طی چند وقت اخیر اخباری در خصوص رانت و فساد راهآهن اترک – برکت از سوی برخی رسانه منتشر شده است. براساس این اخبار، رسانهها خبر از نام فردی تحت عنوان الف – ر میدهند.
ایلنا در ادامه نوشت: فردی که نمایندههای مجلس نیز در خصوص وی و پروژهاش اظهارنظر کردهاند. پس از پیگیریهای خبرنگار ایلنا شخص مورد نظر اعلام کرد که نام کامل وی احمد رمضانی است و هرچه تاکنون علیه وی مطرح شده با واقعیت همخوانی ندارد و برای شفاف شدن اصل جریان پاسخی را در اختیار خبرگزاری کار ایران قرار میدهد:
متن این پاسخ به این شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جغدان طوطیخوار
بعد از سالها به وطن باز آمده بودیم تا بر شاخسار طوبای وطن آشیانمان را از نو بسازیم و غبار جفا به باد فراموشی سپرده بودیم و با ذوق و اشک فرزندانمان را به وطن میخواندیم که به ناگاه شیون جغدان طوطیخوار که دیر ما را ویرانه میخواهند، آرامش را ربود و هراس در دل افکند و زانوان به سستی گرایید و آسمان امید تیره گون شد. همسرم هنوز بار سفر نگشوده بود که با اشک و آه و نفرین دگر باره رخت به غربت کشید.
به یک باره خبر در پی خبر آمد و روزنامه ها پر شد، نوریزاده به همراه دو رسانه دیگر بدمستی را آغاز کردند که فاسدی ۷۰۰ میلیون دلاری را آقای رحیم زارع کشف کرده است و کلاهبرداری با ۲۲۰ میلیون دلار فرار کرد واتهاماتی کمر شکن از این دست.
آقای رحیم زارع که نه من ایشان را و نه ایشان مرا می شناسند با اتکا به اعتبار خود به عنوان سخنگوی کمیسیونی از نهاد مقدسی که عصاره فضائل ملت است، حتی زحمت یک استعلام از قوه قضاییه و بانک مرکزی و وزارت خارجه را به خود نداده و از یک تماس تلفنی و یک دعوت به حضور از ما عار داشته اند، طی مصاحبه ای، عینا فیلمنامه باجگیری یک نفر را که بیست سال پیش بازجوی من بوده و اکنون به شغل دلالی وشرخری روزگار می گذراند (و بنده طی نامه ای در تاریخ ۱۴۱۲۱۳۹۲وی را به شعبه رسیدگی کننده معرفی کرده بودم)، در خبرگزاری خانه ملت تکرار می کند و مرا به عنوان کلاهبردار و دزد و فراری و خائن معرفی می کند.
تحت بیرق بوقلمون رنگ مبارزه با فساد، ریختن آبروی خانواده ای مسلمان را که حرمت جانشان را دارد، مباح دانسته و در چشم برهم زدنی، کوره آبرو سوزی بر ستونهای رسانه ها بر پا کرده و اندوخته حیثیتی سالیان رنج خانواده ای ایرانی مسلمان را هیزم تنور سیاسی خود نمود.
هیمه کم جان و با ارزش آبروی ما را بر کنده سیاسی و دیر سوز دولت های قبل افکند تا رقص شعله اش چشم خلق را خوش آید.
هر چند که بر بازرگان و صنعتگرو مدیر و متخصص چاره ای و حرجی نیست که با دولت وقت همسازی کند، لیکن این بنده با وجود بر دوش کشیدن بار پروژه ای در مقیاس جهانی، برای استمداد از بانک مرکزی آن هم فقط برای آزادسازی پولی که از خارج وارد کرده بودیم، ساعتها در خیابان میرداماد منتظر می ماندم تا بلکه با مدیر بخش حوالجات بانک حرف بزنم چه برسد به معاون و و رئیس کل.
