گروه سیاسی: روزنامه کیهان نوشت: رئیس شورای مرکزی کارگزاران میگوید: آیتالله هاشمی بزرگترین دشمن ایران را فقر و از بین رفتن طبقه متوسط میدانست.
محسن هاشمی در سالگرد درگذشت مرحوم هاشمی در روزنامه سازندگی نوشت: «در رسانههای رسمی ما، واژه دشمن، کلمه پرتکراری است و همراه با تئوری توطئه به ترجیعبند مواضع و سخنان مسئولان مختلف کشور در قوای سهگانه تبدیل شده است. اینکه بزرگترین دشمن جامعه ایران، استکبار جهانی و دشمنان خارجی است، اینکه اکثر قدرتهای بینالمللی جمع شدهاند تا ما به اهداف خود نرسیم، اینکه باید به دنبال نفوذیهایی باشیم که ظاهر و سخنان غیرانقلابی دارند. اما آیا واقعاً اینگونه است؟
انتخاب نام «رفاه» برای مدرسه اسلامی در دورهای که شاهد اوج گرفتن تفکرات چپ و سوسیالیسم اسلامی در جامعه بودیم که در سخنان مرحوم شریعتی و مواضع روشنفکران ما بروز پررنگی داشت، شاید از یک مبارز انقلابی نظیر هاشمی و همفکران ایشان در تاسیس مدرسه رفاه ازجمله شهیدان باهنر و بهشتی و رجایی بعید به نظر میرسد. اما در نگاه آیتالله هاشمی و همفکران ایشان، بزرگترین نیاز جامعه رفاه مردم بود و از اینرو مهمترین آرمان و هدف را ایجاد رفاه برای جامعه اسلامی و مردم ایران میدانستند.
هاشمی رفسنجانی در دوره ریاستجمهوری نیز تمام هموغم خود را در جهت توسعه اقتصادی ایران و تامین رفاه برای نسل فعلی و نسلهای آینده قرار داد و نام دو دوره ریاستجمهوری را دولت سازندگی برگزیدند.
نگاه هاشمی به رفاه و توسعه تنها متکی به داخل نبود بلکه او سیاست خارجی را نیز در خدمت این نگاه قرار داد… نگاه هاشمی دقیقاً مقابل رویکردی بود که ایران و توان ایران را سرمایهای در جهت تحقق اهداف ایدئولوژیک و رسالتهای انقلابی میدانست و با تضعیف قدرت اقتصادی و قربانی کردن رفاه جامعه میخواست که جهان را تغییر دهد.
اکنون میتوانیم به این پرسش پاسخ دهیم که بزرگترین دشمن ایران از نگاه هاشمی چه بود؟ آری، هاشمی بزرگترین دشمن ایران را فقر و از بین رفتن طبقه متوسط میدانست و با اتکا به مبانی اسلامی که آمدن فقر را معادل رفتن ایمان و معیشت عمومی را لازمه رستگاری و دینداری مردم میداند، هیچ اولویتی را بالاتر از رفاه عمومی جامعه و مبارزه با فقر و رقمزدن توسعهای پایدار برای کشور نمیدانست.
گرچه هاشمی دقیقاً ۷ سال قبل و در شرایطی که کشور رشد دورقمی ناشی از برجام و شرایط مطلوب اقتصادی را تجربه میکرد، از دنیا رفت، اما با هشدارها و ابراز نگرانیهایش امروز ما که جامعه در منجلاب فقر و بحران معیشت گرفتار شده را پیشبینی میکرد. او فقیر شدن جامعه را به منزله رویگردانی از انقلاب میدانست و نمیخواست به هیچ قیمتی، زندگی مردم قربانی شعارهای ماجراجویانه در سیاست خارجی و داخلی شود. سخن هاشمی با آنان که نگران اسلام و انقلاب و از دست رفتن آنها در جامعه هستند، این بود که: معیشت عمومی و توسعه کشور را مختل نکنید که اگر فقر در جامعهای وارد شود، دین از آن خارج میشود».
سخنان انتزاعی آقای محسن هاشمی در حالی است که تبلور رویکرد مرحوم هاشمی در دولت برجام، به پر هزینهترین مدیریت در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی ختم شد. آن مرحوم امروز نیست تا ببیند رفتار کاملا همراه و منفعل دولت مورد حمایت وی، چگونه به هار شدن بیشتر دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن در آمریکا (و در انگلیس و فرانسه و آلمان) انجامید. اجرای نسخه مد نظر مرحوم هاشمی و برخی گروههای مدعی اعتدال و اصلاحات موجب شد هم برنامه هستهای که چند ده سال برای آن زحمت کشیده شده بود، تا مرز تعطیلی پیش برود، هم تحریمها در اثر گستاخ شدن دشمن دو برابر شود، هم ضریب جینی (نشانگر شکاف طبقاتی) روند صعودی بگیرد، و هم بالاترین نرخ تورم به میزان ۶۰ درصد ثبت شود.
