شاید اولش این خانهنشینی ناخواسته خیلی برایمان دشوار بود اما کمکم یاد گرفتیم در خانههایمان متفاوت زندگی کنیم. مثلا اینکه بیشتر برای آشپزیکردن وقت بگذاریم، در خانههایمان ورزش کنیم، در کنار خانواده فیلم ببینیم و دست کم تلاش کنیم این روزهایی را که در خواب هم نمیدیدیمشان، طی کنیم.
اما موضوع اینجاست که دو ماه، زمان بسیار مناسبی برای خرق عادتهای زندگی است و اصلا بعید نیست که تغییر رفتار و عاداتی که در این دو ماه داشتیم در ما تداوم پیدا کند و در خلق و خویمان تثبیت شود. «ترندهای» جهانی میگویند که ما در این مدت نه چندان کوتاه تغییراتی در سبک زندگیمان داشتهایم که البته لزوما همه این تغییرات هم مثبت نبودهاند.
«آشپزی در خانه» یکی از ترندهای این روزها بود. خیلیها برای داشتن غذایی سالم و خیلیها هم صرفا برای سرگرمی دست به نانوایی، قنادی و آشپزی زدند. مصرف کیک، شیرینی، پیتزا و انواع اسنکها در بسیاری از خانوادهها بالا رفت. تا جایی که یکی از مسئولان یک شرکت صنایع غذایی بزرگ در توییتی به کنایه نوشت: «اتفاقی افتاده اینقدر پیتزا میخورید؟ با اینکه فروشمون در فست فودها صفر شده، انقدر فروش در فروشگاهها زیاد شده که مجموع فروش پنیر پیتزا در تاریخ شرکت بیسابقه بوده و توان تولید به اندازه درخواستها نداریم.»
فارغ از جنبه تبلیغاتی این نوشته اما نمیتوان منکر تغییرات تغذیه مردم در این مدت شد.
دکتر عزیزالله زرگران – ضو هیئت علمی انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور – در تحلیل این موضوع میگوید: «تغییر رفتار مردم در زمینه غذا در دوران قرنطینه باید در دو وجه مورد بررسی قرار گیرد که یکی تغذیه مردم در منازل و دیگری رفتار مسئولان صنعت غذا محسوب میشود و اینکه آیا این تغییر رفتار تداوم خواهد داشت یا خیر. این تغییرات در درجه اول در مصرف آرد برای ما محسوس بوده؛ چرا که تناسب نسبت عرضه آرد به کارخانجات و نانواییها تغییر کرده است.»
او ادامه میدهد: «ما در کشوری زندگی میکنیم که از نظر تغذیه، «چاقیافزا» محسوب میشود و عدم فعالیت بدنی هم این موضوع را تشدید میکند. البته یک پژوهش نشان میدهد که طی ۳۰ سال گذشته میانگین کالری دریافتی بشر ۵۰۰ کالری افزایش داشته است. حالا چرا این اتفاق افتاده؟ عامل اول، افزایش سهم صنعت غذا در سفره خانوادههاست که در کشورهای در حال توسعه کاملا محسوس است. برای مثال شما چند سال پیش سالاد الویه را از سوپرمارکت خریداری نمیکردید و باید در خانه آن را درست میکردید اما طی سالهای اخیر، صنعت غذا بسیاری از مواد غذایی را به صورت آماده و نیمهآماده در اختیار ما قرار داده است.»
آقای زرگران معتقد است: «مردم کشور ما حدود دو ماه به علت شیوع ویروس کرونا در قرنطینه بودهاند و قطعا در این مدت یکی از مهمترین سرگرمیهای آنها مربوط به غذا بوده است. در بسیاری از کشورها مردم در قرنطینه از سیستم «دلیوری» استفاده میکنند و غذا را در منزل تحویل میگیرند اما مشاهدات در کشور ما نشان میدهد که مردم در این مدت دوست داشتهاند خودشان در خانه آشپزی کنند. در شبکههای اجتماعی هم شاهد به اشتراکگذاشتن تصاویری از پخت نان در منازل بودهایم و آنقدر که مردم از آشپزیهایشان تصویر منتشر کردند از ورزشکردنشان تصویری به اشتراک نگذاشتند. حالا این سبک زندگی در چه شرایطی میتواند خطرناک باشد؟ اینکه مردم از مصرف روزانه نمک، قند و چربی در رژیم غذاییشان آگاه نباشند.»
