گروه سیاسی: روزنامه آفتاب یزد نوشت:سخنان دیروز مدیرکل داروی سازمان غذا و دارو حاوی دو نکته مهم بود. او ابتدا عنوان کرد که روسیه در ارسال واکسن کرونا بدقولی کرده و براساس آنچه در اواخر سال گذشته میان دو کشور توافق شده عمل نکرده و نکته بعدی هم این بود که تحویل ۶۰ میلیون دوز واکسن روسی کرونا به ایران تا پاییز «مبهم» است.
نگارنده این سطور پس از طرح این سخنان از سوی این مقام دولتی بلافاصله و ناخودآگاه تصویر نیروگاه اتمی بوشهر مقابل چشمانش آمد. در واقع واژه «بدقولی» در مورد روسها واژه غریبی نیست و بارها و بارها در رسانههای مختلف در همین راستا در مورد این کشور تیتر زده است.
تا چند سال قبل مدام رسانهها در مورد دیرکرد و بدقولی روسها در موضوع تکمیل و راهاندازی نیروگاه بوشهر قلم فرسایی کرده و تیتر میزدند حال به نظر میرسد از این به بعد باید در مورد واکسن چنین رویهای را در پیش بگیرند. از آنجا که وضعیت واردات واکسن به دلایلی به شدت به تصمیمات مقامات روسی وابسته شده است بنابراین، این موضوع در نهایت آنچنان تفاوتی از منظر «بدقولی» با ماجرای نیروگاه بوشهر نداشته باشد.
براساس قرارداد اولیه ساخت نیروگاه اتمی بوشهر که بین ایران و روسیه امضا شده است، قرار بود این نیروگاه ماه جولای سال ۱۹۹۹ میلادی به کار افتد. یعنی سال ۱۳۷۸. اما در نهایت این نیروگاه نه به طور کامل و نه طبق آنچه مقرر شده بود در شهریورماه سال ۱۳۹۰ در دولت محمود احمدینژاد به صورت رسمی افتتاح شد.
روسیه دلایل مختلف فنی و مالی را عامل تعویق در تکمیل این طرح عنوان میکرد. اما ناگفته پیدا بود دلایل سیاسی و امنیتی عامل تاخیر است. مسکو در طراحی سیاست خارجی خود در مورد تهران نگاه خاصی دارد و آنگونه نیست که بتوان یک حکم قطعی در مورد رویکرد این کشور در قبال ایران داد. کرملین درموضوعی مثل سوریه و بشار اسد ممکن است همراهی کند اما در موضوعی دیگر مثل پرونده اتمی در کنار قطعنامههای سازمان ملل بایستد و دم نزند. بر اساس همین دیدگاه است که روسیه در مورد نیروگاه بوشهر هم وقت و هم پول ایران را هدر داد و در نهایت با بدقولی پروژه را به پایان رساند. علی اکبر صالحی در بهمنماه ۱۳۹۵ هزینه نیروگاه بوشهر را پنج میلیارد دلار اعلام کرد. موسسه کارنگی نیز با اشاره به تغییر نرخ ارز در طول سالهای طولانی به تعویق افتادن تحویل این پروژه، هزینه آن را ۱۱ میلیارد دلار برآورد نمود.
البته این نکته قابل ذکر است علیرغم تمام این نکات که ذکر شد تهران برای ساخت نیروگاههای جدید باز هم سراغ روسیه رفت! «روساتم» شرکت دولتی روسیه که در زمینه انرژی هستهای فعالیت میکند در حال اجرای مرحله دوم ساخت نیروگاه هستهای بوشهر (واحدهای دوم و سوم) با ظرفیت کلی ۲۱۰۰ مگاوات است. کلنگ ساخت دو واحد جدید نیروگاه بوشهر (دو و سه) ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ به زمین زده شد و عملیات گودبرداری واحد دو نیروگاه اتمی بوشهر نهم آبان ۱۳۹۶ در بوشهر انجام شد.
مسئولان مرتبط احتمالا از بیم پیگیری رسانهها بازه زمانی خاصی در مورد این واحدها ارائه ندادهاند و فی المثل مشخص نیست با توجه به تحریمهای سخت ترامپ طی سالهای گذشته آیا روسیه پروژه را به پیش برده یا متوقف کرده است.
به هر حال عرض اصلی اینجاست به نظر میرسد سرنوشت نیروگاه اتمی بوشهر برای واکسن روسی در حال تکرار است. ما در ماجرای نیروگاه امکان همکاری با غرب را نداشتیم و روسیه از این موضوع سوء استفاده کرد. در مورد واکسن کرونا نیز شواهد و قرائن میگوید امکان تعامل و همکاری با سایر کشورها حتی چین نیز به سبب تحریم وعدم امکان گردش مالی در بانکها وجود ندارد. بنابراین مثل ماجرای نیروگاه بوشهر، ناچاریم با روسیه کنار بیاییم تا زمانیکه واکسنهای داخلی آماده شوند.