مرحوم هاشمی نبود تا ببیند بر خلاف تصور و اظهاراتش مبنی بر این که وزیر خارجه آمریکا قول داده کم کاری در برجام را جبران کند، یک فریب بزرگ بود و بازگشت تحریمها و تهدید طرفهای همکاری با ایران در قالب تحریمهای ویزا و آیسا و سیسادا (و سپس بستر سازی برای تصویب قانون مادر تحریمها/ کاتسا) از همان دولت اوباما آغاز شد.
نبود تا ببیند به قول وی «تابوشکنی در مذاکره با آمریکا» فقط آمریکا را طلبکارتر کرد تا وعدههای برجامی را گرو بگیرد و واگذاری قدرت نظامی و منطقهای را طلب کند. نبود تا ببیند که انکار دشمنی دشمن موجب توقف دشمنیها نمیشود. هاشمی نبود تا ببیند روزگار آینده همچنان روزگار قدرت نظامی است و نه گفتمان و مذاکره! نبود تا ببیند بر خلاف مشورت دروغ مشاورانش، آلمان و ژاپن بالاترین سرمایهگذاریهای نظامی را در دنیا داشته و باز هم بر حجم آن افزودهاند.
از سوی دیگر باید به محسنهاشمی یادآور شد دولت کارگزاران، برنامه توزیع ثروت به برخی بیعدالتیها و تبعیضها را پایهگذاری کرد و ضمناً تورم ۴۹ درصدی را در سال ۱۳۷۴ به ثبت رساند که تا قبل از رکورد تورمی دولت روحانی (۶۰ درصد)، بالاترین رکورد تورمی چند دهه اخیر بود. بدین ترتیب بزرگترین آسیبها به طبقات پایین و متوسط جامعه در دولتهای هاشمی و روحانی زده شد. شاید محسن هاشمی دوست نداشته باشد مرور کند، اما به یاد ایشان میآوریم که میراث دولت مورد حمایت مرحوم هاشمی در حوزه اقتصادی، کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، و بدهی ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی بوده است.
محسن هاشمی در سالگرد درگذشت مرحوم هاشمی در روزنامه سازندگی نوشت: «در رسانههای رسمی ما، واژه دشمن، کلمه پرتکراری است و همراه با تئوری توطئه به ترجیعبند مواضع و سخنان مسئولان مختلف کشور در قوای سهگانه تبدیل شده است. اینکه بزرگترین دشمن جامعه ایران، استکبار جهانی و دشمنان خارجی است، اینکه اکثر قدرتهای بینالمللی جمع شدهاند تا ما به اهداف خود نرسیم، اینکه باید به دنبال نفوذیهایی باشیم که ظاهر و سخنان غیرانقلابی دارند. اما آیا واقعاً اینگونه است؟
انتخاب نام «رفاه» برای مدرسه اسلامی در دورهای که شاهد اوج گرفتن تفکرات چپ و سوسیالیسم اسلامی در جامعه بودیم که در سخنان مرحوم شریعتی و مواضع روشنفکران ما بروز پررنگی داشت، شاید از یک مبارز انقلابی نظیر هاشمی و همفکران ایشان در تاسیس مدرسه رفاه ازجمله شهیدان باهنر و بهشتی و رجایی بعید به نظر میرسد. اما در نگاه آیتالله هاشمی و همفکران ایشان، بزرگترین نیاز جامعه رفاه مردم بود و از اینرو مهمترین آرمان و هدف را ایجاد رفاه برای جامعه اسلامی و مردم ایران میدانستند.
هاشمی رفسنجانی در دوره ریاستجمهوری نیز تمام هموغم خود را در جهت توسعه اقتصادی ایران و تامین رفاه برای نسل فعلی و نسلهای آینده قرار داد و نام دو دوره ریاستجمهوری را دولت سازندگی برگزیدند.
نگاه هاشمی به رفاه و توسعه تنها متکی به داخل نبود بلکه او سیاست خارجی را نیز در خدمت این نگاه قرار داد… نگاه هاشمی دقیقاً مقابل رویکردی بود که ایران و توان ایران را سرمایهای در جهت تحقق اهداف ایدئولوژیک و رسالتهای انقلابی میدانست و با تضعیف قدرت اقتصادی و قربانی کردن رفاه جامعه میخواست که جهان را تغییر دهد.
