گروه فرهنگی: این روزها که همه فعالیتهای نمایشی به محاق رفته است، مونا فرجاد، بازیگر جوان با اجرای قطعاتی نمایشی در صفحه شخصی خود، جمع بزرگی از تماشاگران را جذب کرده است.بعد از شوک اولیهای که از رویارویی با کرونا بر ما حادث شد، بعضی از هنرمندان تئاتر کوشیدند با اجرای قطعات کوتاه نمایشی، نبود تئاتر را تا حدودی جبران کنند ولی این فعالیتها ادامهدار نشد.
حالا اما مونا فرجاد قصد دارد جریانی ادامهدار ایجاد کند. او مرتبا نمایشهای کوتاهی را در قالب تکگویی در صفحه شخصیاش بارگذاری میکند. نکته قابل توجه در اجرای این قطعات، تمرکز داشتن هر یک از آنها بر یکی از حروف الفباست. قرار است این قطعات نمایشی از الف تا یا اجرا شود. نکته دیگر بهره گیری از زبان مردم کوچه و بازار و بخشی از ادبیات فراموش شده در این قطعات است. گروه اجرایی با انتشار توضیحاتی برای هر یک از واژگان فراموش شده، مخاطب را در برقراری ارتباط بیشتر با این قطعات یاری میدهند. ضمن اینکه به کار خود جنبهای آموزشی هم میبخشند.همین تجربه سبب شد تا ما با مونا فرجاد همکلام شویم.
این بازیگر درباره ایده اجرای این نمایشها در صفحه شخصیاش میگوید: «در آغاز شیوع کرونا تصورم این بود این ماجرا خیلی زودتر از اینها به پایان میرسد و زندگی به حالت عادی برمیگردد ولی متاسفانه همچنان ادامه دارد و چون شخصا به عنوان تماشاگر یا بازیگر جرات ندارم در سالنهای نمایش حضور داشته باشم و اگر هم قرار باشد واکسیناسیونی انجام شود، سالنهای تئاتر خیلی دیرتر از آنچه فکر میکنیم به رونق قبلی برمیگردد، تصمیم گرفتم برای رفع دلتنگی خودم برای تئاتر، این کار را انجام بدهم. فکر کردم همانطور که من دلتنگم، شاید بتوانم به رفع دلتنگی بسیاری از دوستانی که در صفحه مجازی با من همراه هستند، کمک کنم.»
او ادامه میدهد: «در کش و قوس اینکه در این شرایط چگونه میتوان تئاتر کار کرد، طبیعتا به دنبال کاری بودم که نیاز به عوامل و بازیگران دیگری نداشته باشد، کاری کم هزینه که انجامش در خانه میسر باشد و همه اینها نشانههای تکگویی یا مونولوگ را به من میداد.»
فرجاد با اشاره به گفتگویی که میان او و نویسنده موردنظرش برای اجرای این قطعات انجام شده است، اضافه میکند:« پیشنهاد نویسنده مورد نظرم که به درخواست خودشان فعلا نامی از ایشان نمیبریم، این بود که اجرای تک گوییهایی که نمایشنامههایشان چاپ شده یا متون خوبی که بارها روی صحنه رفتهاند، کاری است تکراری . بنابراین فکر کردیم چگونه میتوان ایدهای خلاقانه داشت که هم تازه باشد و هم به دلیل خالی شدن از جذابیتهای دیداری تئاتر مانند دکور، حضور بازیگران متعدد و … امکان جایگزینی عناصر دیگری را به ما بدهد.»
اگر این قطعات نمایشی را دیده باشید، به سرعت متوجه به کارگیری ادبیات کوچه و بازار در آنها میشوید، ادبیاتی که شاید در ذهن بخشی از مخاطبان فراموش شده باشد. البته این گروه دو نفره برای این انتخاب و نیز برای همراه کردن مخاطب راه چارهای جستند که فرجاد این گونه توضیحش میدهد: «به این فکر کردیم که کار ما میتواند وجه آموزشی داشته باشد. اگر سراغ ادبیات کلاسیک میرفتیم شاید به این دلیل که یک قشر خاصی را میتواند همراه کند، بخشی از مخاطبان را از دست میدادیم. پس سراغ ادبیات کوچه بازاری رفتیم که امروز کمتر از آن استفاده میشود و به دست فراموشی هم سپرده شده. این خود میتوانست کمک کند که قطعات برای مخاطب عام جذابتر و دلنشینتر باشد. ضمنا استفاده از این ادبیات و واژگان با ضرباهنگی که به این مونولوگها میدهد، جذابیتی مضاعف ایجاد میکند.»
او درباره تمرکز بر حروف الفبا در این قطعات هم میگوید: «برای ادامهدار شدن این قطعات، فکر کردیم چه چیز بهتر از ترتیب حروف الفبا که هر بار میتواند در یک قسمت متمرکز شود.»این بازیگر در پاسخ به این سخن که ممکن است زبان این قطعات برای برخی از مخاطبان دشوار باشد، توضیح میدهد: یکی از اهداف این تکگوییها یادآوری واژگان عامیانهای است که در قدیم مورد استفاده بوده و امروز کمی به دست فراموشی سپرده شده و چون من ترجمه این واژگان را در پایان هر پست مینویسم، یک هدف آموزشی هم دارد . شاید مخاطب کمی باید جست و جو کند و پایین پست، معنای کلمات را بخواند تا کلماتی را که فراموش شده به یاد آورد.»
