گروه سیاسی: روزنامه همدلی تحولات سیاسی ایران در آغاز دولت رئیسی را بررسی کرد و نوشت: آیا به واقع، میتوان فارغ از همه شعارها و ژستها و چه میکنمها، آیندهای متفاوت با این روزها برای ایران، متصور بود؟ آیا رئیسی گشاینده درب کارخانههای ورشکسته، میتواند در نقشی جدید، جلودار بازگشایی درهای کشور به سوی جهان و ارتباطات بینالمللی باشد یا اقدامات پیشین خود را در حد تبلیغاتی برای گذر از قوه قضا به قوه اجرا، در کارنامهاش به جای خواهد گذاشت.
دوره سه ماهه آغازین ریاست جمهوری رئیسی و شاید در یک قدم جلوتر، دوره یک ماهه ابتدایی دولت او پس از رای اعتماد مجلس به اعضای کابینه، میتواند نمایشگر اصلی تصویری واضح از دولت سیزدهمی باشد که عزم خود را برای تصدی ۸ ساله بر کشور جزم کرده است. این دوره از آن جهت اهمیت دارد که در مقایسه با دوره شروع به کار رئیس جمهور پیشین، شعارها و رویکرد شفاهی رئیسی برای مردم ناشناخته بوده و از شفافیت لازم برخوردار نیست. از این منظر، درک قابل توجهی از پیشبینی تصمیمهای او در مورد مسائل مهمی چون ادامه مذاکرات هستهای، چگونگی تعامل با جهان و حتی جهتگیری او در مورد برخی سیاستهای مهم داخلی وجود ندارد. مردم، رئیسی را بیشتر در قالب داماد علمالهدایی میشناسند که بعضا رویکردهایی محدودکننده را رهبری کرده است؛ او به مثابه یک روحانی اصولگرا است که با توجه به سابقه سیاسی و گرایش نزدیکان فعلیاش، در بین برخی مردم، رویکرد ستوننویسهای کیهانی را در ذهن زنده میکند. رئیسی، زمان بسیار محدودی برای شکستن این تابوها و نمایش واقعیت رئیس جمهوری دارد که نماینده همه ملت ایران است. در این بین، تحول و تغییر تنها در قالب شعار، به مانند عقبگردی دوباره است که میتواند همین امیدهای اندک را که به طور طبیعی با نسیم تغییر قدرت در جامعه به وجود میآیند، به راحتی زایل کند.
قدرت یک رئیس جمهور تنها در صدای رسا برای بیان شعارها و الفاظ عامهپسند، آن هم با تکیه بر نیروهای عظیم سیاسی همسو که در پشت سر دارد، بروز پیدا نمیکند. قدرت و لیاقت یک رئیس جمهور، تنها در زمان اعمال آن و در ادامه، در مرحله بروز آثار آن، عیان میشود؛ جایی که مردم، نتایج استفاده از قدرتی را که به او تفویض کردهاند در روزهای عادی زندگی خود و فرزندانشان نظارهگر باشند و آوازه نام کشور خود را با افتخار و به گوش جان بشنوند؛ نه با آخرین نوبتهای واکسیناسیون، بالاترین نرخ خروج نیروی نخبه از کشور، بیارزشترین اقتصاد، پول، گذرنامه و درهایی بسته به ورود کالاهایی اساسی و نه با عقب ماندن از کشورهای همسایه و کاهش دایره حامیان در اتحادهای بینالمللی. آزمون کاربلدی رئیس جمهور را همین سه ماه ابتدایی، کافیست.
دوره سه ماهه آغازین ریاست جمهوری رئیسی و شاید در یک قدم جلوتر، دوره یک ماهه ابتدایی دولت او پس از رای اعتماد مجلس به اعضای کابینه، میتواند نمایشگر اصلی تصویری واضح از دولت سیزدهمی باشد که عزم خود را برای تصدی ۸ ساله بر کشور جزم کرده است. این دوره از آن جهت اهمیت دارد که در مقایسه با دوره شروع به کار رئیس جمهور پیشین، شعارها و رویکرد شفاهی رئیسی برای مردم ناشناخته بوده و از شفافیت لازم برخوردار نیست. از این منظر، درک قابل توجهی از پیشبینی تصمیمهای او در مورد مسائل مهمی چون ادامه مذاکرات هستهای، چگونگی تعامل با جهان و حتی جهتگیری او در مورد برخی سیاستهای مهم داخلی وجود ندارد. مردم، رئیسی را بیشتر در قالب داماد علمالهدایی میشناسند که بعضا رویکردهایی محدودکننده را رهبری کرده است؛ او به مثابه یک روحانی اصولگرا است که با توجه به سابقه سیاسی و گرایش نزدیکان فعلیاش، در بین برخی مردم، رویکرد ستوننویسهای کیهانی را در ذهن زنده میکند. رئیسی، زمان بسیار محدودی برای شکستن این تابوها و نمایش واقعیت رئیس جمهوری دارد که نماینده همه ملت ایران است. در این بین، تحول و تغییر تنها در قالب شعار، به مانند عقبگردی دوباره است که میتواند همین امیدهای اندک را که به طور طبیعی با نسیم تغییر قدرت در جامعه به وجود میآیند، به راحتی زایل کند.
قدرت یک رئیس جمهور تنها در صدای رسا برای بیان شعارها و الفاظ عامهپسند، آن هم با تکیه بر نیروهای عظیم سیاسی همسو که در پشت سر دارد، بروز پیدا نمیکند. قدرت و لیاقت یک رئیس جمهور، تنها در زمان اعمال آن و در ادامه، در مرحله بروز آثار آن، عیان میشود؛ جایی که مردم، نتایج استفاده از قدرتی را که به او تفویض کردهاند در روزهای عادی زندگی خود و فرزندانشان نظارهگر باشند و آوازه نام کشور خود را با افتخار و به گوش جان بشنوند؛ نه با آخرین نوبتهای واکسیناسیون، بالاترین نرخ خروج نیروی نخبه از کشور، بیارزشترین اقتصاد، پول، گذرنامه و درهایی بسته به ورود کالاهایی اساسی و نه با عقب ماندن از کشورهای همسایه و کاهش دایره حامیان در اتحادهای بینالمللی. آزمون کاربلدی رئیس جمهور را همین سه ماه ابتدایی، کافیست.