گروه سیاسی: روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم محمد مهاجری نوشت: رهبر معظم انقلاب در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی بدون آنکه وارد مقوله انتخابات شوند، با وعده سخن گفتن در آینده تنها به این عبارت بسنده کردند که دشمن از هماکنون توپخانه خود را علیه انتخابات مجلس روشن کرده است.
هدف دشمن از راه انداختن توپخانه چیست و با چه شیوههایی به دنبال دستیابی به هدف خویش است؟ از آنجا که یکی از مولفههای مهم امنیت ملی- دستکم در جمهوری اسلامی ایران- حضور مردم در صحنه سیاسی کشور از طریق شرکت در انتخابات است، دشمن طبیعتا، چون به دنبال خدشهدار کردن امنیت ملی است از هیچ تلاشی برای کاهش مشارکت فروگذار نمیکند.
ادبیاتی که دشمن برای برنامه تبلیغاتی خود درنظر میگیرد شامل چند موضوع است:
– بیتاثیر نشان دادن حضور مردم در انتخابات
– مهندسی انتخابات
– تقلب و تخلف در فرآیند انتخابات
– برگزیده شدن افراد ناتوان به نمایندگی مجلس
توجه داشته باشیم که دشمن هیچ دخل و تصرفی در فرآیند برگزاری انتخابات ندارد و این اتفاق توسط دستگاههای اجرایی، نظارتی، انتظامی و امنیتی عملیاتی میشود.
مقوله انتخابات مانند جنگ نیست که از طریق تقویت دشمن ما با سلاحهای مدرن، یا جاسوسی به نفع او و حتی مشارکت در عملیات نظامی علیه ما وارد میدان شود. مقوله انتخابات شبیه تحریم اقتصادی هم نیست که با ایجاد فشار به مشتریان تجاری ما و موانع بانکی و مزاحمت برای واردات و صادرات، موجبات ضعیف شدن توان اقتصادی را فراهم کنند.
مقوله انتخابات، از جنس تهاجم فرهنگی هم نیست که دشمن بتواند با استفاده از امکانات فراوانی که دراختیار دارد بر روند فرهنگی، اجتماعی ما تاثیر بگذارد.
مقوله انتخابات (به لحاظ اجرا و برگزاری، یک پدیده کاملا خودی و مستقل از هر پارامتر تاثیرگذار خارجی است. بنا براین اگر کوچکترین لغزش، اشتباه، انحصارطلبی، دخالت، تلاش برای تغییر نتیجه و… به وجود آید، تازه کار دشمن برای حمله و پروپاگاندا شروع میشود. به عبارت دیگر، دشمن در زمینه انتخابات کاملا انفعالی برخورد میکند و البته ممکن است در همین رفتار انفعالی، ابتکار عمل را نیز در دست بگیرد.
با این فرض، هر گونه سوژه به دست دشمن دادن تنها از طریق دستاندرکاران انتخابات متصور است و اگر چنین فرصتی به دستش داده نشود هیچ غلطی نمیتواند بکند.
یکی از بزنگاههای این داستان، میزان دخالت شورای نگهبان است. این شورا با تجربهای که از آن سراغ داریم به دلیل اینکه از ابتدا تا انتها حضور دارد همواره حاشیهسازترین نهاد موثر در انتخابات است.
شورای نگهبان نه فقط احراز صلاحیت نامزدها که حتی احراز صلاحیت مجریان انتخابات را در حیطه اختیارات خود میداند. هر چند در دولت کنونی ممکن است چالش در این فقره، کمتر از گذشته باشد، اما در اصل ماجرا تفاوتی نمیکند.
داستان احراز صلاحیتها مقطع پر سروصدای بعدی است. شورای محترم نگهبان با این استدلال که طبق قانون موظف به احراز صلاحیت افراد است، هر گونه کمکاری در جمعآوری اطلاعات کافی و کامل درباره متقاضیان کاندیداتوری را دستمایه «عدم احراز صلاحیت» میداند.
اگر گفته شود با این روش شورای نگهبان حق کاندیداتوری از بسیاری افراد سلب میشود، چنین پاسخ میگویند که کی گفته نامزد شدن، جزو حقوق اساسی شهروندان است؟ واقعیت آن است که شورای نگهبان با وجود تشکیلات گسترده استانی و بهرهگیری از نهادهای دیگر (که تقریبا مشابه ضابط عمل میکنند) فرآیند بسیار سخت برای انتخابات طراحی میکند و همواره گرههایی ایجاد میشود که نه خودش و نه دیگران نمیتوانند آن را باز کنند.