یکی از این نمایشها، قطعهای کوتاه و تاثیرگذار درباره محیطبانان بود. فرجاد درباره پرداختن به مسائل اجتماعی در این قطعات میگوید: شخصا و اصولا همه ما نسبت به محیط زیست حساسیت داریم و به جز آن برای هموطنانمان دغدغه انسانی داریم و جان آنان برایمان ارزشمند است. محیطبانان انسانهای شریفی هستند که از جان و دلشان برای حفظ این آب و خاک و حیوانات این مرز و بوم تلاش میکنند. این قطعه کوچکترین کاری است در برابر تلاشی که آنان برای این آب و خاک میکنند و رنجی که مادران و همسرانشان میکشند. اگر بشود نویسنده باز از آنها خواهد نوشت، چراکه در آثار هنری بسیار کم به این گروه زحمتکش پرداخته شده است.
جذب مخاطب اینستاگرام که عموما کم صبر و تحمل است و معمولا میخواهد به سرعت از کنار مسائل گذر کند، کار چندان آسانی نیست. ولی مونا فرجاد چگونه توانسته تماشاگران زیادی را همرا خود کند، او در پاسخ به این پرسش توضیح میدهد: مخاطبان اینستاگرام در کسری از ثانیه یا پستها را رد یا فقط به یک تایید بسنده میکنند و سختی کار چند برابر میشود که در همان کسری از ثانیه، فرصت این را دارم محتوایی تولید کنم که مخاطب برای لحظهای مکث کند، توجهش جلب شود و برای همراهی با این قطعه نمایشی چند دقیقه وقت بگذارد. به همین دلیل سعی کردم در این نمایشها ایجاد جذابیت کافی برای تامل مخاطب و همراهی او با قطعات نمایشی را مورد توجه قرار بدهم.
هر هنرمندی تمایل دارد واکنش مخاطبان خود را دریافت کند. فرجاد در پاسخ به پرسشی دیگر درباره مخاطبان این نمایشها و واکنش آنان نیز توضیح میدهد: «عموما دوستانی هستند که صفحه من را دنبال میکنند، نه لزوما به خاطر فعالیتهای هنری بلکه به دلایل گوناگون. خوشبختانه تا این لحظه، تماشاگران این کارها را دوست داشتهاند و مخاطبان فقط هم دنبالکنندگان صفحه خودم نبودهاند چون دوستان دیگری هم لطف کرده و این نمایشها را بازنشر دادهاند. بنابراین بخشی از تماشاگران از طریق صفحات دیگر اینها را دیدهاند. فکر میکنم نمایشها توانسته ارتباط را برقرار کند و به مرور زمان هم مخاطبان و علاقهمندان خود را پیدا میکنند چون به تدریج تکلیف زبان و حال و هوای این نمایشها برای مخاطب مشخص میشود.
او درباره اجرای نمایش در فضای باز به عنوان راهی دیگر برای جبران کمبود تئاتر در دوران کرونا میگوید: چنین کاری در زمستان به دلیل سرمای هوا و بارش برف و باران قدری سخت است ولی شاید در تابستان شدنیتر باشد. اما فراموش نکنیم یک نمایش متشکل از تعداد زیادی بازیگر و عوامل پشت صحنه و اجرایی است که ارتباط تنگاتنگی دارند. شاید بتوانیم با حفظ فاصلههای اجتماعی، از مخاطبان حفاظت کنیم ولی گروه اجرایی نمیتوانند این فاصله را رعایت کنند. همچنانکه بازیگران نمیتوانند از فاصله دو متری رو به بازیگر مقابلشان دیالوگ بگویند. مگر اینکه بر اجرای تکگوییهایی تمرکز کنیم.
مونا فرجاد هم مانند دیگر مردمان آرزو دارد زودتر واکسیناسیون عمومی آغاز شود. او در پایان میگوید: امیدوارم واکسیناسیون عمومی هر چه زودتر در ایران آغاز شود و مانند بسیاری از کشورها که به طور عده مردمان سرزمین خود را واکسینه میکنند، این اتفاق برای ما هم رخ بدهد تا زودتر زندگی به حالت اولیه خود برگردد و شاهد مرگ و میر هموطنانمان نباشیم. کادر درمان نفسی بکشند و آرامش روانی به جامعه برگردد. امیدوارم زودتر به سالنهای نمایش برگردیم و دوباره لذت دیدن نمایش را که در سالن تئاتر، چندین برابر است، بچشیم. میدانم چراغ این هنر هرگز خاموش نمیشود، چون هنر در خون و وجود تمام مردمان ایران است و ما با قلبهایمان چراغ صحنههای تئاتر را روشن نگه میداریم.