قانون مدنی ایران (در دوران پهلوی اول) بر مبنای فقه اسلامی تدوین شد که این امر پدیده بدیعی در تاریخ حقوق کشورهای اسلامی بود.
قانون مدنی به طور کلی از مراجع و منابع فقه شیعه ترجمه و خلاصهنویسی شده است ولی به وضوح مشخص نشده که در تهیه آن و حتی جلدهای دوم و سوم این قانون از چه مراجع و منابعی استفاده شده است. عرف قانوننویسی این است که از یک یا چند منبع استفاده شود.
به عنوان مثال از کتاب جامع عباسی تالیف شیخ بهایی در فهرست منابع قانون مدنی فرانسه نام برده شده است. همچنین آنان اقوال مشهور فقهای شیعه را که مورد ارجاع علما و حوزههای علمیه قرار میگرفت، به زبان فارسی درآوردند.
کتابهای حقوقی مربوط به تاریخ حقوق مدنی و حقوق کشورهای اسلامی نظیر الاحکامالجعفریه فی الاحوال الشخصیه تالیف شیخ عبدالکریم حلی، شرح القانون المدنی تالیف احمد فتحی زغلول، شرح استاد سلیم رستم باز بر قانون و مجله الاحکام العدلیه تالیف سلیم رستم باز را که قانون مدنی عثمانی بود، مطالعه کردند.
ترجمه بسیاری از قوانین ملل اروپایی بهویژه قانون مدنی بلژیک، سوئیس و فرانسه مورد بررسی کمیسیون واقع شد و بهویژه در تدوین جلدهای دوم و سوم ( از ماده ۹۵۶ تا ۱۳۳۵) بسیار مورد استفاده قرار گرفت.
صدرالاشراف نحوه مراجعه به آرا و اقوال فقهی را چنین بیان کرد که در کمیسیون مقرر شد چون فتاوی علمای اعصار اخیر اغلب مطابق آرای مشهور متاخرین از فقهای درجه اول یعنی از زمان شیخ طوسی و محقق و علامه حلی به بعد است؛ قانون مطابق رای مشهور از علمای متاخرین تدوین شود…
چه بسا لازم بود برای یک ماده، به چند کتاب از کتب مفصله فقهی مراجعه شود و غالبا مباحثات در یک ماده، دو، سه جلسه طول میکشید و قواعد علامه، شرح لمعه شهیدین، شرایع محقق و مکاسب شیخ مرتضی انصاری، متون اصلی مورد مراجعه کمیسیون مزبور بودند.
در جلد اول، عمده مواد مقدمه و موارد مربوط به تقسیم اموال به منقول و غیرمنقول و همچنین پارهای از مواد راجع به عقود و قراردادها از قانون مدنی فرانسه اقتباس شده است و جلد دوم و سوم را چنانکه وزیر عدلیه در مجلس صریحا بیان کرده، با مراجعه به قوانین خارجه، مخصوصا قانون سوئیس که خیلی مفصل است نوشتهاند.
در قسمتهایی عین عبارت ذکر شده است، مثل تکالیف زوجین و حقوق خانوادگی. نویسندگان قانون مدنی از هر حیث واجد صلاحیت برای این امر خطیر بودند. اکثریت آنان به زبان فرانسوی آشنایی داشتند و برای موضوعات تازه حقوق به قوانین مدنی فرانسه، بلژیک و سوئیس مراجعه میکردند.
این مطلب را وزیر عدلیه در مجلس صریحا بیان کرده است که مواد قانون مدنی در بسیاری از موارد ترجمه مستقیم از موارد مشابه در حقوق فرانسه و کشورهای اروپایی است اما مواد مربوط به احوال شخصیه در موارد متعددی، تدوین مجدد احکام اسلامی بود. جلد اول قانون مدنی در مورد موضوعات عمومی بود و در امور مرتبط با احوال شخصیه تدوینی مجدد از احکام اسلامی بود، مجلس مجلد این قانون را بدون گفتوگو با یک قیام و قعود تصویب کرد و به اختلاف اقوال فقها در مجلس خاتمه داد.
