در روزهایی که تمام نماگرهای اقتصاد ایران آدرس رکود و تورم را به ما میدهند و دخلمان در برابر خرجمان شرمنده است، وقتی که با آمدن ویروس کرونا هر آنچه از قبل داشتیم را هم داریم از دست میدهیم و هزاران نفر یا از کار بیکار شده یا با دستمزد حداقلی مجبور به کار هستند و چرخ تولید لنگانتر از قبل شده است، شاید داغشدن بازار بورس و شرطبندی در چنین اقتصادی آن هم در این روزها بیمعنا نباشد.
شرق، هر دوی آنها یک فصل مشترک دارند: با ریسککردن پولدار شوید، فوری پولدار شوید و چه چیز فریبندهتر از این گزارهها در روزهایی که پولدرآوردن سختتر از قبل شده و استیصال پررنگترین احساسی است که توده مردم تجربه میکنند. هر صفحهای را در اینترنت باز میکنید، احتمالا تبلیغی از یک سایت شرطبندی میبینید و در میان برخی شاخهای اینستاگرامی هم بساط قمار و قماربازی داغ است.
سایتهایی که حالا به گزینههای قمارشان یک گزینه دیگر هم اضافه کردند؛ شرطبندی بر سر کرونا. این سایتها بهجز تراکنش با ارزهای دیجیتال، ریالی هم کار میکنند، بعضی از آنها از همین درگاههای داخلی استفاده و برخی هم با حسابهای اجارهای و کارتبهکارت پول جابهجا میکنند. یکماهی چند تا از این سایتها را دنبال میکردم و مراحل تأیید کاربری تا مرحله گرفتن شماره حساب را ادامه دادم، جالب است بیشتر این سایتها از حسابهای بانکهایی استفاده میکنند که وضعیت کفایت سرمایه و گزارشهای مالی خوبی هم ندارند.
هشت ماه از زمانی که آذریجهرمی از این سایتها حرف زد، گذشته است. «من بهزودی پشتپرده اینها را افشا میکنم. زمانش که برسد میگویم. دارم تحلیل میکنم. یک اتفاق واقعا شومی است. نقل و انتقال مالی شرطبندی در حال حاضر در شبکه بانکی کشور انجام میشود. بحث زیاد است، اما باید بهموقع دربارهاش صحبت کرد». اما از سکوت وزیر ارتباطات هشت ماه بعد از وعده اش پیداست که گویا هنوز «موقع مناسب» نرسیده است.
طبق پیگیری ما این سایتها گردشهای مالی بالاتر از یک میلیارد در ماه دارند و البته باختهای فراوان که هزینه آن از جیب ۱۸ تا ۳۰ سالههایی میرود که بیشترین کاربران این سایتها را تشکیل میدهند. در این گزارش با جستوجوی سازوکارهای این سایتها و گفتگو با چند نفر از کسانی که تجربه کار در این سایتها بهعنوان پشتیبان و امور مالی داشتهاند، از این میگوییم که چطور میزهای قمار اینترنتی در ایران چیده میشوند، آدمها را دور میز میآورند و البته هم قمار میکنند و هم پولشویی. تمامی اسامی در این گزارش مستعار است و همینجا از کسانی که خطر کردند و از پشت صحنه این سایتها حرف زدند، تشکر میکنیم.
بسازوبفروشی میآید و صاحبان خانهها و مغازههای یک محدوده را راضی میکند که ملکشان را بکوبند، او یک پاساژ بسازد و به هرکدامشان یک مغازه بدهد. خانهها و مغازهها تخریب میشوند و پاساژ ساخته میشود، اما نه مشتری میآید و نه مشتری میرود، نه برای پرکردن آن مغازهها پولی وجود دارد و نه جمعیت و درآمد آن شهر کوچک میتواند پاساژ را شلوغ کند. یکی پیدا میشود که میگوید من رسم پولدرآوردن را بلدم؛ پیشنهادی که برای آن پاساژ متروکه و چند کاسب شکستخورده و خموده فریبانگیز است، رسم طرف شرطبندی بود.
