گروه فرهنگ و هنر: تئاتر ایران این روزها در حالی که کرونا جولان می دهد، وضعیت “شهر هرت” را پیدا کرده است.
با آغاز همه گیری کرونا خانواده تئاتر هم همچون دیگر اقشار میدانستند مصیبت تازهای بر سرشان آوار شده ولی آنچه پیشبینی نمیکردند، یکی مدت زمان طولانی این همه گیری بود و دیگری میزان برخی بی کفایتی هاست.
از حدود ده روز پیش عموم جامعه میدانستند که به زودی وضعیت تهران و بعضی شهرهای دیگر، «قرمز» اعلام خواهد شد. بنابراین برای گروههای نمایشی که آثاری روی صحنه داشتند، دور از ذهن نبود که بار دیگر طعم تلخ یک تعطیلی دیگر را بچشند اما آنچه پیشبینی نمیکردند، سیاست چندگانه اداره کل هنرهای نمایشی بود.
این اداره با این منطق که در وضعیت قرمز، فعالیت مشاغل گروه دو که سینما و تئاتر هم در آن قرار میگیرد، به صورت خودکار تعطیل میشود، به سایتهای فروش بلیت فروش دستور توقف بلیت فروشی را داد. این در حالی بود که هیچ ابلاغیه رسمی به سالنهای نمایشی اعلام نشد و همین موضوع، اعتراض مجید رجبی معمار، مدیر عامل خانه هنرمندان ایران را در پی داشت که چرا اداره کل هنرهای نمایشی به جای اعلام تعطیلی به سالنها، فقط موضوع را با سایتهای فروش مطرح کرده است.
اما ماجرا زمانی غریبتر شد که شامگاه چهارشنبه ۱۷ تیر ماه بعضی از مجموعههای خصوصی در صفحات تماشاخانههایشان اعلام کردند فعالیت خود را از روز یکشنبه ۲۱ تیر ماه از سر میگیرند. بعد از این اعلام، فروش بلیت در سایتهایی که در این زمینه فعال هستند، همچون سایت تیوال از سر گرفته شد.
کسانی که تا حدودی با ساز و کار اجرای تئاتر آشنایی داشته باشند، میدانند که سایت فروش بلیت بدون مجوز شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی، اجازه فروش بلیت ندارد. اما اینکه این اداره به طور رسمی، درباره تعطیلی و بازگشایی تئاتر اطلاع رسانی نمیکند، نشانگر مسئولیتناپذیری آن است.
تا اینجای ماجرا چیزی شبیه سیاستی دوگانه است ولی اگر پای سخنان گروههایی که این روزها نمایشی را روی صحنه دارند، بنشینیم، مساله یک بام و چند هواست.
مدیریت تئاتر به سالنهای خصوصی اجازه داده به صورت چراغ خاموش و بیسر و صدا فعالیت خود را از سر بگیرند چراکه این تماشاخانهها عموما فضایی استیجاری در اختیار دارند و در دوران کرونا، متحمل زیانهای بسیار شدهاند.
سالنهای خصوصی هم که برای دادن نوبت اجرا به گروههای نمایشی، کف فروش را دریافت کردهاند، به گروههایی که اثری روی صحنه داشتند، اعلام کردهاند برای حفظ نوبت اجرای خود، لازم است اجرای نمایششان را ادامه بدهند.
با این تصمیمگیری نبوغآمیز، هم مرکز هنرهای نمایشی، بار مسئولیت را از شانههای خود برمیدارد همچنانکه به صورت غیررسمی هم اعلام کرده مسئولیت با سالنهای خصوصی است. ضمن اینکه با این شیوه تعهدی هم به پرداخت کمک هزینه نخواهد داشت. سالنهای خصوصی هم که هزینه کف فروش را از گروه دریافت کردهاند و اگر گروهی از اجرای نمایشش منصرف شود، نمیتواند پول خود را بازپس بگیرد. البته این مطلب به معنای آن نیست که سالن خصوصی، از این وضعیت فاجعه گونه به سلامت گذر می کند چراکه این سالنها مصایب دیگری هم دارند ولی طبیعتا هیچ کس به اندازه گروه نمایشی آسیب نخواهد دید.