به هر حال اگر نویسندگان عالم و مترجمین قانون مدنی نتوانستند نکات قانونگذاری را در وضع آن رعایت کنند، نمیتوان بر آنان خرده گرفت؛ زیرا اولا اقدام آنها به خودیخود چنان ارزشی دارد که این جزئیات در مقابل آن قابل اعتنا نیست، ثانیا واضعین قانون مدنی در کار خود مبتکر بودهاند و برای مبتکرین هر امر، افتخار ابتکار کافی است. گام اول و مهم را آنها برداشتهاند و دیگران باید در تکمیل و رفع نواقص آن بکوشند.
نمونه اقدامات و تلاشهای روحانیون متنفذ در تدوین قانون مدنی
روحانیون برجسته در نظام قضایی نهایت تلاش خود را برای احقاق حق ملت ایران به کار میگرفتند، از جمله سید محمد فاطمی قمی، مدون جلد اول قانون مدنی که تلاشهای بسیار در نظام قضایی نوین به کار برد.
ناصر دولتآبادی در مقدمه کتاب فقه فارسی درباره ایشان چنین مینویسد: مراتب فضل و دانش و سکون و وقار مرحوم فاطمی زبانزد بود تا آنجا که زمانی که در مقام ریاست شعبه چهارم دیوان کشور قرار داشت، از طرف داور به او ابلاغ میشود که نظر شاه در این پرونده چنین است.
ایشان تاکید میکند آنچه حق است، رعایت خواهد شد و مسوول جوابگویی آن کسی نیست. ظاهرا نظر شاه در آن پرونده رعایت نمیشود. نکته دیگر توصیه به قضات است. وی معتقد بود اگر قانونی را ۱۰۰بار مورد عمل قرار داده باشید، دفعه صد و یکم که میخواهید به آن استناد کنید، مجددا بخوانید و سپس مورد پیش آمده را بر آن عرضه نمائید.
خواهید دید که این دفعه چیزی از آن در مییابید که پیش از آن برنخورده بودید و هیچگاه به اتکای حافظه رای ندهید. عدلیه نوین که توسط داور پایهگذاری شده بود، بهرغم تلاشهایی که برای طرد روحانیون از دستگاه قضایی داشتند، مسلما در این زمینه ناکام ماندند و از عوامل دانشمندی که در دروس قدیمه فقه و اصول تبحر داشتند و با حقوق جدید از طریق مطالعه کتب مصری و لبنانی به زبان عربی آشنا بودند، بهره بردند.
داور بیان کرده که سعی داشته یک عمارت کهنه کثیف را در عدلیه خراب کرده و روی آن یک بنای سنگی محکم عدل و داد بسازد ولی در موقع ساختن، عده زیادی از اشخاص با نفوذ سر رسیدند و هر یک به اصرار خشت یا آجری در وسط ساختمان گذاشتند که بنای محکم را هم از ترکیب انداخته و هم از استحکام.
همچنین در کتاب «خاطرات یک نخستوزیر» آمده است: تا عدلیه آبرومندی، با قضات تحصیلکرده دایر نکنند، نمیتوانند شر اجانب را از سر خود کوتاه کنند و برای الغای کاپیتولاسیون هیچ راهی جز بنیانگذاری عدلیه بر اساس محاکم اروپایی وجود ندارد.
تنها اشکال اصلاحات داور این بود که این ساختار نو در نظام قضایی بیشتر به درد فرانسه میخورد تا ایران آن زمان. زیرا بیشتر قوانین مدنی و بسیاری از قوانین جزایی به سنتهای موجود تکیه داشتند. اشکال از ساختار کلی، سلسله مراتب و روال کار بود. نکته مهمی که نباید در این باره مغفول بماند این است که نظام قضایی هر جامعهای متناسب با شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همان جامعه بنا میشود.
به فرض اینکه سازوکار نظام قضایی جوامع غربی عاری از هرگونه معایب باشد، بومی آن جوامع است و معلوم نیست که ارائه نسخه آن در جوامعی مانند ایران که دارای فرهنگ و سنت کهن و نظام قضایی خاص خود بوده است، قرین موفقیت باشد و مشکلات عدیدهای را فراهم نیاورد.