با خودش مشتری به سایت میبرد و روی بازیهای فوتبال شرط میبندد. سال ۹۰ است و هیچکدام از مغازهداران نه انگلیسی بلد هستند و نه اینترنت و نه حتی میدانند برترینهای فوتبال چه تیمهایی هستند. «علی»، اما برایشان از سایتهایی حرف میزند که از طریق او میتوانند واردش شوند، شرط ببندند و سود کنند. مغازهدارها پولی را باید از قبل میدادند و در ازای میزان پولی که میخواستند شرط ببندند، چک میکشیدند. برخی از آنها چند باری پولی هم بردند و بیشتر آنها باختند. یکی از کاسبها در یک دوره تا ۷۰ میلیون تومان (سال ۹۱) شرط بست، همه را باخت و مجبور شد از آن شهر برود.
این روایت اولین مواجهه «خسرو» با سایتهای شرطبندی است. او آن موقع نوجوان بود و در شهرشان این شرطبندیها را دیده و شنیده بود؛ زمانی که هنوز سایت شرط بندی فارسی به این صورت رایج نشده بود. هشت سال بعد دنبال کار بوده و یک دوست مجازی پیشنهاد کار در یکی از همین سایتها را به او میدهد و او را مطمئن میکند که این سایت مجوز بینالمللی دارد. خسرو بدون امنیت، اما با رقم حقوقی بالاتر از دستمزد هرگونه کاری که میتوانست داشته باشد، بهعنوان پشتیبان در یکی از این سایتها مشغول به کار میشود؛ بدون چهره و هویت خود و در قالب یک اکانت. نیروی کار سایر سایتها هم به همینشکل وارد سایتهای «بِت» میشوند.
یک نفر از کسانی که در آنجا کار میکند، آنها را به سایت معرفی میکند، یک اکانت با اسم مستعار میسازند و از طریق اسکایپ یا یکی دیگر از شبکههای پیامرسان با یکدیگر و کاربران سایت در ارتباط هستند. محل کاری که البته هیچ کس در آن چهره ندارد؛ از مدیران سایت تا پشتیبانها و کارکنان امور مالی و البته بهجز کسانی که قرار است هویت و شناسنامه آنها به کار مدیران سایت بیاید. مدیران سایت به کارکنان تأکید میکنند که با یکدیگر ارتباط نگیرند و از هویت هم بیاطلاع بمانند. کارگران سایت خودشان اگر بخواهند هم بههیچعنوان حق شرط بندی ندارند و در صورت بستن شرط از کار اخراج میشوند.
دفتر مرکزی اکثر این سایتها یا در ترکیه است یا ارمنستان. یکی از کسانی که بهعنوان پشتیبان در یکی از این سایتها مدتی کار میکرده، میگوید: «در اسکایپ چند گروه داشتیم، یکی گروه ارتباطی پشتیبانها با یکدیگر، یکی گروه امور مالی، یکی گروه ارتباطی مدیران سایت با پشتیبانها و امور مالی. طی کار متوجه شدم، مدیر اصلی سایت فردی ترک به نام «آتش» است و حتما در پیامهای ارسالی باید با نام «آتشبیک» او را صدا میکردیم، اگر آتش خالی صدا میکردیم، عصبانی میشد و حتی ممکن بود اخراج شویم. در این گروه حتما باید به زبان انگلیسی یا ترکی حرف میزدیم. هیچکس چهره دیگری را نمیدید، اصلا یکدیگر را نمیشناختیم و تأکید میکردند که اصلا سراغ شناختن هم نرویم».
