گروه سیاسی: روزنامه شرق نوشت: ترکیب اصلی کابینه جو بایدن حالا دیگر علامت سؤالی ندارد و با اعلام رئیس پیشنهادی سیا، فهرستی که او برای تأیید صلاحیت به کابینه خواهد فرستاد مشخص شده است.
دست بر قضا، آخرین نام این فهرست، آخرین فردی هم شد که با سابقه تعامل دیپلماتیک با ایران، بهخصوص در دوران باراک اوباما، رئیسجمهور دموکرات قبلی، به تیم بایدن اضافه میشود. معاوناول اوباما البته در استفاده از نیروهای رئیس سابقش در کابینه و تیم خود دستودلباز بوده است، تا حدی که اوایل دوران انتقالی گزارشهایی میگفت ترجیح سابقون دوره اوباما به اعضای کارزار بایدن باعث رنجش و اعتراض اعضای ستاد او هم شده است.
اما حضور تعداد قابلتوجهی از دستاندرکاران پیشین برجام در بین منصوبان بایدن بهانه خوبی است که مروری به ترکیب سیاست خارجی و مسائل مرتبط با ایران در دولتی داشته باشیم که بایدن کمتر از ۱۰ روز دیگر شروع به تشکیلش خواهد کرد.
پیش از مرور اسامی این فهرست، بیمناسبت نیست که به خاطر داشته باشیم از نگاهی خود بایدن را هم میتوان در این فهرست دید؛ چراکه او خود معاوناول دولت دموکراتی بود که توافق هستهای تاریخی را با ایران امضا کرد و در دوران انتخابات، بهخصوص در دوران انتخابات مقدماتی، او تأکید ویژهای داشت که تلاش خواهد کرد میراث آسیبدیده رئیس سابقش را احیا و ترمیم خواهد کرد؛ میراثی که در حوزه سیاست خارجی با دو نام کلیدی همراه بود؛ توافق پاریس و توافق ایران.
دومی در صحنه سیاست آمریکا اما با هیچ نامی به اندازه نام جان کری گره نخورده است؛ وزیر خارجهای که تماس با همتای ایرانی خود را در آمریکا از یک تابوی نشدنی ۴۰ساله به یک اتفاق روزمره تبدیل کرد و متولی اصلی مذاکره با ایران با تأکید و اختیار گسترده رئیسجمهور بود. کری که در دوران کارزار هم بسیار به بایدن نزدیک بود، چنانکه پیش از انتخابات هم گفته شده بود، جایگاهی در کنار رئیسجمهور بایدن خواهد داشت، در سمتی که او را متولی دیگر توافق بینالمللی مهم اوباما یعنی توافق پاریس خواهد کرد.
او البته در جایگاه مسئول ویژه مقابله با تغییرات اقلیمی، لزوما تعامل مستقیم چندانی با ایران نخواهد داشت اما با همان سمت، او در جلسات شورای امنیت حضور خواهد داشت و این برای کسی که به گفته مخالفانش، پس از خروج از دولت هم موضوع ایران را رها نکرده بود، موقعیت معناداری برای دفاع از دستاورد پیشینش خواهد بود.
اگر کری را تمامکننده مذاکرات هستهای بدانیم، از یک نگاه میشود رئیس آینده ریاست سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا یا همان سیا را شروعکنندهاش خواند. ویلیام برنز، مذاکرات با ایران را زمانی پی گرفت که گفتوگوها نه در گردهماییهای پرسروصدا در سوئیس، بلکه در جلسات محرمانه در عمان پیگیری میشدند.
با سابقه یک عمر دیپلماسی، برنز که اولین دیپلماتی بود که با طی پلههای ترقی از میان کارکنان وزارت خارجه به جایگاه معاونت این وزارتخانه رسیده بود، مذاکرات با ایران را در دوران بوش و محمود احمدینژاد شروع کرد، رسمی و غیررسمی این مذاکرات را در پیش گرفت و تا میانه دوران اوباما و روحانی در این روند شرکت داشت.