من حتی یک مدیر کل در دولت قبل را نمیشناختم چه برسد به رئیسجمهور محترم. ممکن است بیان این جمله انتشار دفاع قانونی مرا در برخی رسانهها محدود کند، ولی آقای رییسجمهور ترکمنستان همتای ایرانی خود را در اجلاس شانگهای از بلوکه شدن پول پیمانکار ایرانی در بانک مرکزی ایران مطلع میکند و ایشان بلافاصله به بانک مرکزی دستور پیگیری میدهد. این نشان میدهد که من رابطهای با دولت قبل نداشتم و گرنه مشکل را مستقیم به رییسجمهور میگفتم و به کارفرمای خارجی متوسل نمی شدم. من حتی یک دلار و ریال از مملکت وام و اعتبار نگرفتم در حالیکه طبق قانون مشمول اعتبارات صادراتی می شدم ولی حتی یک دلار و ریال در این بیست ساله از هیچ بانک و نهادی بهره نبرده ام و فقط متکی به توان و اعتبار خودم در خارج ایران، برای ایران کار کرده ام و از منابع خودم چند میلیون دلار به هموطنان متخصص حقوق پرداخت کردهام.
من از کارشکنیها و آزارهایی که از ردههای مختلف دولت وقت در طی اجرای این پروژه متحمل شدم، سخن نمی گویم تا در زمره کسانی نباشم که از سنت سیاهنمایی دولتهای قبل، خود را صالح و ناجی جلوه می دهند. من به دو دولت قبل رای ندادم ولی گستره آن را به فساد متهم نمی کنم. من به دولت فعلی رای دادم ولی مدیحهسراییاش را نمیکنم.
من حذر دارم که خوراک اژدهای هفت سر دشمنان را با رسانه ای کردن مشکلاتی که درگیر آن بوده و هستم، فراهم کنم.
با همه ننگ و انگی که بر من جفا کرده و روا داشتید، آن همه نامههای شکوائیه که به دولت قبل نوشتم را علنی نمی کنم، زیرا نمیخواهم در نقش “دلقک سیرک سیاسی دزدگیری” مورد استفاده قرار گیرم.
نوشتهاند “مبلغ ۳۲۵ میلیون دلار وام دولت ایران به ترکمنستان را من خوردم و فرار کردم”؛ شما که با یک تماس تلفنی میتوانستید احراز کنید که این وام حتی یک دلارش محقق نشد و بعد سه سال مذاکره، به دوران تنگنای ارزی و بانکی برخورد کرد و ایران دلاری هم به ترکمنستان نداد، پس من دست در کدام صندوق بردهام که رانت و دزدی و کلاهبرداری باشد.
من اولین ایرانی بودم که حدود ۳۰ سال پیش وقتی که ترکمنستان هنوز بخشی از شوروی به حساب میآمد، برای تجارت به ترکمنستان وارد شدم و تاکنون میلیونها دلار قرارداد با فراز و نشیب به نتیجه رساندهام و در آن کشور بیش از ۱۲ میلیون دلار مالیات پرداخت کرده ام و هزارها گل و نهال به صورت هدیه به عنوان یادگار یک ایرانی در کشور همسایه کاشتهام و حتی یک بار هم سر و کاری با هیچ مرجع امنیتی و قضایی نداشته ام، چه برسد به محکومیت و فراری شدن.