در این سایتها شرطبندی بر سر هر چیزی پیدا میشود؛ کازینو، ورزشی، فوتبال واقعی، فوتبال غیرواقعی و در عالم آنلاین و این روزها بر سر زمان بهپایانرسیدن کرونا یا اینکه این ویروس چند نفر را میکشد. «طی کارم با سایت موارد عجیب شرطبندی در سایت کم ندیدم؛ برای مثال اینکه «سرسی»، بازیگر سریال بازی تاج و تخت، در کدام سری سریال میمیرد. رئیسجمهور فلان کشور چه کسی میشود؟ اسکاتلند در چه سالی از بریتانیا جدا میشود؟ یا خندهدارترین آن شرطبندی بر سر زمان پایان جهان بود. یکی از کاربرها درباره این شرطبندی پرسیده بود حالا به فرض شرط ما از آخرالزمان درست دربیاید، چه کسی قرار است در جهان بیجهان، پول بردن شرط را بدهد؟».
هرچقدر رقم بالاتر، امکان باخت بیشتر
کاربران اولین کسانی هستند که در این سایتها با چهره و هویت رسمی خود میآیند. آنها باید هویت خود را بهطورکامل در فرمهای شناسایی سایت ثبت کنند و بعد از اولین شارژ و چککردن هویتشان، اکانت آنها از سوی سایت تأیید میشود.
طبق مشاهدات کسانی که در این سایتها مدتی کار میکردند، کاربران معمولا در رده سنی ۱۸ تا ۳۰ سال هستند، هرچند میان آنها برخلاف مقرراتی که سایتها روی تارنمای خود قرار دادهاند، کاربر زیر ۱۸ سال هم هست و کاربران با سنهای بالاتر نیز زیاد در این سایتها شرط میبندند. «یکی از کاربرانی که من خودم دیدم، ۱۵ سالش بود، هرچقدر اکانت باز میکرد، سایت بعد از مدتی اکانتش را میبست. حدود صد اکانت در سایت باز کرد و تا قبل از مسدودشدن اکانتش و بازکردن این اکانتها شرطهایی میبست. یا یک خانمی بود که میان کاربرها معروف بود. در نوبتهای مختلف نزدیک ۷۰ میلیون تومان به حساب سایت واریز کرده بود و همه آن را باخت. معمولا رقمهای بالا امکان باختشان خیلی زیاد بود».
برای عضویت در سایت، کاربر باید تمامی اطلاعات و مشخصات کارت ملی و کارت حساب بانکی خود را در اختیار سایت قرار دهد و کارت بانکی حتما باید به نام خود کاربر باشد. بهجز شارژ اولیه، در بیشتر سایتها کاربر برای هر نوبت شرطبندی، باید حساب خود را با توجه به مبلغ تعیینشده شارژ کند. «هر کاربر برای ورود به سایت ابتدا باید ۲۰ هزار تومان خرید اعتبار میکرد و بعد این مبلغ به ۵۰ هزار تومان رسید. شارژ اولیه در سایتهای مختلف بین ۱۰ هزار تومان تا ۵۰ هزار تومان متغیر است».
کاربر اگر ببازد هم نمیتواند مبلغ شارژ اولیه خود را برداشت کند؛ چون برداشتها کف دارد و معمولا زیر ۵۰ هزار تومان قابل برداشت نیست. درباره اینکه چند نفر میروند و در این سایتها شرط میبندند، نمیشود عدد مشخصی داد و گردش مالی مجموع این سایتها در تاریکی محض است.
تعداد کاربران بازدیدکننده سایتهایی که معروفتر و بهاصطلاح معتبر هستند، روزانه تا هزار نفر هم میرسد؛ اما تعداد کاربرهای فعال و میزان تراکنش آنها در دورههای مختلف، متفاوت است. روزهای جام ملتهای آسیا در یک سال اخیر اوج «شرطبندی کن و ببر» این سایتها بود. ۲۴ساعته صدها کاربر در سایتهای مختلف شرط میبستند و شرط میبستند. در همین ماهها طبق گفته چند نفر از کسانی که مدتی در این سایتها کار کردهاند، گردش مالی بالای یک میلیارد تومان در سایتهای معروفتر بوده و دوره کسادی این سایتها نیز زمان قطعی اینترنت در سال گذشته بود. البته این سایتها ضرر خودشان را جور دیگری جبران کردند که در ادامه میگوییم.