درواقع، نقش و تأثیرگذاری او در این زمینه از نگاه رئیسجمهور و وزیر خارجه وقت آمریکا آنقدر مهم بود که بازنشستگی او را دو بار به تأخیر انداختند تا حضور او در مذاکرات با ایران ادامه پیدا کند. برنز کموبیش مانند کری، اگر هم پرونده ایران را روی میز کار جدیدش داشته باشد، احتمالا برای نقشآفرینیاش در مذاکره نخواهد بود، اما قطعا در جایگاه رئیس یک نهاد مهم امنیتی، دسترسی خوبی به گوش شنوای بایدن برای این دیپلمات کهنهکار و محبوب واشنگتن وجود خواهد داشت. آنچه در کتاب او درباره نقشش در مذاکرات با ایران و نگاهش به این مذاکرات در دوران بوش و اوباما نقل شده است، نشان میدهد که مشورتهای احتمالی او به بایدن در این زمینه، در جهت ادامه مسیر دوران اوباما خواهد بود.
بهجز برنز، یک نفر دیگر از میان شرکتکنندگان مراحل ابتدایی مذاکرات با ایران هم به کابینه بایدن آمده است؛ این را وبسایت تیم انتقالی بایدن هم میگوید؛ وقتی در صفحه معرفی جیک سالیوان به عنوان مشاور امنیت ملی بایدن در دولت پیشرو اشاره میکند که او «مذاکرهکننده ارشد در گفتوگوهای اولیهای بود که راه را برای توافق هستهای ایران هموار کردند». با معرفی او، شاید ظاهرترین نشانه تغییر رویکرد بایدن در مقایسه با ترامپ در قبال ایران قابل رؤیت است. مذاکرهکننده ارشد با ایران در دولت بایدن سمتی را خواهد داشت که همین یک سال قبل جایگاه مصممترین دشمن ایران در واشنگتن، یعنی جان بولتون بود.
او مانند کری و برنز و البته سوزان رایس، مشاور امنیت ملی دوران اوباما که در جایگاه رئیس شورای سیاست داخلی به دولت برمیگردد، دور میز جلسات شورای امنیت ملی صندلی مهمی خواهد داشت؛ در جایگاه مشاور ارشد رئیسجمهور با قدرتی که بولتون گستره آن را به رخ همه کشید.
زمانی که مذاکرات هستهای با ایران از آن مراحل اولیه به نقطه امیدوارکنندهای رسید، زمانی بود که برنز سرانجام به بازنشستگی بسیار به تعویقافتادهاش رسید و جای خود را به وندی شرمن داد.
همان شرمن حالا به جایگاه معاونت وزیر خارجه برگشته است تا رسما باقیمانده حاصل دسترنج زحمات قبل از بازنشستگیاش را بعد از چهار سال ضربات ترامپی تحویل بگیرد؛ شرمنی که بعد از برنز، کار مذاکرات را تا نتیجه نهایی و امضای توافق رساند و همانقدر که کری و ظریف در سطح وزیر خارجه کار را پیش میبردند، او همتای عراقچی در سطح معاونان در این مذاکرات بود. شاید او در میان افراد این فهرست، مستقیمترین نشانه احتمالی برای «ادامه» راه قبلی باشد، مقام ارشدی که نقشآفرینی جدی و قابل توجهی در مذاکرات داشته و حالا به همان جایگاه بازمیگردد، تا برای سومین بار بعد از هیلاری کلینتون و جان کری، کار با وزیر خارجه دموکرات را تجربه کند.
وزیر خارجه بایدن و از نگاهی احتمالا متولی اصلی پرونده ایران، آنتونی بلینکن، مشاور سیاست خارجی بایدن در دوران انتخابات است که نامش با تأکیدات و مصاحبههای مکررش درباره بازگشت به برجام به رسانههای ایران رسید. سابقه اظهارنظرهای او در این زمینه در حدی بود که رسانههای نزدیک به اسرائیل و رسانههای منطقه خاورمیانه، پس از اعلام نام او، دفاع جدیاش از مذاکره و تعامل با ایران را در اولین خطوط گزارشهای معرفیاش بیاورند.
