گره مذاکرات وین کجاست؟
در حال حاضر دو دیدگاه مطرح شده است؛ یکی آنکه ایران شرایط کنونی را بپذیرد و فعلا برجام را احیا کند تا شرایط کمی بهتر شود و سپس درباره سپاه به توافق برسند. دیدگاه دیگر بر آن باور است که هر گونه مسامحه بر سر سپاه، خیانت به منافع ملی است بنابراین در هیچ حالتی ایران نباید از چنین خواستهای کوتاه بیاید.
حسین امیرعبدالهیان وزیر خارجه ایران البته دیدگاه سپاه را اعلام کرده است. او گفته سپاه از خودگذشتگی کرده و مقامات آن اعلام کردهاند سپاه نباید مانعی برای منافع باشد: «مقامات عالیرتبه سپاه به ما در وزارت خارجه نکتهای را همواره یادآوری میکنند و میگویند شما در راستای منافع کشور هر آنچه را لازم است انجام دهید و اگر به نقطهای رسیدید که موضوع سپاه مطرح بود، این موضوع نباید مانعی برای شما باشد.»البته همین جمله انتقادات فراوانی را از سوی برخی جریانهای سیاسی متعلق به اصولگرایان در پی داشت و آنها حتی نقد خود را تا این حد افزایش دادند که وزیر خارجه به خاطر این حرف باید برکنار شود! در حقیقت صورت مسئله اینگونه است که مقامات سپاه پیشنهادی برای حل مشکل در شرایط کنونی دادهاند، اما برخی دیگر معتقدند بیان همین پیشنهاد نیز خیانت است!
در چنین شرایطی ایران در دوراهی سختی قرار گرفته است؛ آیا مذاکرات وین را به سرانجام برساند و درباره سپاه در زمان دیگری بحث کند یا آنکه این مذاکره دیگر ارزش بحث کردن ندارد، زیرا علاوه بر موضوع سپاه، بحث تضمین آمریکا برای دولت بعدی هم در میان است. جاوید قربان اوغلی دیپلمات پیشین وزارت امور خارجه درباره وضعیت کنونی مذاکرات با رویداد۲۴ گفتوگو کرده است. او معتقد است قرار گرفتن سپاه در لیست گروههای تروریستی (FTO) در سال ۲۰۱۹ در زمان ترامپ صورت گرفت. قبل از این هم در سال ۲۰۱۷ وزارت خزانهداری آمریکا سپاه را در لیست دیگری تحت عنوان دیگری در تحریمها گنجانده بود؛ بنابراین در زمان توافق برجام (۲۰۱۵) اساسا این در مذاکرات موضوعیت نداشت. بر اساس برخی منابع، ظریف به کمیسیون مربوطه در مجلس گفته بود که آمریکا با حذف نام سپاه از این لیست موافقت کرده بود.
وی ادامه داد: تا قبل از حمله موشکی اخیر به اربیل، گفته میشد آمریکا با خارج کردن سپاه از لیست گروهای تروریستی موافقت کرده بود. البته مشروط. دو روایت مطرح بود؛ اینکه نیروی قدس سپاه همچنان در آن لیست باقی خواهد ماند. روایت دوم در باره تضمین ایران در بر هم نزدن امنیت در منطقه بود. روایت دوم در تفسیر موسع همان بحث منطقه است که به برجام ۲ مشهور شده بود.
مذاکره مستقیم ایران و آمریکا کوتاهترین راه برای عبور از بنبست است
این کارشناس با بیان اینکه تلاش برای خارج کردن سپاه و نیروی قدس آن اقدامی درست است که باید از آن حمایت کرد، تصریح کرد: ولی دو موضوع با این مطالبه بر حق جمهوری اسلامی عجین شده است؛ اول اینکه اگر هدف احیای توافق ۲۰۱۵ است، مساله سپاه نباید مانع تحقق آن شود، چون همانطور که گفتم اینموضوع ربطی به برجام ندارد. مساله دوم طبیعی است که طرف مقابل درباره موضوع جدید، خواهان ما به ازای این اقدام خود شود. گفته میشود مسائل فنی مذاکرات خاتمه یافته و موضوعات جدیدی که مطرح میشود ماهیت سیاسی – امنیتی دارد و نیازمند تصمیم سیاسی از دو طرف است. در صورت صحت این موضوع به نظر میرسد مذاکرات مستقیم و بیواسطه ایران و آمریکا کوتاهترین و کمهزینهترین مسیر عبور از بنبست است.