او برای اینکه مردم در این مدت انتخاب بهتری درباره تغذیه خود داشته باشند، تاکید میکند: «از مردم تقاضا دارم که زمان خرید محصولات غذایی به نشانگرهای رنگی روی بستهبندی دقت داشته باشند. یعنی هم ارزش غذایی را بسنجند و هم عوامل خطر مثل نمک و چربی را در نظر بگیرند. در این روزها که خرید اینترنتی بسیار گسترش پیدا کرده و اپلیکیشنهای مختلف در حال خدماترسانی هستند، مردم از اطلاعاتی که درباره غذا ارائه میشود، حتما استفاده کنند. یکی از نگرانیهای دیگر ما مصرف نمک مردم است. آماری داریم که نشان میدهد ۴۰ درصد نمک در اختیار صنعت غذاست و ۶۰ درصد نمک مصرفی را مردم خودشان اضافه میکنند.»
پس از شیوع ویروس کرونا خرید میوه و سبزی کاهش پیدا کرد و مردم سعی کردند توصیهها را درباره عدم خامخواری رعایت کنند. زرگران در اینباره هم توضیح میدهد: «این موضوع در راستای توصیههای احتیاطی پزشکان است. درباره انتقال ویروس کرونا از غذا گزارش مشخص و دقیقی وجود ندارد مگر در مواقع خاص و تماس مستقیم شخص مبتلا به ماده غذایی که اینها صرفا توصیههای پیشگیرانه است.»
یکی دیگر از تغییرات فرهنگی مردم در این مدت، شستوشوی بستهبندی مواد غذایی در بدو ورود به خانه و سپس انتقال آن به یخچال و کابینت بوده است. این در حالی است که پیش از این مردم مواد غذایی را بلافاصله پس از خرید در یخچال قرار میدادند. زرگران این کار را هم یک تغییر فرهنگی مثبت تلقی میکند و میگوید: «پژوهشی در سال ۲۰۱۶ روی ۱۰۰ خانواده ایرانی انجام شد که در نهایت نشان داد یخچال ۵۰ درصد از خانوادهها آلوده به حداقل یکی از پاتوژنهای لیستریامونوسایتوژنز، استاف اورئوس و سالمونلا بودهاند. درست است که مردم در حال حاضر در مواجهه با ویروس کرونا این شستوشو را انجام میدهند اما این بستهها در تماسهای متمادی با سطوح مختلف بودهاند و به باکتریهای دیگر آلوده هستند. این یک رفتار خوب تغذیهای است که مردم در این مدت رعایت کردهاند.»
او با انتقاد از عملکرد صدا و سیما در حوزه تبلیغات تجاری نیز میگوید: «صدا و سیما در این مدت یک رسانه بسیار تاثیرگذار بوده است اما متاسفانه حتی در این برهه خاص زمانی هم از قانون منع تبلیغ محصولات آسیبرسان به سلامت تمکین نکرد. متاسفانه در این مدت انواع سسها و اسنکها تبلیغ شد.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش نیز توضیح میدهد: «باید این موضوع را در نظر داشت که ما با یک پدیده نوظهور در جهان مواجهیم و مشابه آن را ندیدهایم. به پیامدهای این رخداد دقیقا آگاه نیستیم و و صرفا حدسهایی بر مبنای وضعیت موجود میزنیم. پیشنهاد من به مردم این است که در این مدت به طور منظم پایش وزن داشته باشند. این یک نکته ضروری است و موضوع دیگر توجه به کودکان و نوجوانان است که در این مدت به مدرسه نمیروند و نظم خوابشان به هم ریخته است. در چنین شرایطی اهمیت توجه به غذا دوچندان میشود. والدین باید به ارزش غذایی خوراکیها توجه ویژهای داشته باشند. در محصولات بستهبندی اصطلاحی به نام «سیب سلامت» وجود دارد. این نشان به کارخانجاتی تعلق میگیرد که کنترل بهداشتی بیشتری روی محصولاتشان دارند و مردم با اعتماد بیشتری میتوانند این محصولات را تهیه کنند. در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که همه جهان نسبت به آن بیتجربهاند و ما تصور روشنی نسبت به آنچه پیش رویمان قرار دارد، نداریم اما در اینکه برخی از تغییرات رفتاری غذایی مردم تداوم خواهد داشت، شکی نیست زیرا این شرایط در حال تداوم بیشتر است و امکان اینکه عادات جدید در مردم نهادینه شود، خیلی زیاد است.»
