stat counter
تاریخ : جمعه, ۷ دی , ۱۴۰۳ Friday, 27 December , 2024
  • کد خبر : 106294
  • 26 فروردین 1399 - 20:16
3

اسمم را می‌شنیدند، می‌گفتند تو همانی که فقط تیرک می‎زنی؟

اسمم را می‌شنیدند، می‌گفتند تو همانی که فقط تیرک می‎زنی؟
شروین بزرگ در مصاحبه با ورزش سه، در مورد 4،5 دقیقه عجیبی در ورزش فوتبال صحبت می کند که علیرغم حملات پرتعداد و بسیار خطرناک، توپ ها اصلا دوست نداشتند، وارد دروازه بشوند.
قلم | qalamna.ir :

این توپ نمی خواد وارد دروازه بشه این فقط یکی از جملاتی عجیب و غریبی است که گزارشگر دیدار دو تیم داماش و نفت امیدیه در ورزشگاه سردار جنگل برای توصیف دقایقی که داماشی ها با تمام وجود برای گلزنی به نفت امیدیه تلاش می کنند، استفاده می کند. شاید این چند دقیقه  برای خیلی ها در سال های گذشته، لحظات خنده آوری را رقم زده باشد، اما شروین بزرگ می گوید برای داماشی ها آن بازی و آن چند دقیقه شاید تلخ ترین خاطرات دورانی را رقم زده باشند، که فوتبال تماشا می کنند.

به همین بهانه با شروین بزرگ مهاجم فعلی مس کرمان که در چند دقیقه پایانی حضوری فعال در حملات تیم داماش داشت و هیچ کدام از توپ هایش گل نشد، در مورد آن بازی صحبت کرده ایم و البته دلیل اینکه چرا گزاشگر بازی، آنقدر حیاتی بازی را گزارش می کند و از حسش در زمین مسابقه و خاطرات پس از آن مسابقه پرسیدیم. شروین در جریان این مصاحبه، جزئیاتی از آن بازی خاص می گوید و اینکه از آن زمان یک چیز آزارش می داده است.

مصاحبه ای جالب که در ادامه می خوانید.. البته اگر از معدود افرادی هستید که هنوز دقایق پایانی آن بازی را ندیده اید، بهتر است پیش از خواندن این مصاحبه با استفاده از لینکی که در بالا گذاشته شده، آن‌را تماشا کنید و سپس صحبت های شروین بزرگ را بخوانید.

*این روزها را چطور سپری می کنی ؟
وضعیت را که خودتان می دانید. من در شهر رشت هستم که وضعیت مناسبی ندارد ولی خدا را شکر خانواده ام همه در سلامت کامل هستند. باشگاه هر  چند روز یکبار برنامه تمرینی می گذارد و همانجا تمرینات را انجام می دهیم و هر چند روز هم مربیان تماس می زنند و شرایط ما را کنترل می کنند.

*صحبت های مدیرعامل باشگاه مس در مورد اینکه دو تیم ابتدایی جدول فعلی مسابقات لیگ یک را لیگ برتری کنید، حسابی با واکنش سایر مدعیان قهرمانی مواجه شده است. شما فکر می کنید، چه تصمیمی می تواند درست تر باشد؟

خب اگر ما هم در این شرایط سوم، چهارم بودیم یا یک امتیاز اختلاف داشتیم، این حرف ها را می زدیم. من معتقدم هر چیزی که قانون بگوید. ما مشکلی برای ادامه بازی ها نداریم و با تمام تیم های مدعی هم در خانه خودمان بازی داریم و بازی های دیگر هم با تیم های رتبه های پایین جدول رده بندی است.  واقعا این تعطیلی به ضرر تیم ما شد، چون تیم ما روی دور بود. البته آنها هم حق دارند، چون به هر حال آنها هم هزینه کرده اند ولی شنیده قانونی در فیفا به نام قهرمانی ناقص وجود دارد. در مجموع اما  ولی چیزی که قانون بگوید؛ ما که از فوتبال انگلیس بالاتر نیستیم. آنها هم هنوز نمی دانند چه کاری انجام بدهند.