همین امروزی که شما مرا فراری از آن کشور گفته اید، تراز مالی من در ترکمنستان شامل اموالی است که ارزش اموال و ماشین آلات از جمله جرثقیل و ماشین های جوش ریل و دستگاه لایروب و شمع کوب حدود ۶ میلیون دلار می شود. طلب من از راه آهن ترکمنستان ۵ میلیون دلار است و بدهی من به پیمانکاران و فروشندگان مصالح ۶۰۰ هزار دلار است. در حالی که هیچگونه بدهی مالیاتی و پرونده قضایی حتی حقوقی ندارم، شما با چه مدرکی آبروی ۳۰ ساله مرا در ترکمنستان لکهدار میکنید؟
در حالی که من بارها در آن کشور مورد تقدیر مقامات قرار گرفتهام، از مجرم معرفی کردن هموطن خود چه سودی میکنید؟ آیا تحقیق کردهاید تا بدانید من در روز فسخ قرارداد به ترکمنستان بدهکار بودم یا طلبکار؟ آیا موافقتنامه فسخ را دیدهاید؟
رقم طلب ما از ترکمنستان در روز فسخ قرارداد ۱۲۰ میلیون دلار بود. “دقت کنید که طلب داشتیم نه بدهی”. آیا در تمام ایران و حتی در همان ترکمنستان حتی شرکتهای تحتالحمایه ترک، توان این میزان مطالبات را دارند؟ این مایه ننگ است یا افتخار؟
طرف ترکمنی بعد از شش ماه بررسی های کارشناسی و بعد از آنکه طرف ایرانی زحمت کشیده و عدم حمایت خود از ما را به اطلاع آنها رساند، رقم مطالبات ما را به عدد ۹۳,۵۸۳,۲۴۲ دلار که ۴۷,۱۹۵,۰۲۴ دلار را بایستی بانک اسلامی پرداخت می کرد و مبلغ ۴۶,۳۸۸,۲۱۶ دلار را بایستی راه آهن ترکمنستان می پرداخت، قبول کرد.
پس ما بدهکار نبودیم که فرار کنیم، بلکه ۹۳.۵ میلیون دلار طلب تایید شده داشتیم. به عبارتی بدون کمک ایران، بدون دریافت وام حتی در روز فسخ، توانسته بودیم پروژه را تا رقم حدود ۲۶۰ میلیون دلار پیش ببریم که این میزان مطالبات ما شد. آیا کسی از طلبش فرار می کند که شما ما را فراری معرفی کردهاید؟!
آیا شما تحقیق کرده اید که بانک مرکزی ایران حتی ضمانتنامه پیش پرداخت را که طبق ماده ۱۹ حق مسلم هر صادر کننده خدمات فنی و مهندسی است را به ما نداد؟ آیا دولت ترکمنستان به ما پیش پرداختی داد که ما آنرا برداشته و فرار کنیم؟
ما پروژه را بدون وام، حتی بدون ضمانتنامه پیش پرداخت، بدون دریافت پیش پرداخت که عین قرارداد بود، با منابع مالی ۱۰۰درصد شخصی پیش بردیم و تا ۱۰ ماه هیچ دریافتی نداشتیم تا زمانی که حدود ۱۵۰ میلیون دلار صورت وضعیت تایید شده داشتیم و آنگاه طرف ترکمنی سهم ۵۰درصد خودش را حدود ۷۵ میلیون دلار پرداخت کرد.
شما که عدد و رقم و دوربین و خط کش و محاسبه و قرارداد و بند و ماده و ناظر و کارفرما را که آشنایی دارید . مگر می شود از یک پروژه پیمانکاری بدون اندازه گیری و کنترل و آزمایشگاه و تایید دستگاه نظارت و کارفرما و استاندارد و گمرک صورت وضعیت تایید کرد؟ ما با پول خودمان کار می کردیم نه با پول کارفرما و بانک. کارفرما بعد از دهها بررسی و دهها امضا، وجه کارکرد ما را می پرداخت، نه پیش پرداخت .
باید این نکته را بارها تکرار کنم که ما با پول خودمان کار را شروع کردیم، همیشه از کارفرما طلب کار بودیم، روز آخر پروژه هم ۱۲۰ میلیون صورت تایید شده داشتیم که کارفرما آنرا به ۹۳.۵ میلیون دلار کاهش داد و طی دو سال پرداخت کرد و هنوز هم ۵ میلیون دلار طلبکاریم.
دولت های خارجی خود منافع کشورشان را نمایندگی می کنند، شما نباید نگران مبالغی باشید که کارفرمای خارجی به هموطن شما پرداخت کرده است، آنها ۳۰ نفر را ایستگاه به ایستگاه مامور نظارت گماشته بودند و تا جایی که مقدور بود از صورت وضعیت های ما کسر می کردند و در این اواخر به یک باره رقم بزرگی را به عنوان مالیات از ما برداشت کردند در حالیکه از سهم بانک اسلامی هیچ مالیاتی نگرفتند. من چندین نامه به همین کمیسیون های مجلس محترم شورای اسلامی نوشته و استمداد خواستم.
