این قاعده حتی در مورد شبکههای دولتی هم مرسوم است؛ چنان که مثلا در انگلستان شبکه بیبیسی اجازه پحش یک ثانیه از مسابقات لیگ برتر این کشور را ندارد. این نشانه حرمتی است که به درستی به مالکیت فوتبال بر فوتبال داده میشود؛ اینکه برای تولید این کالا هزینههای نجومی (شامل دستمزد مربیان و بازیکنان و مخارج سفر و اسکان و خورد و خوراک و …) پرداخت شده و صرفا کسانی حق بهرهبرداری از آن را دارند که پولش را داده باشند. به این ترتیب انحصار هرگونه استفاده از تصاویر مسابقات فوتبال فقط مربوط به شبکههایی است که حق پخش آن را خریده باشند.
این حرفها اما در ایران جوک است، افسانه است. اصل مسابقات که به صورت مجانی روی آنتن میرود و حتی تلاشهای مجلس قانونگذار برای مجاب کردن صداوسیمای انحصاری به پرداخت پول بابت این موضوع هم به جایی نمیرسد. این یعنی گردن این نهاد خیلی کلفت است، سنبه حسابی پرزور است. کاش فقط اصل مسابقات بود که به تاراج میرفت. صداوسیمای ایران که برای خرید و پخش امثال کلید اسرار یا سریالهای بنجل چینی و کرهای سبیل طرف خارجی را چرب میکند، در کنار پخش رایگان مسابقات فوتبال داخلی، کلی هم خوراک برای برنامههای جانبی میگیرد؛ از بخشهای مختلف اخبار ورزشی تا فوتبال برتر و ویدیوچک و شبهای فوتبالی و ورزش و مردم. یعنی این همه آنتن پر میشود و مخاطب پای کار میآید، اما تلویزیون یک پاپاسی به فوتبال نم پس نمیدهد.
حالا پای فوتبال حتی به تولیدات نمایشی هم باز شده؛ به جایی که امسال سریال پربیننده پایتخت رسما از فضای یک بازی مهم لیگ برتری با اسامی و عناوین واقعی استفاده کرد؛ از دو باشگاه بزرگ و مردمی پرسپولیس و نساجی تا نام حقیقی بهتاش فریبا، بازیکن سابق استقلال که گویا دل خوشی هم از این ماجرا ندارد. حتی در همین مملکت و با پایههای سست مالکیت خصوصی در عرصههای هنری و فرهنگی، بازخوانی یک قطعه ترانه مشهور بدون کسب اجازه از صاحب اصلی آن جنجال به پا میکند، اما فوتبال سفره رنگین بیصاحب است، خوان حراج شدهای که پایتخت هم از آن لقمهای برمیگیرد و میرود. مسلما هیچکس با تولید سریال طنز و استفادههای جدی و فکاهی از فوتبال مخالف نیست، اما به شرط آنکه حق و حقوقش پرداخت شود. بروید بخوانید ببینید همین پایتخت چه درآمدهای افسانهای عجیبی برای صداوسیما داشته و در فصلهای مختلف آن چه اسپانسرها و حامیان گردنکلفتی پشت آن ایستادهاند. حتی دستمزد و سود مالی عوامل این مجموعه هم در استانداردهای خود تلویزیون بینظیر است، اما همینها به فوتبال که میرسند سر کیسه را سفت میکنند؛ انگار با بچه یتیم طرفند.
منبع: روزنامه گل