نکته پایانی آنکه، با توجه به انتقال قطره چکانی واکسن از روسیه به ایران امکان ایمن شدن آن عده قلیلی هم که واکسینه شدند نزدیک به صفر میشود. ما نیازمند واکسیناسیون سریع هستیم نه حلزونی! نیروگاه اگر با تاخیر ۱۲ساله در مدار قرار گرفت تلفات جانی نداشت ولی ماجرای واکسن چنین نیست.
نگارنده این سطور پس از طرح این سخنان از سوی این مقام دولتی بلافاصله و ناخودآگاه تصویر نیروگاه اتمی بوشهر مقابل چشمانش آمد. در واقع واژه «بدقولی» در مورد روسها واژه غریبی نیست و بارها و بارها در رسانههای مختلف در همین راستا در مورد این کشور تیتر زده است.
تا چند سال قبل مدام رسانهها در مورد دیرکرد و بدقولی روسها در موضوع تکمیل و راهاندازی نیروگاه بوشهر قلم فرسایی کرده و تیتر میزدند حال به نظر میرسد از این به بعد باید در مورد واکسن چنین رویهای را در پیش بگیرند. از آنجا که وضعیت واردات واکسن به دلایلی به شدت به تصمیمات مقامات روسی وابسته شده است بنابراین، این موضوع در نهایت آنچنان تفاوتی از منظر «بدقولی» با ماجرای نیروگاه بوشهر نداشته باشد.
براساس قرارداد اولیه ساخت نیروگاه اتمی بوشهر که بین ایران و روسیه امضا شده است، قرار بود این نیروگاه ماه جولای سال ۱۹۹۹ میلادی به کار افتد. یعنی سال ۱۳۷۸. اما در نهایت این نیروگاه نه به طور کامل و نه طبق آنچه مقرر شده بود در شهریورماه سال ۱۳۹۰ در دولت محمود احمدینژاد به صورت رسمی افتتاح شد.
روسیه دلایل مختلف فنی و مالی را عامل تعویق در تکمیل این طرح عنوان میکرد. اما ناگفته پیدا بود دلایل سیاسی و امنیتی عامل تاخیر است. مسکو در طراحی سیاست خارجی خود در مورد تهران نگاه خاصی دارد و آنگونه نیست که بتوان یک حکم قطعی در مورد رویکرد این کشور در قبال ایران داد. کرملین درموضوعی مثل سوریه و بشار اسد ممکن است همراهی کند اما در موضوعی دیگر مثل پرونده اتمی در کنار قطعنامههای سازمان ملل بایستد و دم نزند. بر اساس همین دیدگاه است که روسیه در مورد نیروگاه بوشهر هم وقت و هم پول ایران را هدر داد و در نهایت با بدقولی پروژه را به پایان رساند. علی اکبر صالحی در بهمنماه ۱۳۹۵ هزینه نیروگاه بوشهر را پنج میلیارد دلار اعلام کرد. موسسه کارنگی نیز با اشاره به تغییر نرخ ارز در طول سالهای طولانی به تعویق افتادن تحویل این پروژه، هزینه آن را ۱۱ میلیارد دلار برآورد نمود.
البته این نکته قابل ذکر است علیرغم تمام این نکات که ذکر شد تهران برای ساخت نیروگاههای جدید باز هم سراغ روسیه رفت! «روساتم» شرکت دولتی روسیه که در زمینه انرژی هستهای فعالیت میکند در حال اجرای مرحله دوم ساخت نیروگاه هستهای بوشهر (واحدهای دوم و سوم) با ظرفیت کلی ۲۱۰۰ مگاوات است. کلنگ ساخت دو واحد جدید نیروگاه بوشهر (دو و سه) ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ به زمین زده شد و عملیات گودبرداری واحد دو نیروگاه اتمی بوشهر نهم آبان ۱۳۹۶ در بوشهر انجام شد.
مسئولان مرتبط احتمالا از بیم پیگیری رسانهها بازه زمانی خاصی در مورد این واحدها ارائه ندادهاند و فی المثل مشخص نیست با توجه به تحریمهای سخت ترامپ طی سالهای گذشته آیا روسیه پروژه را به پیش برده یا متوقف کرده است.
به هر حال عرض اصلی اینجاست به نظر میرسد سرنوشت نیروگاه اتمی بوشهر برای واکسن روسی در حال تکرار است. ما در ماجرای نیروگاه امکان همکاری با غرب را نداشتیم و روسیه از این موضوع سوء استفاده کرد. در مورد واکسن کرونا نیز شواهد و قرائن میگوید امکان تعامل و همکاری با سایر کشورها حتی چین نیز به سبب تحریم وعدم امکان گردش مالی در بانکها وجود ندارد. بنابراین مثل ماجرای نیروگاه بوشهر، ناچاریم با روسیه کنار بیاییم تا زمانیکه واکسنهای داخلی آماده شوند.
نکته پایانی آنکه، با توجه به انتقال قطره چکانی واکسن از روسیه به ایران امکان ایمن شدن آن عده قلیلی هم که واکسینه شدند نزدیک به صفر میشود. ما نیازمند واکسیناسیون سریع هستیم نه حلزونی! نیروگاه اگر با تاخیر ۱۲ساله در مدار قرار گرفت تلفات جانی نداشت ولی ماجرای واکسن چنین نیست.