تناقض اینجاست که این کوتاه کردن دست علما و روحانیون، بیشتر زمینه را برای تقویت و بالا رفتن حیثیت و اعتبار علما، فراهم کرد. زیرا هر قدر آنان بیشتر ثروت و قدرت خود را از دست دادند، نفوذشان در میان عامه مردم بیشتر شد. با رفتار ضد روحانیت رضاشاه، برخی باورهای منفی درباره علما و روحانیون شیعی سست شد در عوض وظایف اصلی آنان به عنوان حامیان مردم در برابر حاکمان مستبد ثروتمند، در نظر مردم برجستگی یافت.
نتیجه
تحولات عدلیه در دوران پهلوی اول ادامه تحولاتی است که پس از نهضت مشروطیت در حوزه قضا و داوری در کشور رخ داد. پایهگذار این طرح نوین علیاکبر داور بود که پس از ۶سال (۱۳۱۳-۱۳۰۷ش) کار مداوم، شاهکاری در طراحی لوایح قانونی پدید آورد.
اعضای کمیسیون تهیه قانون مدنی، از بین حکما و فقهای صاحبنام و باتجربه انتخاب شده بودند که با توجه به شرع انور اسلام، به تهیه و تدوین مواد قانون مدنی پرداختند.
سردمداران دولت مطلقه مدرن با سعی و مساعی زیاد هیچگاه نتوانستند نظام قضایی را از فقه به عنوان مهمترین منبع حقوق اسلامی بینیاز گردانند و فقها به عنوان عالمان و شارحان حقوق اسلامی هموارهدرصدر بودند. مخالفین روحانیون و اسلام نتوانستند نظام قضایی را به سوی دستگاه قضایی کاملا سکولار سوق دهند، چراکه حقوق اسلامی در طول ۱۴قرن در این جامعه حاکمیت داشت و مبنای حل و فصل دعاوی حقوقی بود. نادیده انگاشتن این خصوصیت در یک دوره کوتاه امکانپذیر نبود.
همه کشورها در تدوین قانون مدنی بسیار دقت میکنند و برای این منظور از بزرگترین حقوقدانان که بر مفاهیم و معیارهای حقوقی و ارزشهای آن جامعه و حتی دیگر نظامهای حقوقی مسلط باشند، کمک میگیرند.
قانون مدنی ایران که نقش مهمی در تنظیم روابط اجتماعی و اقتصادی داشت، مستقیما بر مبانی فقه و حقوق اسلامی تحت نظر علما و روحانیون شیعی، طی کمیسیونهای متعدد تدوین شد که اعضای آن کمیسیونها اکثرا از پایگاه و طبقه روحانیون عصر بودند.
در حقیقت قانون مدنی همان تدوین فقه امامیه موجود بود که توسط علما و روحانیون عالم، به صورت قانون مدون کشوری درآمد. برای تهیه این قانون، چکیده مطالب و کلام فقها به صورت تازه درآمد و بدون حشو و زواید و تعلیق و حواشی، در یک جا جمع شد و در دسترس عموم قرارگرفت.
اعضای این کمیسیون عبارت بودند از: حاج سید نصرالله تقوی، محمد فاطمی قمی، سید محمد یزدی، سید محمدرضا افجهای، سید حبیب الله شبیر، شیخ اسدالله ممقانی، شیخ محمد عبده و شیخ علی بابا فیروزکوهی.
بنابراین قوانین مدنی جزو نوادر قوانین کشورهای اسلامی است که در آن قواعد فقه امامیه رعایت شده است و تدوینکنندگان آن از چنان صلاحیتی و اعلمیتی برخوردار بودند که توانستند از مبانی مستحکم فقه امامیه در قالب نوین و منطبق با اسلوب پیشرفته تدوین قوانین بهره گیرند و در عین حال از حقوق فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی نیز استفاده کنند و در این تلفیق به شکل قابل تحسینی موفق باشند.
– از مقالهای پژوهشی به قلم
– حسن زندیه استادیار تاریخ دانشگاه تهران و طلعت ده پهلوانی مربی دانشگاه پیام نور کرمانشاه
– منبع: پژوهشهای تاریخی دوره ۴، شماره ۴، زمستان ۱۳۹۱