وقتی مقام کشور خارجی پیمانکار هموطن شما را مقصر جلوه می دهد، در مصاحبه خود به فرمایشات آنها برای مجرم نشان دادن ما تمسک نفرمایید، به اندازه یک جلسه و یک نامه از ما می پرسیدید که دفاع ما چیست؟
ما بعد از ۴ سال هنوز دو میلیون دلار از کارکرد خود در پروژه سد دوستی از وزارت آب ترکمنستان طلبکاریم، حدود ۳ میلیون دلار از پروژه ترمینال گیانلی طلبکاریم، چرا شما به جای دفاع از حقوق ما، مدیر شرکتی را که میلیونها دلار مطالبات دارد و ۳۰ سال است در آن کشور فعالیت دارد و به آینده کار درآنجا چشم دوخته را بی مدرک ودلیل مجرم و دزد و فراری معرفی می کنید .
آیا دلیل اینکه پروژه در مرز حدود ۲۸۰ میلیون دلار و طلب ۹۳.۵ میلیون دلار را نتوانستیم ادامه دهیم را بررسی کرده اید که می گویید ضعف و بی لیاقتی ما بود؟
تکرار می کنم ما پروژه را بدون وام و پیش پرداخت پیش بردیم. آهنگ کار چنان بود که به گواهی ضبط تلویزیونی و گزارش های وزارت خارجه، طرف ترکمنی بارها از روند خوب کار ابراز رضایت کرد.
تا اینکه طلب ما به تحریم بانکی ایران تشدید شد و خدمات سویفت قطع شده بود و بانک کارفرما با وجود همه خواهش و اصرار ما، ۷۵ میلیون دلار را به بانک مرکزی ایران حواله کرد. وجه کارکرد خارجی ما که حتی یک دلارش از ایران تامین نشده بود، در دام تحریم بانکی گرفتار شد .
روزها و ماهها جلو بانک مرکزی سرگردان و التماسکنان که وجه رسیده را به خارج انتقال دهد تا کارگاه متلاشی نشود. ولی ما ارتباط و توان درگیری با بانک مرکزی را نداشتیم. نتیجه آنکه پول به تدریج به هر جایی که بانک منابع داشت از جمله به دوبی و روسیه و چین و هند حواله می شد . تصور کنید چند ماه معطل حواله و سپس وارد چنبره بازگرداندن پول از چین و غیره می شدیم و چند درصد از پول را از دست می دادیم.
با همه این مقاومتها، کارگاه به علت همین دام تحریم و مشکلات ناشی از آن و نرسیدن پول واریز شده، از ماه هیجدهم، با مشکل و کم رونقی مواجه شد .
فسخ قرارداد، فسخ از مفاد قرارداد و حق قانونی هر دو طرف است و مصداق ضعف یا جرم و کلاهبرداری نیست.
ما با طرف ترکمنی فهم مشترک از مشکلات پیش بینی نشده ناشی از تحریم داشتیم، هر دو طرف به صورت دوستانه از ادامه قرارداد انصراف دادیم.
در عنوان موافقت نامه فسخ جمله ” موافقت نامه فسخ مسالمت آمیز” نوشته شده است.
بدیهی بود که اگر پرداخت چهارم هم صورت می گرفت ، تنگنای تحریم بانگی گرفتاری بیشتری ایجاد می کرد و دیدیم که در عمل همین گونه شد.
این در حالی است که ایران حتی از پرداخت مطالبات گازی ترکمنستان تا امروز عاجز مانده ست چه برسد به پرداخت وجوه ما .
آیا تحقیق کرده اید که در صورتی که کارفرما ادعا و طلبی از پیمانکار می داشت و نقصی در کارش مشاهده می کرد، بلافاصله به ۳۶ میلیون دلار ضمانتنامه حسن انجام کار که از ما در اختیار داشت، رجوع می کرد که تا یک سال بعد قرارداد هنوز اعتبار داشت.