 

*شما اینقدر در مسابقات لیگ یک مانده اید که خیلی ها شاید فکر کنند اصلا علاقه ای به بازی کردن در لیگ برتر ندارید و بازیکن لیگ یکی هستید. درست است (باخنده)؟
راستش را بخواهید بدشانسی است بیشتر. الان دو سال است که می خواهم به تیم های لیگ برتری بیایم ولی نمی شود. سال قبل قرار بود به ماشین سازی بیایم و قرارداد هم بستیم ولی من به باشگاه مس کرمان قول داده بودم و در این تیم ماندم. من یکسال در لیگ یک بوده ام و خوب کار کردم؛ بعد هی می گفتم یک سال دیگر بمانم و همان زمان چند تا پیشنهاد لیگ برتری داشتم. دو سال پیش که ابتدا آقای حسینی بود و بعد آقای دست نشان آمد. تعریف آقا حسینی را شنیده بودم و می خواستم با او کار کنم. سال قبل هم پیشنهاد داشتم که در نهایت ماندم. اینبار به خاطر آقای حسینی به کرمان برگشتم و همینطوری امسال را هم ادامه دادم. 

ذوب آهن و فولاد بعد بازی جام حذفی به من پیشنهاد دادند
شروین بزرگ در ادامه با اشاره به اینکه پیشنهاداتی از دو تیم ذوب آهن و فولادخوزستان بلافاصله پس از کسب پیروی ۴ بر ۲ برابر ذوب آهن در جام حذفی دریافت کرده، توضیح داد:نیم فصل هم چند تیم به من زنگ زدند ولی باشگاه اجازه جدایی ندا. اتفاقا پول خوبی هم می خواستند بدهند. ذوب آهن و فولادخوزستان دو تیمی بودند که به من پیشنهاد دادند. هر دو پیشنهاد هم بعد از بازی ذوب آهن بود. فولاد دو روز بعد از بازی زنگ زد و یک روز بعد هم ذوب آهن ( تیم مس کرمان در چارچوب رقابت های مرحله یک هشتم جام حذفی با نتیجه ۴ بر ۲ ذوب آهن را در فولادشهر شکست داد).

*آرزوی فوتبالی ات چه چیزی است؟ البته فکر می کنم در این سال ها درآمد خوبی از تیم های لیگ یکی هم به دست آورده ای..
هر کسی خب دوست دارد در فوتبال پیشرفت کند. باشگاه مس کرمان باشگاه بسیار خوبی است که پرداخت های بسیار منظمی هم دارد و به نظرم حتی در میان تیم های لیگ برتری هم می تواند از این حیث بعد از برخی تیم ها ششم هفتم باشد. من دوست دارم در لیگ برتر بازی کنم ولی حالا که تمام تمرکزمان این است که با مس به لیگ برتر بیاییم و حق این تیم هم هست که لیگ برتر بازی کند. الان که ماجرای لیگ برتری شدنم اینطوری شده؛ هی می خواهد بشود، هی آخرین لحظه به هم می خورد. دوست دارم با مس به لیگ برتر بیایم ولی اگر نشد سعی می کنم تصمیم خوبی بگیرم که بتوانم بازی هم انجام بدهم.

*شاید خیلی ها فکر کنند تو در لیگ یک خوب پول می گیری و تمایلی هم برای خارج شدن از این لیگ نداری…
سر همین موضوع بود که گفتم الا ۲۷،۲۸ سالم شده و باید هر طوری شده دیگر در لیگ برتر بازی کنم. گفتم اگر امسال هم لیگ یک بازی کنم، می شوم اکبر صغیری (باخنده). به خاطر همین بود که می خواستم به لیگ برتر بیایم ولی نشد. اگر امسال ماندم دیگر حرف شما درست است. بعد اگر اینطوری شد فکر می کنم دیگر با پیراهن مس کرمان خداحافظی کنم.