یکی از استدلالهای تکراری شورای محترم نگهبان این است که اگر احراز صلاحیت وجود نداشته باشد، ممکن است افراد معتاد و لاابالی و خلافکار و ناسالم هم نامزد شوند. اولا وقتی برای صلاحیت افراد از قوه قضاییه استعلام صورت میگیرد قاعدتا بخش بزرگی از چنین افرادی خود به خود حذف میشوند.
ثانیا شورای نگهبان تاکنون نگفته است درصد افرادی که معتاد یا نابکار بوده و از فیلتر قوه قضاییه و ناجا عبور کردهاند چند نفرند؟ و تازه بر فرض اینکه این افراد موفق به حضور در رقابت انتخاباتی شوند، چه تعدادشان قادر به رای آوردن هستند؟ بنابراین به نظر میرسد شورای نگهبان برای دفع خطری زحمت و هزینه فراوان ایجاد میکند که امکان وقوعش نزدیک به محال است.
میماند گرایش و سلیقه سیاسی افراد، که شورای نگهبان همواره متهم است در این زمینه تا میتواند مته به خشخاش میگذارد و هر کس را که ناباب تشخیص دهد کنار میگذارد. همیشه شورای نگهبان اعلام میکند ما کاری به جناحها نداریم و تیغ ردصلاحیت ما علیه اصولگرایان هم بوده است.
چون برای راستیآزمایی این ادعا راهی وجود ندارد، فرض را بر صحت گفتار میگذاریم، اما تجربه نشان داده که در میان افراد ردصلاحیت شده (به خاطر سوابق سیاسی) اعم از اصولگرا و اصلاحطلب، چهرههای شناخته شدهای وجود دارند که حضورشان در مجلس بسیار مفیدتر از افرادی است که در اکثر دورههای مجلس، به کرسیهای خانه ملت دست یافتهاند.
به نظر میآید اگر شورای نگهبان به غیر از استعلام مراجع ۴ گانه هیچ کاری برای احراز صلاحیت نامزدها انجام ندهد، نتیجه انتخاباتش، حتما بدتر از بعضی دورههای مجلس از جمله مجلس یازدهم نخواهد بود.
با این توضیح میتوان ادعا کرد اگر شورای نگهبان حاشیهسازیهای خود را کنار بگذارد، دشمن را ناکام میکند و با مشارکت بیشتر مردم در انتخابات، چشم دشمن را کور هم میکند.
هدف دشمن از راه انداختن توپخانه چیست و با چه شیوههایی به دنبال دستیابی به هدف خویش است؟ از آنجا که یکی از مولفههای مهم امنیت ملی- دستکم در جمهوری اسلامی ایران- حضور مردم در صحنه سیاسی کشور از طریق شرکت در انتخابات است، دشمن طبیعتا، چون به دنبال خدشهدار کردن امنیت ملی است از هیچ تلاشی برای کاهش مشارکت فروگذار نمیکند.
ادبیاتی که دشمن برای برنامه تبلیغاتی خود درنظر میگیرد شامل چند موضوع است:
– بیتاثیر نشان دادن حضور مردم در انتخابات
– مهندسی انتخابات
– تقلب و تخلف در فرآیند انتخابات
– برگزیده شدن افراد ناتوان به نمایندگی مجلس
توجه داشته باشیم که دشمن هیچ دخل و تصرفی در فرآیند برگزاری انتخابات ندارد و این اتفاق توسط دستگاههای اجرایی، نظارتی، انتظامی و امنیتی عملیاتی میشود.
مقوله انتخابات مانند جنگ نیست که از طریق تقویت دشمن ما با سلاحهای مدرن، یا جاسوسی به نفع او و حتی مشارکت در عملیات نظامی علیه ما وارد میدان شود. مقوله انتخابات شبیه تحریم اقتصادی هم نیست که با ایجاد فشار به مشتریان تجاری ما و موانع بانکی و مزاحمت برای واردات و صادرات، موجبات ضعیف شدن توان اقتصادی را فراهم کنند.
مقوله انتخابات، از جنس تهاجم فرهنگی هم نیست که دشمن بتواند با استفاده از امکانات فراوانی که دراختیار دارد بر روند فرهنگی، اجتماعی ما تاثیر بگذارد.