حسابهای اجارهای ارزان و چندروزه
این سایتها عموما ۲۴ساعته آنلاین هستند و کار پشتیبانها، پاسخدادن به سؤالات کاربران است. شیفت کاری بیشتر آنها، هشت تا ۱۲ساعته است و بدون مرخصی؛ اما کار مهمتر پشتیبانها، دادن شماره کارت به کاربران برای پرداخت شارژ است. فرض کنید کاربری در سایت ثبتنام کرده و مبلغ واریزی خود را مشخص کرده، پشتیبان در عرض سه تا ۱۰ دقیقه باید شماره کارت و مبلغ و جزئیات هویتی کاربر را چک کند و اگر یک دقیقه بیشتر از زمان تعیینشده باشد، جریمه خواهد شد. پشتیبانها باید شماره کارت را همان لحظه بدهند.
این شماره کارتها هر چند روز یک بار عوض و شماره کارت جدیدی جایگزین میشود. این چرخش شماره کارتها هم چند دلیل دارد؛ یکی اینکه پرداختیها نباید در یک کارت میماند و مدیران بانک سریع وجه را به حساب ذخیره خود منتقل میکردند، یکی دیگر اینکه امکان شناسایی کارت را پایین بیاورد و دست آخر هم اینکه ممکن بود این کارتها در پی شکایت یا پیگیری پلیس فتا مسدود شوند و به همین دلیل باید سریع یک کارت دیگر جایگزین میشد. بهجز کاربران، صاحبان حسابها هم کسانی هستند که با هویت رسمی خود وارد سایت شدهاند. «به ما میگفتند اگر کسی را میشناسید که تمایل دارد با حساب بانکی خود در سایت کار کند، معرفی کنید. معلوم بود که به واسطه همین معرفیها، صاحبان کارتها را پیدا میکنند. بیشتر حسابها هم از روی اسمشان معلوم بود که با هم فامیل هستند و وارد سایت شدهاند.
سایت به آنها پولی میداد و در واقع هویت و حساب بانکیشان را اجاره میکرد. آنها هیچ اختیاری در برابر حسابشان نداشتند و همه چیز مانند رمز بانکی در اختیار مدیران سایت بود». در ازای اجارهدادن حساب به سایت، پول اندکی در حد دو درصد حجم تراکنش به صاحبان حساب داده میشود و البته در برخی موارد هم به نام کاربران حسابهایی باز میشود و مدتی سایت با آن کار میکند و بعد هم مسدود میشود. حالا اگر در این میان فردی هم از حسابی که اجاره داده، پول برداشت کند، پول از حساب کسانی که معرف او بودهاند کم و معرف هم از کار اخراج میشود.
البته سایتها کلکهای دیگری هم میزنند؛ «یک بار مدیران سایت گفتند در شیفتی که ما کار میکردیم، ۴۰ میلیون تومان دزدی شده؛ یعنی اینطور که صاحب یکی از حسابهای اعلامی در سایت رمز دوم کارت را عوض کرده و ۴۰ میلیون تومان برداشت کرده است. ما نفهمیدیم آیا واقعا این اتفاق افتاده یا نه، ولی آن را بیاحتیاطی ما جلوه دادند و ۴۰ میلیون تومان فرضی گمشده را بین ما هشت نفر شیفت کاری تقسیم کرده و از حقوقمان کم کردند. ما بیچهرگان و هشت اکانت اسکایپی هم که طبیعتا هیچ شکایتی نمیتوانستیم بکنیم. از یک جایی به بعد به هر بهانهای جریمه میکردند؛ تا جایی که مثلا اگر در گروه ارتباطی منشنت میکردند، تا پنج دقیقه جواب نمیدادی، ۵۰۰ هزار تومان جریمه میشدی. میدانستند ما هم به پول احتیاج داریم که حاضر شدیم چنین جایی کار کنیم، به این جریمهها ادامه میدادند».