پس چرا حتی یک گزارش منفی و یک دلار از ضمانت نامه بدون قید و شرط ما کسر نشد؟ چرا ضمانتنامه در سررسید بدون کسورات آزاد شد؟
آقای زارع! شما بدون هیچ رحمی، پرنیان آبروی هموطنی را ژنده کردید و تبر جفا به درخت آبروی هموطن خود زدید. مگر من مسلمان نیستم؟
مگر این وعده رسول امین و پیامبر رحمتش را قبول ندارید که فرمود: هر کس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند یا درباره او چیزی بگوید که از آن مبراست، خداوند متعال در روز رستاخیز او را بر تلّی از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره آن مومن برگردد.
مگر این سخن معصوم را قبول ندارد که فرمود: حرمت آبروی مومن از حرمت کعبه بالاترست.
شما ۷۰ هزار پروژه وطنی نیمه تمام در پیش رویتان دارید، آیا این فاجعه دل شما را به درد نیاورده است ، ولی پروژه ای که به هر حال تا حدود ۵۰ درصد بدون کمک دلاری یا ریالی از ایران در کشور خارجی پیش بردیم و ادامه آن را خود کارفرما با یک سال تاخیر به انجام رساند، چنین آشفته کرده که ما را دزد و کلاهبردار و خائن معرفی کنید؟
شما برای اینکه از این یک سال تاخیر فاجعه اقتصادی بسازید نوشته اید “این خط آهن دو قاره را ! به هم وصل می کند” اندکی تحقیق کافی بود که بدانید اینها همه تبلیغ دولت هاست، این پروژه هیچ نقشی در حمل و نقل بین المللی که سهل است، بلکه در حمل و نقل بین دو کشور هم نخواهد داشت، زیرا به گرگان ختم می شود و گرگان به تهران باید از ورسک و مسیر فیروز کوه عبور کند که حتی برای همین بار و مسافر عادی هم سالهاست مشکل دارد و سی واگن را با دو کشنده عبور می دهند و هرگز نمی تواند بار جدیدی بپذیرد مگر در مراسم تکراری افتتاح .
تا زمانی که با صرف چند میلیارد دلار و ۵ سال کار در شرایط مالی خوب، گرگان و گنبد از طریق مسیر پادگان چهل دختر به شاهرود و بند عباس وصل نشود، این پروژه تشریفاتی خواهد ماند و اگر با هزینه ۲۰میلیون دلار ظرفیت تعویض بوژی سرخس را افزایش دهد، تاثیرش از این پروژه بیشتر خواهد بود.
آقای زارع! اگر میدانستید چقدر دانش تجارت جهانی و چه ذهن خلاق و چه توان مدیریت و چه سینه ای سوزان در عشق ایران دارم، شاید رحم می کردید و به جای نیم ساعت مصاحبه سراسر غیر واقع، ۱۰ دقیقه با هموطنی که شما او را معلوم الحال نامیده اید، سخن می گفتید.
شما از مصونیت سیاسی برخوردارید و من از حق دفاع از آبروی خود. شما در برابر خدا از من بالاتر و اولیتر نیستید.
این کرسی سبز مجلس را تاب تَفِ تل آتشی که رسول رحمت خدا، بهتان زنندگان را از آن بیم داده، نیست.
از همین بلند جایگاهی که نزد میلیونها نفر آبروی مرا خاکستر کردید، از من طلب گذشت کنید و اگر حجتی در خیانت بنده دارید به قوه قضاییه تقدیم کنید.
اگر در جهت اعاده حیثیت من قدم بر ندارید، نفرین خانوادهای مسلمان را دنیا و آخرت حمل خواهید کرد.
خاک پای مردم ایران
احمد رمضانی»
در پایان این خبر نیز آمده است: شاید هنوز پاسخهای بسیاری باشد که نیاز به شفافسازی است و باید ذهن مردم را نسبت به آن آگاه کرد. در این خصوص نیز احمد رمضانی آمادگی خود را اعلام کرده تا به هر سوالی که امکان دارد در ذهن خوانندگان به وجود آمده باشد، پاسخ دهد و شفافسازی کند.