وی ادامه داد: نفی مذاکره با طرف اصلی دعوا تبدیل این مساله به یک «لجاجت سیاسی» است که هیچ منطقی ندارد. باید توجه کنیم که تصمیم ترامپ برای ترور سردار سلیمانی به طور قطع و یقیین با مشاوره افراد نزدیک به او در داخل آمریکا و برخی نظامهای عربی صورت گرفت و تکرار چنین سناریویی در دولت جو بایدن که با وعده احیای توافق هستهای آمده و تا کنون نیز به آن عمل کرده، حتی در صورت نهایی نشدن توافق دور از ذهن است.
این کارشناس میگوید: ترامپ بیهیچ منطقی از برجام خارج شد. حتی به درخواست متحدان اروپایی خود نیز در نهایت کبر و غرور وقعی ننهاد. پشتوانه حقوقی تحریمهایی که در زمان ترامپ و با فرامین اجرایی صادر شده چیست؟ اگر این موارد را بل دقت بررسی کنیم، مطالبه لغو تحریمهای وضع شده پس از خروج آمریکا از برجام در حالی که ایران تا آن زمان کاملا پایبند بود، اقدامی درست است. مساله سپاه متاسفانه به رقابتهای حزبی داخل آمریکا سنجاق شده است. ملاحظه کردید که تعدادی از سناتورها که در بین آنها همحزبیهای بایدن هم هستند خواستار عدم خروج سپاه از لیست تروریستی شدهاند. در ایران هم تندروها به بهانه همین مساله، در پی عدم توافق هستند.
وی در ادامه گفت: وقتی از دیپلماسی به عنوان کارآمدترین روش در حل و فصل اختلافات صحبت میشود، دقیقا ناظر به همین گونه موارد است که این حرفهای منطقی در مذاکرات رو در رو بیان شده و مطالبهگری شود. در چنین شرایطی میتوان موارد را از یکدیگر تفکیک کرد و حتی گام به گام جلو رفت.
این دیپلمات پیشین در پاسخ به این سوال که اگر تحریمها ادامه پیدا کند، چه آیندهای در انتظار ایران خواهد بود، گفت: در کنار تبعات منطقهای و بین المللی، ایران متضرر اصلی عدم توافق است. رسمی منابع عراقی، در آمد این کشور در یک ماه (مارس) از فروش نفت بیش از ۱۱ میلیارد دلار بوده است. رقمی معادل فروش نفت ایران در دو سال اخیر. عدم توافق از منظر اقتصادی تشدید بحرانها در داخل را در خواهد داشت. برخی با استناد به افزایش نفت در چند ماه اخیر، توافق را نفی میکنند. در حالی که اگر توافق نشود، آمریکا تمام منفذهای فروش نفت ایران را مسدود خواهد کرد. چین از تحریم روسیه ناخشنود است، ولی آن را اجرا میکند. در مورد ایران قطعا چین در مقابل آمریکا برای دور زدن تحریمها نخواهد ایستاد.
وی ادامه داد: در صورت عدم دستیابی به توافق، طبعا طرفهای مقابل در پی گزینههای دیگر خواهند رفت که تشدید تحریمها و جلوگیری از فروش نفت که الان وضع بهتری نسبت به گذشته دارد. ایران هم احتمالا در پی بالا بردن سطح غنیسازی، ممانعت از اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، محدودیت برای نظارتها و فشار به آمریکا از طریق اقدامات ایذایی نظامی خواهد رفت. به تعبیر دیگر وارد چرخه جدیدی از تحریم، تشنج در روابط با کشورهای جهان خواهیم شد که ممکن است به استفاده غربیها از «مکانیزم ماشه» و ارجاع به شورای امنیت و بازگشت قطعنامهای ششگانه تعلیق شده منجر شود.
قربان اوغلی میگوید: معتقدم هم آمریکا خواهان توافق است و هم در ایران تصمیم به دستیابی به توافق اتخاذ شده است بنابراین موانع موجود در صورت برخورداری از اراده سیاسی نیز قابل حل است. مذاکره مستقیم ایران و آمریکا، مدیریت مخالفان داخلی در هر دو کشور، برخورداری از شجاعت در اتخاذ تصمیم سیاسی و پذیرش منطق برد-برد و پرهیز از سیاست لجاجت راهکار ابتدایی برای عبور از اختلافات و در زدودن موانع است. هم در آمریکا و هم در ایران تصمیمگیران نهایی از اختیارات بسیار بالایی برخوردارند. این نقطه امید روشنی برای دستیابی به توافق است.