جفتشیش پولشویی روی صفحه بت
اما این عوضکردن حسابها و اجارهکردن آن هم کاری نیست که برای سایتها چندان راحت باشد. «یک بار اتفاقی افتاد؛ یک نفر به پشتیبانی پیام داد که باید با من قیمتی را توافق کنید و بدهید تا حسابهایتان را لو ندهم. او ادعا میکرد با دادستانی در ارتباط است؛ درصورتیکه هر شهروندی اگر شماره کارتهایی که سایتهای شرطبندی کار میکنند به پلیس فتا بدهد، حساب فرد مسدود میشود.
مدیر سایت هم با این استدلال که از کجا معلوم این بار پول را بگیرد و باز شکایت نکند، پولی به آن نداد؛ اما در دو هفته هر شماره کارتی که سایت به کاربران میداد، مسدود میشد. تا جایی که در آن دو هفته سایت حدود ۴۰ شماره کارت عوض کرد. یادم میآید در همین دوره، سایت بیشتر از ۲۰۰ میلیون تومان ضرر کرد. بعد از این قوانینشان را سختگیرانهتر کردند. دیگر فقط زمانی حق داشتیم به کاربر شماره کارت بدهیم که شناسه کارت او را دریافت میکردیم؛ یعنی به هرکسی نمیتوانستیم شماره حساب را بدهیم و باید حتما کاربری میبود که در یک ماه گذشته عملیات شارژ انجام داده باشد.
بعد گفتند فقط به کسانی شماره کارت دهید که طی ماه اخیر حتما یک میلیون تومان حساب خودشان را شارژ کرده باشند. گرچه با این روند تعداد کاربرانشان افت کرد، اما اینطوری توانستند یک مدت جلوی بستهشدن حسابها را بگیرند». اما جالب است که همین سایت بعد از گذران این دوره یک سایت دیگر هم راهاندازی میکند.
«سایتی که من مدتی با آن بهعنوان پشتیبان و بعد امور مالی کار میکردم، طرف قرارداد با بت کانستراکت بود و از آنجا پنل شرط بندی خودش را میگرفت. در امور مالی میتوانستیم واریز و برداشتیها را ببینیم.
حتی در ماههای خوب هم برداشتها بیشتر از واریزیهایشان بود. البته این فقط برای ریالی بود و من از از وضعیت تراکنشهای فوچری خبر ندارم. شاید روی بیتکوین و دیجیتال سود میکردند. اما مثلا در یک ماه یک میلیارد واریزی و مثلا در همان ماه یک میلیارد و ۵۰ میلیونتومان برداشت داشتند. این میزان سود عجیب بود و بهنظر میرسید تمام سود مالی این سایتها فقط از برداشتهای ریالی و فقط فعالیت شرطبندی نیست. البته در ماههایی هم این سود بیشتر از اینها بود و به رقمهای بالای ۳۰۰ میلیون تومان میرسید. بعد بنا بر ادعای خودشان حتما باید به آن کازینوی اصلی هم پورسانتی میدادند».
همین سود کم برخی از این سایتهای شرطبندی این احتمال را تقویت کرده که این سایتها فقط پوشش کار اصلی افراد پشت سایت است و کار اصلی آنها پولشویی بهواسطه اطلاعات هویتی افراد است.
ابتکار بهروز در کلاهبرداری
این سایتها راههای مختلفی برای بهجیبزدن پول دارند. یکی از آنها کلاهبرداری سر قوانین شرطبندی است. «اوایل که رفته بودم، دیدم متن مقرراتی که در سایت برای کاربران گذاشته بودند، انگار از گوگلترنسلیت ترجمه شده است و اصلا واضح نیست. به همان کسی که در پشتیبانی با او در ارتباط بودم، گفتم و او هم گفت: تو متن را ویرایش کن. نشستم ویرایش کردم، ولی آنها هیچوقت از این ویرایش استفاده نکردند و انگار اصرار داشتند این قوانین نامفهوم و گنگ باقی بماند. اینطوری همیشه امکان هرگونه تفسیری از قانون سایت وجود داشت و مسئولیت اشتباه برعهده خود کاربر بود. کاربری مثلا بازی را برده بود و باید پول به حسابش واریز میشد، اما پرداختی صورت نمیگرفت، وقتی هم میپرسید چرا پول من را واریز نکردید، میگفتند فلان قانون را رعایت نکردی، آن قانون هم آنقدر مبهم نوشته شده بود که امکان هرگونه برداشتی از آن بود.
