کارهای انقلابی میان شهریان و روستائیان به اطراف آذربایجان میفرستاد. باید متذکر شد که انجمن تبریز مانند اغلب انجمنهای دیگر از لحاظ ترکیب اعضا و خصلت فعالیت خود یک سازمان بورژوازی بود.
در اوت سال ۱۹۰۷ انجمن تبریز از قبول والی جدید آذربایجان، شاهزاده فرمانفرما، که از طرف شاه منصوب شده بود، امتناع کرد. انجمن تبریز به وسیله نمایندگان تبریز، مجلس را پیدرپی تحت فشار قرارداده برخی اقدامات مترقی و برکناری مرتجعان را از مقامات مهم دولتی و اقدامات نظیر آن را مطالبه میکرد.
۲۴ اوت ۱۹۰۸ کارتویک سفیر روس در ایران در گزارش خود به پترزبورگ وضع تبریز را در اواخر ژوئیه سال ۱۹۰۷ چنین توصیف کرد. تمام قدرت از مدتها قبل عملا در دست انجمن محلی است که متنفذتر از سایر انجمنهای ایران است و در تهران شعبهای دارد که کلیه وکلای مجلس گوش به فرمان آنند.
به دنبال انجمن تبریز در سایر شهرها و نواحی ایران نخست در شمال و سپس در جنوب، در تهران، رشت، مشهد، شیراز، اصفهان، کرمان، بندربوشهر، بندرعباس، سیستان و شهرهای دیگر انجمنهای دیگری بهوجود آمد. به زودی در سراسر ایران شهر یا ناحیه کماهمیتی باقی نماند که انجمن نداشته باشد.
به موازات انجمنهای شهرها و نواحی که در قلمرو شهر و ناحیه خود مشغول به کار میشد، انجمنهای دیگری بهصورت کلوبهای سیاسی و اتحادیههای صنفی و کشاورزی و جمعیتهای نوع دیگر به وجود میآمد. در کشور تعداد کثیری انجمن ایجاد شد و تنها در خود تهران ۱۴۰ نوع انجمن وجود داشت. این انجمنها وسیعترین قشرهای توده مردم را در برمیگرفت، مثلا در جیرفت ولایت کرمان، انجمن غلامان آزاد تشکیل شد.
در تهران انجمن خدمتگزاران سفارتخانهها، کنسولگریهایی خارجی بهوجود آمد و در بندر لنگه (خلیجفارس) انجمنهای شیعه و سنی تاسیس شد. عناصر مرتجع کوشیدند از این شکل سازمانها استفاده کرده و در مقابل انجمنهای انقلابی دموکراتیک، انجمنهای ارتجاعی بهوجود آورند.
پس شاهزادگان قاجار انجمن قاجاریه را تشکیل دادند و در بسیاری از شهرهای ایران انجمنهای ملاکان و تجار بزرگ به وجود آمد. این انجمنها با حکومت همکاری و با انجمنهای انقلابی دموکراتیک مخالفت میکردند. مطبوعات نیز در سالهای انقلاب مشروطه ایران رشد بیسابقهای یافت.
فقط از سالهای اول انقلاب تا کودتای ضدانقلابی ۱۹۰۸ بیش از ۱۵۰ روزنامه و مجله در ایران منتشر میشد. پس از خلع محمدعلیشاه در سال ۱۹۰۹ همچنین پیش از ۱۰۰ روزنامه در کشور انتشار مییافت. روزنامهها و مجلات نه تنها در تهران و سایر شهرهای بزرگ ایالتی مانند تبریز، رشت، مشهد، اصفهان و شیراز بلکه در شهرهای کوچکتر مانند همدان، یزد، کرمان، اردبیل و خوی نیز منتشر میشد.
اکثر این روزنامهها عمر کوتاهی داشتند و پس از انتشار چند شماره تعطیل میشدند. اما بعضی دیگر سالهای متمادی برقرار بوده و خوانندگان نسبتا وسیعی داشتند، مثلا روزنامه مجلس که گزارش جلسات مجلس در آن به چاپ میرسید از ۷ تا ۱۰ هزار نسخه تیراژ داشت. یکی دیگر از روزنامههای موردپسند عموم «صوراسرافیل» بود که تیراژ آن تا ۵ هزار و ۵۰۰ نسخه میرسید.
منبع: تاریخ انقلاب مشروطه، میخائیل ایوانف