اکنون میتوانیم به این پرسش پاسخ دهیم که بزرگترین دشمن ایران از نگاه هاشمی چه بود؟ آری، هاشمی بزرگترین دشمن ایران را فقر و از بین رفتن طبقه متوسط میدانست و با اتکا به مبانی اسلامی که آمدن فقر را معادل رفتن ایمان و معیشت عمومی را لازمه رستگاری و دینداری مردم میداند، هیچ اولویتی را بالاتر از رفاه عمومی جامعه و مبارزه با فقر و رقمزدن توسعهای پایدار برای کشور نمیدانست.
گرچه هاشمی دقیقاً ۷ سال قبل و در شرایطی که کشور رشد دورقمی ناشی از برجام و شرایط مطلوب اقتصادی را تجربه میکرد، از دنیا رفت، اما با هشدارها و ابراز نگرانیهایش امروز ما که جامعه در منجلاب فقر و بحران معیشت گرفتار شده را پیشبینی میکرد. او فقیر شدن جامعه را به منزله رویگردانی از انقلاب میدانست و نمیخواست به هیچ قیمتی، زندگی مردم قربانی شعارهای ماجراجویانه در سیاست خارجی و داخلی شود. سخن هاشمی با آنان که نگران اسلام و انقلاب و از دست رفتن آنها در جامعه هستند، این بود که: معیشت عمومی و توسعه کشور را مختل نکنید که اگر فقر در جامعهای وارد شود، دین از آن خارج میشود».
سخنان انتزاعی آقای محسن هاشمی در حالی است که تبلور رویکرد مرحوم هاشمی در دولت برجام، به پر هزینهترین مدیریت در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی ختم شد. آن مرحوم امروز نیست تا ببیند رفتار کاملا همراه و منفعل دولت مورد حمایت وی، چگونه به هار شدن بیشتر دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن در آمریکا (و در انگلیس و فرانسه و آلمان) انجامید. اجرای نسخه مد نظر مرحوم هاشمی و برخی گروههای مدعی اعتدال و اصلاحات موجب شد هم برنامه هستهای که چند ده سال برای آن زحمت کشیده شده بود، تا مرز تعطیلی پیش برود، هم تحریمها در اثر گستاخ شدن دشمن دو برابر شود، هم ضریب جینی (نشانگر شکاف طبقاتی) روند صعودی بگیرد، و هم بالاترین نرخ تورم به میزان ۶۰ درصد ثبت شود.
مرحوم هاشمی نبود تا ببیند بر خلاف تصور و اظهاراتش مبنی بر این که وزیر خارجه آمریکا قول داده کم کاری در برجام را جبران کند، یک فریب بزرگ بود و بازگشت تحریمها و تهدید طرفهای همکاری با ایران در قالب تحریمهای ویزا و آیسا و سیسادا (و سپس بستر سازی برای تصویب قانون مادر تحریمها/ کاتسا) از همان دولت اوباما آغاز شد.
نبود تا ببیند به قول وی «تابوشکنی در مذاکره با آمریکا» فقط آمریکا را طلبکارتر کرد تا وعدههای برجامی را گرو بگیرد و واگذاری قدرت نظامی و منطقهای را طلب کند. نبود تا ببیند که انکار دشمنی دشمن موجب توقف دشمنیها نمیشود. هاشمی نبود تا ببیند روزگار آینده همچنان روزگار قدرت نظامی است و نه گفتمان و مذاکره! نبود تا ببیند بر خلاف مشورت دروغ مشاورانش، آلمان و ژاپن بالاترین سرمایهگذاریهای نظامی را در دنیا داشته و باز هم بر حجم آن افزودهاند.
از سوی دیگر باید به محسنهاشمی یادآور شد دولت کارگزاران، برنامه توزیع ثروت به برخی بیعدالتیها و تبعیضها را پایهگذاری کرد و ضمناً تورم ۴۹ درصدی را در سال ۱۳۷۴ به ثبت رساند که تا قبل از رکورد تورمی دولت روحانی (۶۰ درصد)، بالاترین رکورد تورمی چند دهه اخیر بود. بدین ترتیب بزرگترین آسیبها به طبقات پایین و متوسط جامعه در دولتهای هاشمی و روحانی زده شد. شاید محسن هاشمی دوست نداشته باشد مرور کند، اما به یاد ایشان میآوریم که میراث دولت مورد حمایت مرحوم هاشمی در حوزه اقتصادی، کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی، و بدهی ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومانی بوده است.