گروه سیاسی: سیاست و سیاست ورزی در سطوحِ خرد و کلان و در عین حال در عرصههای عقلانی و منطقی از سویی و هیجانی، احساسی و غریزی، از سوی دیگر در نوسان است. فهمِ این مرزبندیها و تمایز میان آنها و حرکت در مرز آن دو، همچون حرکت در لبه تیغ، سرنوشتِ یک نظام سیاسی و ملت را میتواند دگرگون کند.
تاریخ خود گواه بسیاری از سیاست ورزیهایی است که سرنوشت یک کشور، چگونه به دست بازیگران عاقل یا جاهل، رقم خورده است. سیاستمدارانِ کلان نگر و با تجربه، که مسیر سیاست ورزی و کسب قدرت سیاسی را به مدد علم و عمل و سابقه طولانیِ توام با عقلانیت و منطق، طی کردهاند هیچ گاه منافع کلان ملی و قدرت و توان کشور را در داخل و نظام بینالملل، با بازیهای زودگذر و اظهارنظرها و رفتارهای هیجانی و غریزی در نمیآمیزند. حوزه سیاست و خصوصاً سیاست خارجی، عرصه شوخی بردار و عرصه تجربه و آزمونهای مجدد و مکرر و درجازدنهایِ ویرانگر نیست.سیاست و منافع ملی کشور، عرصه گفت وگو، تعامل، اجماع سازی، عقلانیت و در عین حال آرامش است. با تصمیمها و رفتارهای آنی و هیجانی و برای تهییج افکار عمومی و یا برای نمایش و تظاهر به سیاست ورزی – با هدفی نظیر به چنگ آوردنِ قدرت سیاسی در عرصه داخلی – نمیتوان ره به جایی برد. البته شاید در عرصه داخلی و مبارزات جناحی و سیاسی بتوان توفیقاتی به دست آورد ولی هزینه آن، از دست دادن منافع ملی کشور و باختنِ یک سره سیاست خارجی و اعتماد عمومی مردم به سیاستمداران خواهد بود.
پرونده طولانی مدت هستهای ایران را شاید بتوان بزرگترین مسئله داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران در دهههای اخیر دانست که سیاست داخلی، سیاست خارجی، منافع ملی کشور و اعتماد عمومی مردم، خواه یا ناخواه به آن گره خورده است. بعد از فراز و فرودهای بسیار در جریان مذاکرات ایران و کشورهای (۱+۵) مسیر دیپلماسی و گفت وگو از جانب طرفهای مستقیما درگیر و غیر درگیرِ در پرونده، پذیرفته شده بود. انتخاب این مسیر، فارغ از چالشها و فرصتهای پیشرو، نشان از عقلانیت و منطق در مواجهه با چنین پدیده چند وجهی و جهانی داشت. اگرچه بدعهدی آمریکا و اتحادیه اروپا و به نسبت کمتر، روسیه و چین مشکلاتی را برای ایران فراهم کرد ولکن ایران از مسیر منطق و عقلانیت خارج نشد.
با تاسف، در روزهای اخیر و بعد از سفر و مذاکراتِ دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (رافائل گروسی) به ایران و در پی آن موضع گیری نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سپس بیانیه دولت، ورق برگشت! دامنه احساسی و هیجانیِ اختلافات فیمابین دولت و مجلس و در واقع میان جریانهای سیاسی کشور، بالا گرفت.در این شرایط حساس و خصوصاً در زمانه اجماع سازیِ دولت جدید ایالات متحده آمریکا با شرکای اروپایی، روسی، چینی، اسرائیل و بازیگران منطقه ای، از ایران صداهای چندگانه و نزاعهای سیاسی، شرایط را در کارزارِ سیاست خارجی و دیپلماسی، علیه ایران نشانه میرود. به نظر میرسد در این فضای غبار آلود داخلی، بازیهای خرد سیاسی و انتخاباتی و یا سیاستِ هیجانی و تهییجی، میدانداری میکند و فضای داخلی و خارجی را علیه ایران بسیج خواهد کرد. اگر انفعال و وادادگی در دیپلماسی و مذاکره، امر مذموم و نادرستی است به طریق اولی، شتابزدگی، تعجیل و هیجان، فرصتسوزی و تباه کردن سرمایههای مادی و معنوی را در پی خواهد داشت.
تا دیر نشده عاقلان و خردمندانِ عرصه سیاست باید با تلاش برای آرام کردن التهاب سیاسی و اجماع سازی در سطح نخبگان سیاسی و تصمیمگیر، شکاف و تَرکِ داخلی را ترمیم بخشند. هیچ بازیگر عاقلی سیاستِ کلان و منافع ملی و سیاست خارجی کشور را در مسلخِ بازیهای زودگذر سیاسی و شیفتگی به در دست گرفتنِ قدرت عاجلِ چند ساله، قربانی نمیکند. البته در تاریخ، بازیگران و سیاستمداران کوتاه قامتِ بسیاری، منافع شخصی و حزبی خود را اولویت بخشیدند و منافع کشورشان را در مقابل آن، ذبح کردند. حافظه تاریخی ملت، قهرمانان و دشمنانِ داخلیِ به وطن را فراموش نخواهد کرد. تا دیر نشده منافع ملی کشور ملت ایران و سیاست کلان و عقلانی را اولویت اول و آخر بدانیم!