مخصوصا کمسن و سالها که با دقت نمیخوانند، خیلی ممکن بود این اتفاق برایشان بیفتد. اگر هم مقررات را به زعم سایت رعایت نمیِکردند، حسابشان با هرقدر موجودی داخل آن صفر میشد و یک قران هم در ازای شرطبندی دریافت نمیکردند. چون سایت میگفت: تقلب کردی یا فلان قانون ما را رعایت نکردی. مثلا اگر روی هر دو نتیجه یک بازی شرط میبست یا اینکه هم روی اینکه این بازی حداقل دو گل دارد شرط میبست و هم روی سه گل. در این صورت حسابش را صفر میکردند. خود کاربرها هم توسط مدیران سایت دستهبندی میشدند، برخی هایریسک و برخی لوریسک هستند. براساس همین دستهبندی مبلغ شرطبندی آنها را محدود میکرد».
یکی دیگر از چیزهایی که این سایتها به عنوان تقلب شناسایی کرده و از آن به هر بهانهای برای به جیبزنی موجودی حساب کاربران استفاده میکنند، «مارتینگل» است. این اصطلاحی است که در بازی رولت رایج است. کسی که شرطبندی میکند برای پوشش هر ضرر احتمالی بهشکل تصاعدی شرط میبندد. مبلغ شرط خود را مرتب بالا میبرد تا بالاخره به برد برسد.
اینطوری ضرر اولیه خود را جبران میکند. زمانی که این سایتها روزهای پرسودی را طی میکنند درصورت دیدن مارتینگل از سوی کاربران به آنها تذکر میدهند، اما در عموم موارد حساب آنها را صفر میکنند. «مثلا دورهای که سایت خیلی وضعش کساد بود، در حالی که کاربر مارتینگل هم نکرده بود، حسابش را صفر میکردند و به ما میگفتند هر کسی پیام داد که چرا پولش را واریز نکردیم، بگویید شما مارتینگل داشتهاید.
کسی هم اگر میگفت: من نمیدانستم مثلا باید به او میگفتیم الان کسی تو گوش شما بزند، میتوانید بگویید من نمیدانستم زدن بد است. مارتینگل بدیهی است که نقض قانون است. منظور اینکه باید به چنین استدلالهای واهی رو میآوردیم، در صورتی که در قوانین سایت نیامده بود و کاربر واقعا ممکن بود نداند و حتی دانستنش هم اهمیتی نداشت، چون سایت میتوانست پول هر کاربری را به بهانه اینکه مارتینگل دارد، نپردازد. این یکی از راههای کلاهبرداری از کاربران و همینطور جبران ضررهای مقطعی سایتهای شرطبندی است».
ماجرای اخراج یکی از پشتیبانهای این سایتهای شرطبندی شاید روایت وضعیت بسیاری از این سایتها باشد و ترفندهایی که برای پول بیشتر درآوردن و ماندن در صحنه انجام میدهند. «یک ارمنی بود که کارهای بیتکوین و سرور را انجام میداد. سایت فیلتر نبود و هر زمانی که فیلتر میشد، سریع یک دامنه جدید تعریف میکرد. واسطه بین کازینو اصلی (بتتراکس) و سایت هم همین بود. این یک تیم جدید ایرانی-ارمنی آورد که به نظر زیر ۱۸ سال بودند. دفتری در ارمنستان راه انداخت و با همین نیرو و البته با دستمزد بسیار ناچیز شروع به کار کرد. اینطور ریسکداشتن نیروی ساکن ایران را برای خودش پایین آورد و هم با پرداخت حقوق کمتر به کار سایت ادامه داد.
