روزنامه واشنگتن پست در گزارشی با اشاره به حضور نیروهای داوطلب خارجی در جنگ اوکراین نوشت: “داکوتا” یک کهنهسرباز از تفنگداران نیروی دریایی آمریکا که برای جنگ در اوکراین داوطلب شده بود، از لحظاتی میگوید که فشار حملات توپخانهای روسها به حدی شدت میگرفت که جمله “این عادی است” به یک شوخی در میان یگان او تبدیل میشد.
اما از نظر او، آنچه عادی دیده نمیشد، حس ترسی بود که او حین پنهان شدن و گوش دادن به صدای بالگردهای تهاجمی روسیه که داشتند رد موضع جدید تیم تانکهای آنها را میزدند، داشت. داکوتا گفت: آن لحظه، حقیقتا مغشوشترین و بیقرارترین لحظهای بود که داشتم.
او که بعد از هفت هفته جنگ در خارج به خانهاش در اوهایو بازگشته، جزو “لژیون داوطلبان غربی” است که علیه روسیه سلاح به دست گرفتند. داکوتا هم مانند سایرین نخواست که هویت کاملش فاش شود چون نگران امنیت جان خود و نزدیکانش است.
جنگجویان خارجی از ایالات متحده و نقاط دیگر در گفتوگو با واشنگتن پست، از تفاوتهای فاحشی میان آنچه که انتظار داشتند در جنگ ببینند و آنچه واقعا در جنگ اوکراین تجربه کردند، گفتند. آنها میگویند که با تجهیزات ناکافی و سلاحهایی کمتر از حریف وارد نبرد میشدند، هیجان گهگاهی از انفجار ادوات نظامی روسها داشتند و نمیدانستند که آیا باید دوباره به اوکراین بازگردند یا خیر. برخی قصد انجام این کار را دارند. دیگران کشته شدن دوستانشان را دیدند و به این نتیجه رسیدند که دیگر بس است.
از نگاه بسیاری، لحظه سرنوشتساز به اواخر آوریل باز میگردد که جوانی ۲۲ ساله به نام “ویلی جوزف کنسل” که او هم کهنهسرباز دیگری از میان تفنگداران آمریکایی بود، در نبردی در منطقه میکولائیف واقع در شمال غربی اوکراین کشته شد. آن منطقه شاهد خشونتها و درگیریهای جدی بود و فرماندهان روس به دنبال توسعه دستاوردهای ارضی بودند. نحو کشته شدن ویلی جوزف کنسل مشخص نیست و جسد او هم پیدا نشد. تلاش برای گفتوگو با خانواده او هم به جایی نرسید.
هیچ نیروی نظامی شناخته شدهای از ارتش آمریکا در اوکراین وجود ندارد و دولت بایدن تلاش کرده است تا شهروندان آمریکایی را از پیوستن مستقل به جنگ منصرف کند، گرچه انجام این کار خلاف قانون نیست.
مقامات آمریکایی گفتهاند که میدان نبرد پیچیده و خطرناک است و آمریکاییهایی که مایل به کمک به اوکراین هستند باید از راههای دیگری این کار را انجام دهند. و در حالی که تعداد دقیق داوطلبان آمریکایی در جنگ اوکراین مشخص نیست، تخمین زده میشود که ۴۰۰۰ تن پس از آغاز حمله در اواخر فوریه ابراز تمایل کردند. بسیاری پس از آن که ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین شخصاً از داوطلبان خارجی درخواست کرد که به آنجا سفر کنند و بجنگند، وارد میادین شدند.
به ویژه کهنهسربازان نظامی که دلخوش به آموزشهای رزمی خود و اشتیاق به استفاده از مهارتهایشان در جنگی بودند که از نگاه برخی مبارزه خیر علیه شر است، وارد گود شدند. اما این درگیری همچنین نظر داوطلبان نظامی غربی که قبلا در مناطق جنگی مستقر نشده بودند یا صرفا تجربیاتی در عرصه شورشهای نامتقارن و نه این نوع جنگ داشتند، جلب کرد.
“دین میلر” از نظامیان سابق آمریکایی که خودش به لهستان رفت تا “نقشی آرامتر اما مهمتر” برای جنگ اوکراین ایفا کند، به کهنهسربازان رفتن به اوکراین را توصیه نمیکند.
در میان تفنگداران آمریکایی، “داکوتا” چهار سال با موشکهای ضد تانک کار کرده بود و گرچه جنگی را از نزدیک ندید اما به عنوان پیمانکار در افغانستان مستقر شده بود. در همین حال هزاران سلاح ضد تانک جاولین راهی اوکراین و به دست ارتش آن رسید.
او گفت: اوایل مارس بود. تسلیحات ضد تانک و موشکهای جاولین رسیده بود اما از آتشبار برای واحد شلیک خبری نبود. بدون منبع شلیک، این تجهیزات غیر قابل استفاده میشد. با به پایان رسیدن دومین شب حضورم، هشت تن از ۲۰ نیروی داوطلب در یگان من پستهایشان را رها کردند؛ یکی تظاهر به جراحت میکرد و دیگری سلاحش را میشکست. حدود یک هفته بعد، احساس تهوع داشتم و مشخص شد که به علت نزدیکی به محل شلیک، دچار آسیب مغزی شدم. اواخر آوریل راهی خانهام شدم و از آن زمان تحت درمانم.
دیگر جنگجویان خارجی هم از ناامیدیهای متفاوتی صحبت کردند. “پاسکال” که سابقا جزو ارتش آلمان بود، میگوید که مشکلات در استقرار اول آنها ظهور کرد. تیم آنها نگران بود که نیروهای روسیه ردشان را زده باشد اما آنها آتشبارهای اضافه نداشتند و مجبور بودند به تلفنهای غیر امن و واتساپ برای ارتباط متکی باشند. اندکی بعد برنامههای آنها تغییر کرد؛ واحد توپخانهای روسیه آنها را هدف گرفت. این آخرین ماموریت پاسکال شد. او بعد به لهستان رفت.
انتهای پیام