مقوله انتخابات (به لحاظ اجرا و برگزاری، یک پدیده کاملا خودی و مستقل از هر پارامتر تاثیرگذار خارجی است. بنا براین اگر کوچکترین لغزش، اشتباه، انحصارطلبی، دخالت، تلاش برای تغییر نتیجه و… به وجود آید، تازه کار دشمن برای حمله و پروپاگاندا شروع میشود. به عبارت دیگر، دشمن در زمینه انتخابات کاملا انفعالی برخورد میکند و البته ممکن است در همین رفتار انفعالی، ابتکار عمل را نیز در دست بگیرد.
با این فرض، هر گونه سوژه به دست دشمن دادن تنها از طریق دستاندرکاران انتخابات متصور است و اگر چنین فرصتی به دستش داده نشود هیچ غلطی نمیتواند بکند.
یکی از بزنگاههای این داستان، میزان دخالت شورای نگهبان است. این شورا با تجربهای که از آن سراغ داریم به دلیل اینکه از ابتدا تا انتها حضور دارد همواره حاشیهسازترین نهاد موثر در انتخابات است.
شورای نگهبان نه فقط احراز صلاحیت نامزدها که حتی احراز صلاحیت مجریان انتخابات را در حیطه اختیارات خود میداند. هر چند در دولت کنونی ممکن است چالش در این فقره، کمتر از گذشته باشد، اما در اصل ماجرا تفاوتی نمیکند.
داستان احراز صلاحیتها مقطع پر سروصدای بعدی است. شورای محترم نگهبان با این استدلال که طبق قانون موظف به احراز صلاحیت افراد است، هر گونه کمکاری در جمعآوری اطلاعات کافی و کامل درباره متقاضیان کاندیداتوری را دستمایه «عدم احراز صلاحیت» میداند.
اگر گفته شود با این روش شورای نگهبان حق کاندیداتوری از بسیاری افراد سلب میشود، چنین پاسخ میگویند که کی گفته نامزد شدن، جزو حقوق اساسی شهروندان است؟ واقعیت آن است که شورای نگهبان با وجود تشکیلات گسترده استانی و بهرهگیری از نهادهای دیگر (که تقریبا مشابه ضابط عمل میکنند) فرآیند بسیار سخت برای انتخابات طراحی میکند و همواره گرههایی ایجاد میشود که نه خودش و نه دیگران نمیتوانند آن را باز کنند.
یکی از استدلالهای تکراری شورای محترم نگهبان این است که اگر احراز صلاحیت وجود نداشته باشد، ممکن است افراد معتاد و لاابالی و خلافکار و ناسالم هم نامزد شوند. اولا وقتی برای صلاحیت افراد از قوه قضاییه استعلام صورت میگیرد قاعدتا بخش بزرگی از چنین افرادی خود به خود حذف میشوند.
ثانیا شورای نگهبان تاکنون نگفته است درصد افرادی که معتاد یا نابکار بوده و از فیلتر قوه قضاییه و ناجا عبور کردهاند چند نفرند؟ و تازه بر فرض اینکه این افراد موفق به حضور در رقابت انتخاباتی شوند، چه تعدادشان قادر به رای آوردن هستند؟ بنابراین به نظر میرسد شورای نگهبان برای دفع خطری زحمت و هزینه فراوان ایجاد میکند که امکان وقوعش نزدیک به محال است.
میماند گرایش و سلیقه سیاسی افراد، که شورای نگهبان همواره متهم است در این زمینه تا میتواند مته به خشخاش میگذارد و هر کس را که ناباب تشخیص دهد کنار میگذارد. همیشه شورای نگهبان اعلام میکند ما کاری به جناحها نداریم و تیغ ردصلاحیت ما علیه اصولگرایان هم بوده است.
چون برای راستیآزمایی این ادعا راهی وجود ندارد، فرض را بر صحت گفتار میگذاریم، اما تجربه نشان داده که در میان افراد ردصلاحیت شده (به خاطر سوابق سیاسی) اعم از اصولگرا و اصلاحطلب، چهرههای شناخته شدهای وجود دارند که حضورشان در مجلس بسیار مفیدتر از افرادی است که در اکثر دورههای مجلس، به کرسیهای خانه ملت دست یافتهاند.
به نظر میآید اگر شورای نگهبان به غیر از استعلام مراجع ۴ گانه هیچ کاری برای احراز صلاحیت نامزدها انجام ندهد، نتیجه انتخاباتش، حتما بدتر از بعضی دورههای مجلس از جمله مجلس یازدهم نخواهد بود.
با این توضیح میتوان ادعا کرد اگر شورای نگهبان حاشیهسازیهای خود را کنار بگذارد، دشمن را ناکام میکند و با مشارکت بیشتر مردم در انتخابات، چشم دشمن را کور هم میکند.