ایجنتهای اینستاگرامی
بازار قماربازی مانند هر بازار دیگری یکسری دلال دارد؛ دلالهایی که اینفلوئنسر هستند، طرفدار و البته «حرفگوشکن» زیاد دارند یا اینکه مانند برخی اینستاگرامرها با تبلیغهایی فریبنده دل خیلیها را برای «آسان پولدار شویم» به دست میآورند و وسوسه حداقل یک بار تجربهکردنش را به دل طرفداران میاندازند. «علی» ابتدای قصهمان در آن شهر کوچک را یادتان میآید، او مجموعهدار، دلال یا بهاصطلاح ایجنت سایت شرطبندی بود. در زبان فارسی هم معادلی برای آن داریم: «جیزگَر». جیزگرها در فرهنگ قدیمی شرطبندی در ایران کسانی بودند که خودشان شرطبندی نمیکردند، اما با خودشان شرطبندی باز پای بساط میآوردند و گاهی هم به قماربازان پول قرض میدادند و بعد با سود زیادی پول را پس میگرفتند. ایجنتها هم همین کار را میکنند، با این تفاوت که پولی قرض نمیدهند، بلکه از باخت زیرمجموعههایشان سود به جیب میزنند.
احتمالا در صفحات مجازی تلگرامی یا اینستاگرام در فعالیت برخی اینفلوئنسرها تبلیغ سایتهای بت را دیدهاید. آنها اگر فقط مبلغ شرطبندی نباشند، ایجنت سایت شرطبندی هستند که تبلیغش را میکنند. «بیشترین سود برداشتی را مجموعهداران داشتند. آنها از باخت کسانی که به سایت میآورند، سود میکنند. ایجنتها کسانی هستند که کاربران با کد آنها ثبتنام میکنند و درواقع دلال شرطبندی هستند. هرچقدر کاربر ببازد، سایت ۱۰ تا ۲۰ درصد باخت کاربر را به ایجنتی میدهد که آن کاربر را به سایت آورده و آخر هر ماه پولش را برداشت میکند. ایجنتها کد اختصاصی دارند و اصلا لازم نیست برای ثبت این کد از هویت اصلی خود استفاده کنند.
محدودیتهایی که برای ثبتنام کاربران وجود دارد، برای ایجنتها بیمعناست. آنها تبلیغ میکنند، کارگزار افراد برای شرطبندی میشوند و هر چقدر بیشتر ببازند، آنها بیشتر پیروز میشوند. بعد از تمامی این روایتها و قصههای شرطبندی احتمالا برایتان سؤال شده اینها که کلاهبرداریشان واضح است، یا سود میکنند یا اگر سود نکنند، از اطلاعات هویتی افراد استفاده میکنند و رد پولشویی را میتوان در کار آنها حدس زد.
آنها چندین روش برای انجام تراکنشهای بانکی خود دارند. یکی از آنها واریز و پرداخت از طریق کارت به کارت است. «این سایتی که من در آن کار میکردم، به جز تراکنش کارت به کارت، بنابر ادعای خودش یک درگاه بانکی هم یک مدتی داشت. میگفتند برای خرید این درگاه ۵۰ میلیون تومان پول دادهاند، اما بهمحض اینکه این درگاه شروع به کار کرد، بعد از سه روز مسدود شد».
این سایتهای شرطبندی میآیند و یک شرکت را واسطه کار قرار میدهند. شرکتها میتوانند برای فروش اجناس خود به صورت اینترنتی یک آی-نماد داشته باشند. برخی از آنها درگاه بانکی خود را که در مواردی حتی نماد اعتماد الکترونیک هم دارد، در ازای دریافت پول در اختیار سایتهای شرطبندی قرار میدهند. این ترفندزنی سایتهای شرطبندی را چند وقت پیش سرپرست مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتای ناجا نیز تأیید کرده و گفته بود: «گردانندگان سایتهای شرطبندی و شرطبندی به سراغ کسب و کارهایی که دارای درگاه بانکی هستند، رفته و خواهان اجاره یا حتی خرید درگاه بانکی آنها هستند تا از طریق درگاه بانکی آنها تراکنش خود را انجام دهند». پارسیگرام و شز پی هم جزء درگاههای مجازی هستند که فرد بهصورت اینترنتی میتواند در آن یک حساب باز کند و با آن حساب در سایتهای شرطبندی بازی کند.