تاریخ خود گواه بسیاری از سیاست ورزیهایی است که سرنوشت یک کشور، چگونه به دست بازیگران عاقل یا جاهل، رقم خورده است. سیاستمدارانِ کلان نگر و با تجربه، که مسیر سیاست ورزی و کسب قدرت سیاسی را به مدد علم و عمل و سابقه طولانیِ توام با عقلانیت و منطق، طی کردهاند هیچ گاه منافع کلان ملی و قدرت و توان کشور را در داخل و نظام بینالملل، با بازیهای زودگذر و اظهارنظرها و رفتارهای هیجانی و غریزی در نمیآمیزند. حوزه سیاست و خصوصاً سیاست خارجی، عرصه شوخی بردار و عرصه تجربه و آزمونهای مجدد و مکرر و درجازدنهایِ ویرانگر نیست.سیاست و منافع ملی کشور، عرصه گفت وگو، تعامل، اجماع سازی، عقلانیت و در عین حال آرامش است. با تصمیمها و رفتارهای آنی و هیجانی و برای تهییج افکار عمومی و یا برای نمایش و تظاهر به سیاست ورزی – با هدفی نظیر به چنگ آوردنِ قدرت سیاسی در عرصه داخلی – نمیتوان ره به جایی برد. البته شاید در عرصه داخلی و مبارزات جناحی و سیاسی بتوان توفیقاتی به دست آورد ولی هزینه آن، از دست دادن منافع ملی کشور و باختنِ یک سره سیاست خارجی و اعتماد عمومی مردم به سیاستمداران خواهد بود.
پرونده طولانی مدت هستهای ایران را شاید بتوان بزرگترین مسئله داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران در دهههای اخیر دانست که سیاست داخلی، سیاست خارجی، منافع ملی کشور و اعتماد عمومی مردم، خواه یا ناخواه به آن گره خورده است. بعد از فراز و فرودهای بسیار در جریان مذاکرات ایران و کشورهای (۱+۵) مسیر دیپلماسی و گفت وگو از جانب طرفهای مستقیما درگیر و غیر درگیرِ در پرونده، پذیرفته شده بود. انتخاب این مسیر، فارغ از چالشها و فرصتهای پیشرو، نشان از عقلانیت و منطق در مواجهه با چنین پدیده چند وجهی و جهانی داشت. اگرچه بدعهدی آمریکا و اتحادیه اروپا و به نسبت کمتر، روسیه و چین مشکلاتی را برای ایران فراهم کرد ولکن ایران از مسیر منطق و عقلانیت خارج نشد.
با تاسف، در روزهای اخیر و بعد از سفر و مذاکراتِ دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی (رافائل گروسی) به ایران و در پی آن موضع گیری نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سپس بیانیه دولت، ورق برگشت! دامنه احساسی و هیجانیِ اختلافات فیمابین دولت و مجلس و در واقع میان جریانهای سیاسی کشور، بالا گرفت.در این شرایط حساس و خصوصاً در زمانه اجماع سازیِ دولت جدید ایالات متحده آمریکا با شرکای اروپایی، روسی، چینی، اسرائیل و بازیگران منطقه ای، از ایران صداهای چندگانه و نزاعهای سیاسی، شرایط را در کارزارِ سیاست خارجی و دیپلماسی، علیه ایران نشانه میرود. به نظر میرسد در این فضای غبار آلود داخلی، بازیهای خرد سیاسی و انتخاباتی و یا سیاستِ هیجانی و تهییجی، میدانداری میکند و فضای داخلی و خارجی را علیه ایران بسیج خواهد کرد. اگر انفعال و وادادگی در دیپلماسی و مذاکره، امر مذموم و نادرستی است به طریق اولی، شتابزدگی، تعجیل و هیجان، فرصتسوزی و تباه کردن سرمایههای مادی و معنوی را در پی خواهد داشت.
تا دیر نشده عاقلان و خردمندانِ عرصه سیاست باید با تلاش برای آرام کردن التهاب سیاسی و اجماع سازی در سطح نخبگان سیاسی و تصمیمگیر، شکاف و تَرکِ داخلی را ترمیم بخشند. هیچ بازیگر عاقلی سیاستِ کلان و منافع ملی و سیاست خارجی کشور را در مسلخِ بازیهای زودگذر سیاسی و شیفتگی به در دست گرفتنِ قدرت عاجلِ چند ساله، قربانی نمیکند. البته در تاریخ، بازیگران و سیاستمداران کوتاه قامتِ بسیاری، منافع شخصی و حزبی خود را اولویت بخشیدند و منافع کشورشان را در مقابل آن، ذبح کردند. حافظه تاریخی ملت، قهرمانان و دشمنانِ داخلیِ به وطن را فراموش نخواهد کرد. تا دیر نشده منافع ملی کشور ملت ایران و سیاست کلان و عقلانی را اولویت اول و آخر بدانیم!