گروهی که با هزار و یک مشکل رو به رو است؛ از یک طرف دستش برای تبلیغ و اطلاعرسانی باز نیست و باید به این امید باشد که تماشاگران احتمالیِ کارش از طریق سایت فروش از اجرای نمایشش با خبر شوند یا اینکه دست به دامن دوست و آشنا میشود تا از هر راه غیررسمی در زمینه اطلاعرسانی (همچون تبلیغ دهن به دهن یا تبلیغ در صفحات شخصی و …) کمک حالش باشند.
از طرف دیگر هیچ چشماندازی از وضعیت استقبال تماشاگر ندارد و باید دل به دریا بزند و از سوی دیگر نمیتواند به کمک هزینهای هرچند ناچیز و با تاخیر دلخوش باشد امااز همه بدتر در وضعیتی که گونه دلتای کرونا با سرعتی چشمگیر، قربانی میگیرد، باید ریسک خطر ابتلا به این ویروس نفرتانگیز را به جان بخرد.
دوران کرونا نشان داد گروههای جوان هستند که با خطر کردن، چراغ سالنهای تئاتر را روشن نگه داشتهاند، کسانی که در شرایط عادی، به راحتی امکان اجرای نمایش به آنان داده نمیشود. این دوران به همان اندازه که نشانگر عشق و انگیزه گروههای جوان بود، ثابت کرد که در شرایط بحرانی، هر کسی به جای اصلاح امور، سعی می کند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. همچنانکه یکی از مهمترین یادگاریهای این مقطع، کارنامه غیر قابل دفاع برخی مدیران است که به جای مسئولیتپذیری و چارهاندیشی، عافیتطلبی پیشه کردند و در یکی از دشوارترین مقاطع، ترجیح دادند خود را به دردسر نیندازند و با انتخاب سادهترین راه حلها که همان انفعال است، چند صباح باقی مانده از دوره مدیریتشان را به سلامت بگذرانند.
دوران کرونا با همه سختیهایش میگذرد ولی قضاوت تاریخ درباره عملکرد هر یک از ما بر جای خواهد ماند.
از حدود ده روز پیش عموم جامعه میدانستند که به زودی وضعیت تهران و بعضی شهرهای دیگر، «قرمز» اعلام خواهد شد. بنابراین برای گروههای نمایشی که آثاری روی صحنه داشتند، دور از ذهن نبود که بار دیگر طعم تلخ یک تعطیلی دیگر را بچشند اما آنچه پیشبینی نمیکردند، سیاست چندگانه اداره کل هنرهای نمایشی بود.
این اداره با این منطق که در وضعیت قرمز، فعالیت مشاغل گروه دو که سینما و تئاتر هم در آن قرار میگیرد، به صورت خودکار تعطیل میشود، به سایتهای فروش بلیت فروش دستور توقف بلیت فروشی را داد. این در حالی بود که هیچ ابلاغیه رسمی به سالنهای نمایشی اعلام نشد و همین موضوع، اعتراض مجید رجبی معمار، مدیر عامل خانه هنرمندان ایران را در پی داشت که چرا اداره کل هنرهای نمایشی به جای اعلام تعطیلی به سالنها، فقط موضوع را با سایتهای فروش مطرح کرده است.
اما ماجرا زمانی غریبتر شد که شامگاه چهارشنبه ۱۷ تیر ماه بعضی از مجموعههای خصوصی در صفحات تماشاخانههایشان اعلام کردند فعالیت خود را از روز یکشنبه ۲۱ تیر ماه از سر میگیرند. بعد از این اعلام، فروش بلیت در سایتهایی که در این زمینه فعال هستند، همچون سایت تیوال از سر گرفته شد.
