موبایلم را خاموش کردم و رفتم برای تجدید قوا! البته بودند فیلمسازانی که لطف داشتند و به طرق مختلف پیگیر شدند و از طریق دوستان پیدایم کردند یا حتی حضوری آمدند ولی نه واقعا هیچ کاری را قبول نکردم.مکبث کاراکتری است که هر بازیگری را وسوسه میکند چون بسیار کاراکتر پیچیده و جذابیست و همین پیچیدگی جذاب باعث شد بین پیشنهاداتی که داشتم از همه پررنگتر به آن توجه کنم.
در «زخم کاری» کاراکترهای میبینیم که تا حالا در سریالها ندیدهایم. به نظرم پیچیدگی نقش مالک و سمیرا اینقدر زیاد است که تماشاچی دائم در حال کشف کاراکترهاست. من این ویژگی را در «زخم کاری» بسیار دوست دارم.بسیاری میپرسند که چرا ما اینقدر واضح و عیان باید جنایت را نشان بدهیم؟ از نظر من مثل روانشناسی میماند؛ آدمهایی که مشکلاتی دارند، مثل اعتیاد به مواد مخدر یا الکل و… در یک حلقه مینشینند و دربارهاش حرف میزنند و آن را میشناسند و بعد جلوی آن میایستند
مثلا اگر کسی «زخم کاری» را میبیند و فقط دریافت اروتیک از آن دارد حتما باید برود آن بخش وجودش را واکاوی کند؛ هرکسی که فکر میکند دروناش یک قاتل خاموش ندارد حتما باید به آن فکر کند.من هیچگاه در انتخاب پارتنر یا بازیگر مقابلم دخالت نمیکنم. چون واقعا معتقدم هرکسی که بیاید به من شکل تازهای میدهد و این برایم خوشایند است. من معمولا خودم را با پارتنرم آپدیت میکنم. شاید اگر هرکسی جای رعنا آزادیور بازی میکرد من شکل دیگری بودم.
واکنشها به سریال زیاد است و بینظیر؛ یعنی از وقتی که سریال در حال پخش است من واقعا نمیتوانم راحت در خیابان راه بروم. مردم به شدت درگیر سریال هستند و این از واکنشهایشان مشخص است. تا مرا میبینند شروع میکنند با شوق و ذوق از سریال حرف زدن و راستاش برای خودم هم عجیب بود؛ میدانستم مخاطب سریال و فیلم متفاوت است و بازخوردها هم متفاوت اما حقیقتا انتظار این حجم از واکنش را نداشتم و واقعیت تا حالا درباره خودم چیز منفیای هم نه شنیدهام نه جایی خواندهام و این خوشحالکننده است.
ما وقتی در گروه مثلا به نتیجه میرسیدیم چیزی را به کار اضافه کنیم؛ حتی برای آن تغییرات هم مجوز میگرفتیم و گمان نمیکردیم هنگام پخش مشکلی ایجاد شود.آدم اگر دقیقا بداند چه حساسیتهایی وجود دارد طبق آن برنامه را پیش میبرد اما این سیاستهای متناقض باعث میشود واقعا آدم نداند باید چه کند.