بلینکن اما شهرت دیگری نیز خارج از ایران دارد و آن تمایل جدی به هماهنگی و تعامل با متحدان اروپایی ایالات متحده است. درواقع شاید بتوان گفت مهمترین پیام انتصاب این معاون سابق دوران مشاورت امنیت ملی سوزان رایس، به جایگاه وزیر خارجه، اضطرار و اهمیت بالای ترمیم رابطه با اروپا از نگاه بایدن باشد. اما همین موضوع هم بهخصوص با توجه به سابقه مواضع بلینکن در سالهای گذشته، نشانههایی از رویکرد احتمالی وزارت خارجه بایدن به پرونده ایران میدهد.
بلینکن در رشتهتوییتی در انتقاد به خروج ترامپ از برجام گفته بود در نتیجه این اقدام، یا ایران به سمت بمب اتم میرود یا اروپا و ایران در توافق میمانند و این منجر به برخورد اروپا و آمریکا میشود: «در هر دو حال ما باختهایم». سابقه فراوان او در تعامل با طرفهای اروپایی البته به این معنا خواهد بود که اگر کار به مقابله دیگری بین ایران و ایالات متحده بکشد، برخلاف دوران ترامپ و شبیه دوران اوباما، او بهجای تکروی، بهدنبال ائتلاف آمریکا با طرفهای اروپایی در این زمینه خواهد بود؛
اما به همان نسبت، شباهت مواضع منتقدانه او علیه اقدامات ضدایرانی و ضدبرجامی ترامپ با مواضع اروپاییها و نیز با مواضع رهبران دموکرات، از جمله شخص بایدن، در کنار سابقه حضورش در دولت اوباما، نشان میدهد او با چه دستور کاری در موضوع ایران، پشت میز ریاست دستگاه دیپلماسی آمریکا میرود.
دست بر قضا، آخرین نام این فهرست، آخرین فردی هم شد که با سابقه تعامل دیپلماتیک با ایران، بهخصوص در دوران باراک اوباما، رئیسجمهور دموکرات قبلی، به تیم بایدن اضافه میشود. معاوناول اوباما البته در استفاده از نیروهای رئیس سابقش در کابینه و تیم خود دستودلباز بوده است، تا حدی که اوایل دوران انتقالی گزارشهایی میگفت ترجیح سابقون دوره اوباما به اعضای کارزار بایدن باعث رنجش و اعتراض اعضای ستاد او هم شده است.
اما حضور تعداد قابلتوجهی از دستاندرکاران پیشین برجام در بین منصوبان بایدن بهانه خوبی است که مروری به ترکیب سیاست خارجی و مسائل مرتبط با ایران در دولتی داشته باشیم که بایدن کمتر از ۱۰ روز دیگر شروع به تشکیلش خواهد کرد.
پیش از مرور اسامی این فهرست، بیمناسبت نیست که به خاطر داشته باشیم از نگاهی خود بایدن را هم میتوان در این فهرست دید؛ چراکه او خود معاوناول دولت دموکراتی بود که توافق هستهای تاریخی را با ایران امضا کرد و در دوران انتخابات، بهخصوص در دوران انتخابات مقدماتی، او تأکید ویژهای داشت که تلاش خواهد کرد میراث آسیبدیده رئیس سابقش را احیا و ترمیم خواهد کرد؛ میراثی که در حوزه سیاست خارجی با دو نام کلیدی همراه بود؛ توافق پاریس و توافق ایران.
