گروه سیاسی: روزنامه اعتماد نوشت: شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما میگوید: نامه رئیس صدا و سیما به رییس شورای عالی فضای مجازی، نامهی یک دستگاه فرهنگی علیه یک شرکت خصوصی نیست. بحث «بخش خصوصی» در این ماجرا اساسأ شوخی است. این نامه اعتراض بخشی از حاکمیت علیه بخش دیگری از حاکمیت است.
شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما در واکنش به مشاجره رسانهای پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با فیلیمو در مطلبی در توییتر خود نوشت:
«نامه رئیس صدا و سیما به رییس شورای عالی فضای مجازی، نامهی یک دستگاه فرهنگی علیه یک شرکت خصوصی نیست. بحث «بخش خصوصی» در این ماجرا اساسأ شوخی است. این نامه اعتراض بخشی از حاکمیت علیه بخش دیگری از حاکمیت است. موضوع هم روشن است: نمیتوان در حکمرانی فرهنگی استاندارد دوگانه داشت. نمیتوان از یک دستگاه انتظار داشت طبق ضوابط و مقررات قانونی عمل کند، و دستگاهی دیگر در همین میدان بدون رعایت این ضوابط و مقررات عمل کند.
حکومت ملوک الطوایفی در عرصه فرهنگ نتیجه اش فروپاشی است. زوال و اضمحلال «مدیریت فرهنگی» است. در دولت قبل عدهای این «پروژه» را دنبال میکردند. باز شدن پای پول کثیف در سینما و نمایش خانگی، میدان یافتن آقازادهها و دامادهای فاسد و دلالها و نزول خوارها و رانت خوارانی که با اختلاس از صندوقهای دولتی به اسم «بخش خصوصی» سینما را آلوده کرده و با دستمزدهای نجومی چهرههای هنری را «جذب» میکردند، بخشی از همین «پروژه» بود. این «پروژه» ماهیت و اهداف سیاسی داشت. اصالتأ دغدغه فرهنگ و هنر و تکثر و کارآفرینی و بخش خصوصی پشت آن نبود. طراحان آن اهداف دیگری داشتند. نگاهشان به هنر و هنرمند هم کاملا ابزاری بود. از بخش خصوصی هم در حد «مهره» و «ویترین» کارهایشان استفاده میکردند.
عجیب آن است که اکنون طراحان و بانیان آن پروژه سیاسی رفته اند، اما هنوز افرادی ذیل دولت جدید میخواهند امور را بر همان ریلهایی که قبلیها کار گذاشتند پیش ببرند. غافل از اینکه این ریلها اساسا به سمت مقصد دیگری طراحی و نصب شده. «این ره که تو میروی به ترکستان است».
دوستانی که تصور میکنند موضوع نامه دکتر جبلی، بخش خصوصی و پلتفرم و این داستانها است، به این پرسش فکر کنند: آیا در ایران بخش خصوصی میتواند بدون هیچگونه مجوز تولید، صد میلیارد خرج یک سریال امنیتی کند و بعد از آنکه بازیگر اصلی به لشکر دشمن پیوست، بدون هیچ مجوزی آن را پخش کند؟
این نوشته نه اظهارنظر و داوری دربارهی محتوای سریال اخیر است، نه قضاوت و داوری درباره هنرمندان و عواملی که در این سریال و سایر آثار تولید و پخش شده در پلتفرمها مشارکت کرده اند. موضوع و سطح دعوا فراتر از این حرفها است. هنرمندان اغلب قربانی این دعوا هستند.»
شهاب اسفندیاری رئیس دانشگاه صدا و سیما در واکنش به مشاجره رسانهای پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با فیلیمو در مطلبی در توییتر خود نوشت:
«نامه رئیس صدا و سیما به رییس شورای عالی فضای مجازی، نامهی یک دستگاه فرهنگی علیه یک شرکت خصوصی نیست. بحث «بخش خصوصی» در این ماجرا اساسأ شوخی است. این نامه اعتراض بخشی از حاکمیت علیه بخش دیگری از حاکمیت است. موضوع هم روشن است: نمیتوان در حکمرانی فرهنگی استاندارد دوگانه داشت. نمیتوان از یک دستگاه انتظار داشت طبق ضوابط و مقررات قانونی عمل کند، و دستگاهی دیگر در همین میدان بدون رعایت این ضوابط و مقررات عمل کند.
حکومت ملوک الطوایفی در عرصه فرهنگ نتیجه اش فروپاشی است. زوال و اضمحلال «مدیریت فرهنگی» است. در دولت قبل عدهای این «پروژه» را دنبال میکردند. باز شدن پای پول کثیف در سینما و نمایش خانگی، میدان یافتن آقازادهها و دامادهای فاسد و دلالها و نزول خوارها و رانت خوارانی که با اختلاس از صندوقهای دولتی به اسم «بخش خصوصی» سینما را آلوده کرده و با دستمزدهای نجومی چهرههای هنری را «جذب» میکردند، بخشی از همین «پروژه» بود. این «پروژه» ماهیت و اهداف سیاسی داشت. اصالتأ دغدغه فرهنگ و هنر و تکثر و کارآفرینی و بخش خصوصی پشت آن نبود. طراحان آن اهداف دیگری داشتند. نگاهشان به هنر و هنرمند هم کاملا ابزاری بود. از بخش خصوصی هم در حد «مهره» و «ویترین» کارهایشان استفاده میکردند.
عجیب آن است که اکنون طراحان و بانیان آن پروژه سیاسی رفته اند، اما هنوز افرادی ذیل دولت جدید میخواهند امور را بر همان ریلهایی که قبلیها کار گذاشتند پیش ببرند. غافل از اینکه این ریلها اساسا به سمت مقصد دیگری طراحی و نصب شده. «این ره که تو میروی به ترکستان است».
دوستانی که تصور میکنند موضوع نامه دکتر جبلی، بخش خصوصی و پلتفرم و این داستانها است، به این پرسش فکر کنند: آیا در ایران بخش خصوصی میتواند بدون هیچگونه مجوز تولید، صد میلیارد خرج یک سریال امنیتی کند و بعد از آنکه بازیگر اصلی به لشکر دشمن پیوست، بدون هیچ مجوزی آن را پخش کند؟
این نوشته نه اظهارنظر و داوری دربارهی محتوای سریال اخیر است، نه قضاوت و داوری درباره هنرمندان و عواملی که در این سریال و سایر آثار تولید و پخش شده در پلتفرمها مشارکت کرده اند. موضوع و سطح دعوا فراتر از این حرفها است. هنرمندان اغلب قربانی این دعوا هستند.»