در میان این نظرها، سخن “تئودور نولدکه” میزان اهمیت این کتاب را بیشتر نمایان میکند. نولدکه معتقد است همانند شاهنامه در هیچ فرهنگ و ملتی یافت نمیشود. برخی دیگر از پژوهشگران نیز برای آنکه میزان قدرت آفرینشگری فردوسی را نمایان کنند این کتاب را با ایلیاد و ادیسه هومر و آثار شکسپیر مقایسه کردهاند.از این روی، سزاست که به عظمت شاهنامه و آفریدگار آن پی ببریم و در عین حال میزان سنگینی مسئولیت فردی و اجتماعی خود را در پاسداشت این میراث گرانقدر درک کنیم. شاهنامه کتابی است سرشار از آموزههای اخلاقی، شرح دلاوریها و جوانمردیها، حس میهندوستی، مدارا و رواداری.
فردوسی با آنکه در دوران پرالتهاب سامانی و غزنوی زندگی میکرد اما هیچگاه از باورهای انسانی و شفقتآمیز خود عدول نکرد و سربلند و آزاده زیست. در نظرگاه فردوسی، مفهوم «داد» و «نیکی» دو مفهوم پیوندخورده در بینش و آرمانخواهی ایرانیان است.
امروز بر ماست که با درک امکانات زبان فارسی در جهت مایهور کردن آن گام برداریم. درست است که هم محققان دانشگاهی و هم خارج از آن پژوهشهایی درخور درباره شاهنامه و نیز زبان فارسی پدید آوردهاند، اما از مطلوب خود هنوز فاصله داریم. باید تلاش کنیم جوانان ما شناختی درست از شاهنامه و پیام آن داشته باشند و با درک درست از میراث کهن خود زبان فارسی را در گفتار و نوشتار خود درست بهکار ببرند.
درست است که این مهم با برنامهریزی دقیق و طولانی مدت محقق میشود ولی باید بیش از پیش دست به کار شد و وقت را مغتنم شمرد. در این اثنا وظیفه نخبگان هر چه بیشتر نمود پیدا میکند. امید است با چارهاندیشی و عمل به راههای سنجیده، زبان فارسی را که یکی از مظاهر تمدن این سرزمین و از شاهکارهای ادبی در جهان است، پاس بداریم و آن را به نسلهای بعد منتقل سازیم.»