دومی در صحنه سیاست آمریکا اما با هیچ نامی به اندازه نام جان کری گره نخورده است؛ وزیر خارجهای که تماس با همتای ایرانی خود را در آمریکا از یک تابوی نشدنی ۴۰ساله به یک اتفاق روزمره تبدیل کرد و متولی اصلی مذاکره با ایران با تأکید و اختیار گسترده رئیسجمهور بود. کری که در دوران کارزار هم بسیار به بایدن نزدیک بود، چنانکه پیش از انتخابات هم گفته شده بود، جایگاهی در کنار رئیسجمهور بایدن خواهد داشت، در سمتی که او را متولی دیگر توافق بینالمللی مهم اوباما یعنی توافق پاریس خواهد کرد.
او البته در جایگاه مسئول ویژه مقابله با تغییرات اقلیمی، لزوما تعامل مستقیم چندانی با ایران نخواهد داشت اما با همان سمت، او در جلسات شورای امنیت حضور خواهد داشت و این برای کسی که به گفته مخالفانش، پس از خروج از دولت هم موضوع ایران را رها نکرده بود، موقعیت معناداری برای دفاع از دستاورد پیشینش خواهد بود.
اگر کری را تمامکننده مذاکرات هستهای بدانیم، از یک نگاه میشود رئیس آینده ریاست سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا یا همان سیا را شروعکنندهاش خواند. ویلیام برنز، مذاکرات با ایران را زمانی پی گرفت که گفتوگوها نه در گردهماییهای پرسروصدا در سوئیس، بلکه در جلسات محرمانه در عمان پیگیری میشدند.
با سابقه یک عمر دیپلماسی، برنز که اولین دیپلماتی بود که با طی پلههای ترقی از میان کارکنان وزارت خارجه به جایگاه معاونت این وزارتخانه رسیده بود، مذاکرات با ایران را در دوران بوش و محمود احمدینژاد شروع کرد، رسمی و غیررسمی این مذاکرات را در پیش گرفت و تا میانه دوران اوباما و روحانی در این روند شرکت داشت.
درواقع، نقش و تأثیرگذاری او در این زمینه از نگاه رئیسجمهور و وزیر خارجه وقت آمریکا آنقدر مهم بود که بازنشستگی او را دو بار به تأخیر انداختند تا حضور او در مذاکرات با ایران ادامه پیدا کند. برنز کموبیش مانند کری، اگر هم پرونده ایران را روی میز کار جدیدش داشته باشد، احتمالا برای نقشآفرینیاش در مذاکره نخواهد بود، اما قطعا در جایگاه رئیس یک نهاد مهم امنیتی، دسترسی خوبی به گوش شنوای بایدن برای این دیپلمات کهنهکار و محبوب واشنگتن وجود خواهد داشت. آنچه در کتاب او درباره نقشش در مذاکرات با ایران و نگاهش به این مذاکرات در دوران بوش و اوباما نقل شده است، نشان میدهد که مشورتهای احتمالی او به بایدن در این زمینه، در جهت ادامه مسیر دوران اوباما خواهد بود.
بهجز برنز، یک نفر دیگر از میان شرکتکنندگان مراحل ابتدایی مذاکرات با ایران هم به کابینه بایدن آمده است؛ این را وبسایت تیم انتقالی بایدن هم میگوید؛ وقتی در صفحه معرفی جیک سالیوان به عنوان مشاور امنیت ملی بایدن در دولت پیشرو اشاره میکند که او «مذاکرهکننده ارشد در گفتوگوهای اولیهای بود که راه را برای توافق هستهای ایران هموار کردند». با معرفی او، شاید ظاهرترین نشانه تغییر رویکرد بایدن در مقایسه با ترامپ در قبال ایران قابل رؤیت است. مذاکرهکننده ارشد با ایران در دولت بایدن سمتی را خواهد داشت که همین یک سال قبل جایگاه مصممترین دشمن ایران در واشنگتن، یعنی جان بولتون بود.
