گروه فرهنگی:خشایار راد یکی از بازیگرانی است که در کارهایی همچون «متهم گریخت»، «خانه به دوش»، «کوچه اقاقیا»، «ترش و شیرین»، «نقطه سرخط»، «خوشنشینها» و «دزد و پلیس»، «زندگی شگفتانگیز» بازی کرده است. بخشهایی از گفتگو با این بازیگر را مرور میکنیم.
* سؤالی که بسیاری میپرسند چرا سریالهای امروز آن حال و هوا و دلچسبی گذشته را ندارند؛ به گونهای که هنوز سریالهای رضا عطاران طرفدار دارد؟
چند عامل نه در کارهای رمضانی بلکه در مجموعه کارهای تلویزیونی مؤثر است و نقش کلیدی در ارتباط با مردم و جذب بیننده، دارد. اول، کارگردانی که کاربلد است و طنز را میشناسد. فیلمنامهای که خوب و شاد نوشته میشود؛ میداند کجا مخاطب را بخنداند و کجا مفهوم اصلی خودش را انتقال بدهد. و سومین عامل هم انتخاب درست بازیگران است که هرکدام بتوانند آن کاراکترهای فیلمنامه را به درستی پیش ببرند. وقتی همه این عوامل کنار هم قرار میگیرند به سریالی تبدیل میشود که در زمانِ خودش خیابان خلوت میکرد و بعد از چند سال بازپخش هم هنوز مشتری پروپاقرص دارد.
* یعنی منظورتان این است که کارهای جدید به خانوادههای ایرانی نزدیک نیستند؟
بله. کارهای رضا عطاران را میبینند چون شخصیتها و لوکیشنها و اتفاقاتش شبیه به زندگیهای ایرانیها است اما برخی از سریالها چه در تلویزیون و چه در مدیومهای دیگر، چیزهایی نشان میدهند که از تجمل هم گذر کرده است. برای اینکه به هر قیمتی دیده شوند میخواهند ساختار و کیفیت و همذاتپنداری را با تجمل و اشرافیگری نشان دهند. گاهی هم با تقلید و کپیبرداری از برخی سریالها خصوصاً کارهای ترکیهای، باز هم دنبال دیده شدناند. در این مسیر بافت قدیمی و اصیل سریالهای تلویزیونی فراموش میشوند.اگر یک نگاه اجمالی به کارهای رضا عطاران داشته باشیم زندگی ایرانیها مخصوصاً طبقه فرودست و متوسط جامعه را کاملاً میبینیم. وقتی سریالسازان ما به سمت الگو گرفتن و کپی کردن میروند یا زرق و برق و لوکیشنهای آنچنانی را چاشنی کارشان میکنند مسیر به گونهای دیگر طی میشود. اگر پایِ سریالهای قدیمی مثل کارهای عطاران مینشینند و خودشان را در آیینه شخصیتهای آن داستانها میبینند اینجا از زرق و برقها و تجملها غصه میخورند.
* یکسری از بازیگران قدیمی و پیشکسوت گلایه دارند که کمکارند؛ بخشی میگویند نقشفروشی، بخشی به فیلمنامههایی انتقاد دارند که برای پیشکسوتان دیالوگ نمینویسد و روابط و میهمانیهای خاصی که شکل میگیرد؛ نظر شما در این باره چیست؟
کمکاری ما یک واقعیت است چون نویسندهها بیشتر به جوانان در سریالها و فیلمها توجه میکنند. ما دیالوگ داریم ولی به حاشیه میرویم. یا از نظر اقتصادی و بودجهای کار کمتر ساخته میشود یا کار را ترجیح میدهند به عده خاصی واگذار کنند. متأسفانه من هم شنیدهام نقشفروشی وجود دارد و حتی برخی از دوستان به من گفتهاند ابتدای امر با آنها مذاکره میشود ولی بعد از مدتی تماس میگیرند عوامل کار به آنها میگویند نقش به کسی دیگر سپرده شده است. با این اوصاف، برخی اوقات این نقشها از روی تعاملاتی غیر از مسیر هنری واگذار میشود و همه اینها دست به دست هم داده تا برخی از بازیگران قدیمی، پیشکسوت و کاربلد ما، کنار گذاشته شوند.
* تلویزیون در ادامه راه برای اینکه سریالهایش مثل گذشته مخاطبپسند باشند، باید چه رویکردی را در دستور کار خود قرار دهد؟
تلویزیون آدم فرهیخته کم ندارد، رفتار سلیقهای را کنار بگذاریم و با تمام قدرت بکوشیم مثل گذشته سریالهایمان مخاطبپسند باشند. مخاطب ما سریالهایی دوست دارد که به مشکلات و زندگیاش نزدیکتر باشد. تقلید کردیم و از تجملگرایی و زرق و برقها استفاده کردیم نتیجه نگرفتیم، چه اصراری است که همین روند را دوباره تکرار کنیم. سریالهایی ساخته شود که با زندگی مردم مملکت ما سنخیت دارد و کپی و یک بار مصرف نباشد که مخاطب بارها و بارها این سریال ایرانی را به سریالهای ماهوارهای و مجازی ترجیح دهد.