شایان عرفانیان، مدرس دانشگاه و کارشناس دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا، پیشتر درباره امکان برخورد با سایتهای شرطبندی توضیح داده بود: «اگر شما از یک ای. پی یونیک متصل به درگاه بانکی استفاده کنید و آن را میان ۱۰۰ وب سایت اشتراک دهید، ۱۰۰ وبسایت میتوانند به سیستم بانکی دسترسی داشته باشند. درصورتیکه بانکها فقط روی ای. پی حساسیت نداشته باشند و دامین را هم بررسی کنند، چنین اتفاقی نمیافتد. چون سایتهای شرطبندی اکثرا از دامینهای cv , im و سایر دامینها استفاده میکنند یا دامین آنها مدام تغییر میکند. محدودیت دامین اگر در سیستم بانکی اعمال شود، در کمتر از ۲۴ ساعت میتوانند تمامی سایتهای شرطبندی را شناسایی کنند. به زبان سادهتر، بانکها میتوانند دامین را درکنار آی. پی شناسایی کنند و در این صورت قادر خواهند بود دامینهای متخلف را بلاک کنند تا دسترسی اتفاق نیفتد».
درباره شیوه برخورد، میزان و عملکرد نهادهای مرتبط شاید بیش از هر نهادی وزارت ارتباطات و بانک مرکزی باید پاسخگو باشند. پیگیریهای ما از آنها متأسفانه پاسخی نگرفت، اما بهدنبال انتشار این گزارش، «شرق» آمادگی این را دارد که نظر نهادهای مربوطه درباره اینکه چرا کار این سایتها همچنان ادامه دارد و موجود هستند را منعکس کند.
اینفلوئنسرهای دور میز شرطبندی
در پایان این گزارش اجازه دهید ما هم کمی تبلیغ و خیلی کوتاه چند نفر از کسانی را معرفی کنیم که از محبوبیت، دیدهشدن و در گوش مخاطب ورد پولدارشدنخواندن، پول به جیب میزنند.
مثل هر کاسبی که این روزها بیشتر از چیزی به نام تولید، وسوسه خرید و مصرف به جان دنبالکنندهها میاندازد، سایتهای شرطبندی هم برای تبلیغ خودشان اینفلوئنسرهای اینستاگرامی را انتخاب کردهاند؛ کسانی که البته حالا دیگر خودشان گرداننده سایت بت هستند و لازم نیست هویت خودشان را پنهان هم کنند، چون محبوبیتشان خود رمز بردشان است.
سایت سوپربت را فرشاد لطفی یکی از قهرمانان بدنسازی بههمراه دنیا دلدار مدل ایرانی ساکن ترکیه میچرخانند. صاحب سایت بیت بت، رضا پرستش است، همان کسی که با شباهت به مسی معروف شد، در کشورهای مختلف میچرخید و با شباهتش به مسی عکس میگرفت و حالا سایت شرطبندی را اداره میکند.
گروه شرطبندی بنفیت با چندین زیرمجموعه، هلدینگ مونتیگو (فرشید امیرشقاقی) خواننده رپ است که از باحالبودن شرطبندی هم میخواند و میگویند پنل شرطبندی هم میفروشد. در میان این دسته از خوانندهها، سپهر خلسه، جیدال (علی غنینژاد اهری) و عرفان پایدار هم هستند که یا صاحب سایت شرطبندیاند یا مبلغ آن. به این لیست میتوانید سایت حضرات با مدیریت پویان مختاری، اینستاگرمر معروف، سایت میلیون بت با تبلیغ صدف طاهریان، ساشا سبحانی و خیلی بچه معروفهای دیگر را هم اضافه کنید؛ کسانی که با مارکتینگ اینفلوئنسری میز شرطبندی را گرم میکنند و دور هم میخوانند «بگو دهتا بیاد، یکی کمه، ۵ تا از اون هفتادیها».