او مانند کری و برنز و البته سوزان رایس، مشاور امنیت ملی دوران اوباما که در جایگاه رئیس شورای سیاست داخلی به دولت برمیگردد، دور میز جلسات شورای امنیت ملی صندلی مهمی خواهد داشت؛ در جایگاه مشاور ارشد رئیسجمهور با قدرتی که بولتون گستره آن را به رخ همه کشید.
زمانی که مذاکرات هستهای با ایران از آن مراحل اولیه به نقطه امیدوارکنندهای رسید، زمانی بود که برنز سرانجام به بازنشستگی بسیار به تعویقافتادهاش رسید و جای خود را به وندی شرمن داد.
همان شرمن حالا به جایگاه معاونت وزیر خارجه برگشته است تا رسما باقیمانده حاصل دسترنج زحمات قبل از بازنشستگیاش را بعد از چهار سال ضربات ترامپی تحویل بگیرد؛ شرمنی که بعد از برنز، کار مذاکرات را تا نتیجه نهایی و امضای توافق رساند و همانقدر که کری و ظریف در سطح وزیر خارجه کار را پیش میبردند، او همتای عراقچی در سطح معاونان در این مذاکرات بود. شاید او در میان افراد این فهرست، مستقیمترین نشانه احتمالی برای «ادامه» راه قبلی باشد، مقام ارشدی که نقشآفرینی جدی و قابل توجهی در مذاکرات داشته و حالا به همان جایگاه بازمیگردد، تا برای سومین بار بعد از هیلاری کلینتون و جان کری، کار با وزیر خارجه دموکرات را تجربه کند.
وزیر خارجه بایدن و از نگاهی احتمالا متولی اصلی پرونده ایران، آنتونی بلینکن، مشاور سیاست خارجی بایدن در دوران انتخابات است که نامش با تأکیدات و مصاحبههای مکررش درباره بازگشت به برجام به رسانههای ایران رسید. سابقه اظهارنظرهای او در این زمینه در حدی بود که رسانههای نزدیک به اسرائیل و رسانههای منطقه خاورمیانه، پس از اعلام نام او، دفاع جدیاش از مذاکره و تعامل با ایران را در اولین خطوط گزارشهای معرفیاش بیاورند.
بلینکن اما شهرت دیگری نیز خارج از ایران دارد و آن تمایل جدی به هماهنگی و تعامل با متحدان اروپایی ایالات متحده است. درواقع شاید بتوان گفت مهمترین پیام انتصاب این معاون سابق دوران مشاورت امنیت ملی سوزان رایس، به جایگاه وزیر خارجه، اضطرار و اهمیت بالای ترمیم رابطه با اروپا از نگاه بایدن باشد. اما همین موضوع هم بهخصوص با توجه به سابقه مواضع بلینکن در سالهای گذشته، نشانههایی از رویکرد احتمالی وزارت خارجه بایدن به پرونده ایران میدهد.
بلینکن در رشتهتوییتی در انتقاد به خروج ترامپ از برجام گفته بود در نتیجه این اقدام، یا ایران به سمت بمب اتم میرود یا اروپا و ایران در توافق میمانند و این منجر به برخورد اروپا و آمریکا میشود: «در هر دو حال ما باختهایم». سابقه فراوان او در تعامل با طرفهای اروپایی البته به این معنا خواهد بود که اگر کار به مقابله دیگری بین ایران و ایالات متحده بکشد، برخلاف دوران ترامپ و شبیه دوران اوباما، او بهجای تکروی، بهدنبال ائتلاف آمریکا با طرفهای اروپایی در این زمینه خواهد بود؛
اما به همان نسبت، شباهت مواضع منتقدانه او علیه اقدامات ضدایرانی و ضدبرجامی ترامپ با مواضع اروپاییها و نیز با مواضع رهبران دموکرات، از جمله شخص بایدن، در کنار سابقه حضورش در دولت اوباما، نشان میدهد او با چه دستور کاری در موضوع ایران، پشت میز ریاست دستگاه دیپلماسی آمریکا میرود.