کسانی که تا حدودی با ساز و کار اجرای تئاتر آشنایی داشته باشند، میدانند که سایت فروش بلیت بدون مجوز شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی، اجازه فروش بلیت ندارد. اما اینکه این اداره به طور رسمی، درباره تعطیلی و بازگشایی تئاتر اطلاع رسانی نمیکند، نشانگر مسئولیتناپذیری آن است.
تا اینجای ماجرا چیزی شبیه سیاستی دوگانه است ولی اگر پای سخنان گروههایی که این روزها نمایشی را روی صحنه دارند، بنشینیم، مساله یک بام و چند هواست.
مدیریت تئاتر به سالنهای خصوصی اجازه داده به صورت چراغ خاموش و بیسر و صدا فعالیت خود را از سر بگیرند چراکه این تماشاخانهها عموما فضایی استیجاری در اختیار دارند و در دوران کرونا، متحمل زیانهای بسیار شدهاند.
سالنهای خصوصی هم که برای دادن نوبت اجرا به گروههای نمایشی، کف فروش را دریافت کردهاند، به گروههایی که اثری روی صحنه داشتند، اعلام کردهاند برای حفظ نوبت اجرای خود، لازم است اجرای نمایششان را ادامه بدهند.
با این تصمیمگیری نبوغآمیز، هم مرکز هنرهای نمایشی، بار مسئولیت را از شانههای خود برمیدارد همچنانکه به صورت غیررسمی هم اعلام کرده مسئولیت با سالنهای خصوصی است. ضمن اینکه با این شیوه تعهدی هم به پرداخت کمک هزینه نخواهد داشت. سالنهای خصوصی هم که هزینه کف فروش را از گروه دریافت کردهاند و اگر گروهی از اجرای نمایشش منصرف شود، نمیتواند پول خود را بازپس بگیرد. البته این مطلب به معنای آن نیست که سالن خصوصی، از این وضعیت فاجعه گونه به سلامت گذر می کند چراکه این سالنها مصایب دیگری هم دارند ولی طبیعتا هیچ کس به اندازه گروه نمایشی آسیب نخواهد دید.
گروهی که با هزار و یک مشکل رو به رو است؛ از یک طرف دستش برای تبلیغ و اطلاعرسانی باز نیست و باید به این امید باشد که تماشاگران احتمالیِ کارش از طریق سایت فروش از اجرای نمایشش با خبر شوند یا اینکه دست به دامن دوست و آشنا میشود تا از هر راه غیررسمی در زمینه اطلاعرسانی (همچون تبلیغ دهن به دهن یا تبلیغ در صفحات شخصی و …) کمک حالش باشند.
از طرف دیگر هیچ چشماندازی از وضعیت استقبال تماشاگر ندارد و باید دل به دریا بزند و از سوی دیگر نمیتواند به کمک هزینهای هرچند ناچیز و با تاخیر دلخوش باشد امااز همه بدتر در وضعیتی که گونه دلتای کرونا با سرعتی چشمگیر، قربانی میگیرد، باید ریسک خطر ابتلا به این ویروس نفرتانگیز را به جان بخرد.
دوران کرونا نشان داد گروههای جوان هستند که با خطر کردن، چراغ سالنهای تئاتر را روشن نگه داشتهاند، کسانی که در شرایط عادی، به راحتی امکان اجرای نمایش به آنان داده نمیشود. این دوران به همان اندازه که نشانگر عشق و انگیزه گروههای جوان بود، ثابت کرد که در شرایط بحرانی، هر کسی به جای اصلاح امور، سعی می کند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. همچنانکه یکی از مهمترین یادگاریهای این مقطع، کارنامه غیر قابل دفاع برخی مدیران است که به جای مسئولیتپذیری و چارهاندیشی، عافیتطلبی پیشه کردند و در یکی از دشوارترین مقاطع، ترجیح دادند خود را به دردسر نیندازند و با انتخاب سادهترین راه حلها که همان انفعال است، چند صباح باقی مانده از دوره مدیریتشان را به سلامت بگذرانند.
دوران کرونا با همه سختیهایش میگذرد ولی قضاوت تاریخ درباره عملکرد هر یک از ما بر جای خواهد ماند.