*برسیم به آن بازی معروف. جریان آن بازی چه بود اصلا؟
آن بازی برای تقریبا ۶ سال پیش است. بازی داماش و نفت امیدیه. آن مسابقه، بازی یک مانده به آخر ما بود و فقط در صورت برد، در بازی آخر شانس صعود داشتیم. این بازی در ورزشگاه عضدی برگزار شد. بازی بعدی هم با ماهشهر بود و پلی آف لیگ دو بود. بازی داشتیم با نفت امیدیه. من دقیقه ۷۰ این حدودا بود که به زمین آمدم. دقیقه ۷۵ یک پاس گل دادم و یک گل زدیم و شدیم یک یک. اگر این بازی را می بردیم و بازی بعدی را که در زمین خودمان بود می بردیم به لیگ یک صعود می کردیم. یک یک بودیم که آن چند دقیقه اتفاق افتاد.

آقا آن توپ که گزارشگر می گوید گل شد، واقعا گل شد
شروین بزرگ سپس با اشاره به اتفاقات بازی حرف هایش را از سر گرفت و گفت: می توانم بگویم در ۵ دقیقه ۴ بار تیرک می زنیم ! آن ۵ دقیقه واقعا عجیب و غریب بود. آقا هر چی می زدیم، توپ وارد دروازه نمی شد. آقا جدی آن توپ که گزارشگر می گوید گل شد را من دیدم و گل شده بود. به هر حال هر چه تلاش کردیم نشد و آن بازی را باختیم و بازی آخر با ماهشهر تشریفاتی شد و آن بازی هم ۲ بر ۲ تمام شد.

 

*پس از آن بازی این کلیپ حسابی پخش شد و خیلی از فوتبالی ها و حتی غیر فوتبالی ها آن را تماشا کرده اند..
بله هر جا می رفتم، هی پخش می شد؛ هر کس من را می دید، می گفت اصلا فکر نمی کردیم، شروین اسم فوتبالیست باشد. هر کسی که اسم من را می شنید، می گفت شما همانی هستید که همه توپ ها را به تیرک زدید؟! می گفتم آره بابا. ولی همان موقع هم از این می ترسیدم که نکند باب شود که من مهاجم گلزنی نیستم.

 

*گزارشگر مسابقه هم حسابی با هیجان بازی را گزارش می کرد ….
بله خیلی. گزارشگر بازی برادر مدیرعامل تیم بود و یکی دیگر از برادرانش هم تصویربردار روی خط بود. همان که فریاد می زد و می گفت “برادر من هم دید، توپ گل شد”. شاید اگر آن گزارشگر بی روح گزارش می کرد، اصلا اینطور پخش نمی شد.  در این ۵ دقیقه هر چی می زدیم می خورد به تیرک. یک توپ که دیگر دروازه خالی بود، که یکدفعه توپ کج شد !  خیلی عجیب بود. جالب این بود که نه ما گل می زدیم و نه نفت امیدیه. هر دو تیم هم فقط برد می خواستیم. ما خیلی راحت حمله می کردیم، آنها هم راحت حمله می کردند؛ یک لحظه آنها با دفاع ما ۶ به ۳ می شدند و ما هم لحظه ای بعد در همین حالت داشتیم حمله می کردیم. من زمانی که در بازی بودم، هی فکر می کردم که این توپ دیگر گل می شود ولی آخر نشد.

 

این کلیپ را هر جا می گذارند، می خندند ولی …
شروین بزرگ در پایان با اشاره به هواداران داماش هم این جمله را به مصاحبه اش اضافه کرد و حرف هایش را خاتمه داد: این کلیپ رو هر جا می گذارند، مردم می خندند ولی هواداران داماش می گویند این تلخ ترین بازی زندگی ما است….

هشتگ: , , , , , , , , , , , , , , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.