عیسی را صلیب مقدر کردی..
مرا سرگردانی…
“علیرضا روشن”
〰〰〰
منم اناری در هنگامه ی پوسیدن !
تا دورم نینداختهاند ،
صورتم را به دو دست بگیر
و لبهایم را بمک …
” علیرضا روشن “
〰〰〰
شعر چیزی نیست
لحن گفتن «دوستات می دارم» است
من
لال و کور و فلج و بی دست و پا شوم اگر
شعر نتوانم گفت شاید
اما
دوستات خواهم داشت حتما
“علیرضا روشن”