این متخصص تغذیه تاکید میکند: «از مردم میخواهم برای انتخاب غذا و خرید محصول سالم وقت بگذارند. دقت در انتخاب غذا مهمترین کاری است که باید در این روزها انجام دهیم. اگر مردم به سلامتی خودشان علاقهمندند، انتخاب آگاهانه درباره غذای روزانهشان داشته باشند.»
اما در کنار اهمیت دوچندان مردم به تغذیه، یکی دیگر از ترندهای روزهای قرنطینه، کلاسهای آموزشی آنلاین و زمانی برای رونق اپلیکیشنهایی از این دست است. در این میان مردم به آموزش آنلاین یوگا بیشترین توجه را نشان دادهاند؛ هرچند که در این روزها خیلیها بدون تبحر و تجربه کلاس آنلاین یوگا و مدیتیشن برگزار میکنند و اصلا به این موضوع که ممکن است به مخاطبانشان آسیب جسمی جبرانناپذیر وارد کنند، واقف نیستند.
سهیل عبداللهی – مدرس با سابقه یوگا – که از اولین روزهای قرنطینه کلاسهای آنلاین رایگان برگزار میکند، درباره استقبال مردم از یوگا در شرایط فعلی میگوید: «با آغاز روزهای قرنطینه، استودیوی یوگای من تعطیل شد و وقت آزاد داشتم. تصمیم گرفتم از فضای مجازی استفاده کنم و اطلاعاتم را در اختیار کسانی که به این حوزه علاقه دارند، قرار دهم. در واقع وظیفه شهروندیام را انجام دادم و دلم میخواست حال خوب پخش کنم؛ حتی شده برای ۱۰ نفر. فکر میکنم آدمها رسالتی بالاتر از این ندارند.»
او میگوید: «دلایل مختلفی باعث شده است یوگا در این روزها انتخاب اول بسیاری از مردم باشد. یوگا با سایر ورزشها تفاوت زیادی دارد یعنی درونیتر است و حرکات آن روی ارگانهای داخلی بدن بسیار تاثیرگذار است. همه کم یا زیاد راجع به فواید یوگا شنیدهاند. شاید یک عده در فکر بودهاند که یوگا را شروع کنند و فقط دنبال فرصت مناسبی بودهاند. قرنطینه خیلی از آنها را به سمت آغاز زندگی یوگایی هل داده است. از طرفی در شرایطی که یک ویروس همه جهان را تحت تاثیر قرار داده، انجامدادن ورزشی که سیستم ایمنی بدن را بالا ببرد، بسیار مهم است. من سالهاست که بسیار اصولی سبک آشتانگا یوگا کار میکنم و با اینکه با آدمهای زیادی در ارتباطم اما معمولا سرما نمیخورم چون با سیستم تنفسی خاص یوگا حرارت بدن بالا میرود و ویروسها دفع میشوند و با تکرار روزانه این پروسه، بدن به مرور قوی میشود.»
او ادامه میدهد: «خیلیها شاید در این مدت در خانه تنها باشند و نتوانند فشار تنها در خانه ماندن را تحمل کنند و حتی از تنهایی آسیب روحی ببیند. یوگا طوری طراحی شده که هم جسم و هم ذهن را آرام میکند. دلیل اینکه یوگا در این مدت اینقدر باب شده همین است.»
از آقای عبداللهی درباره رواج کلاسهای آنلاین یوگا از سوی افراد مختلف میپرسم که توضیح میدهد: «اگر معلم یوگا آگاه و باتجربه نباشد، صد در صد ورزشکار از شرکت در این کلاسهای آنلاین آسیب میبیند. به هر حال سیستم تدریس آنلاین در ایران نسبت به سایر کشورهای پیشرفته بسیار جدید است اما علاقهمندان یوگا با اندکی تحقیق و جستوجو براحتی میتوانند از سطح سواد و آگاهی مدرس اطلاع پیدا کنند.»
این مدرس یوگا درباره تداوم کلاسهای آنلاین در دوران بعد از کرونا معتقد است: «کلاسهای آنلاین پس از پایان این روزها نیز صد در صد تداوم پیدا میکند. دنیا دارد به سمت سرعت و پیشرفت میرود. همه ترجیح میدهند رفت و آمدهای شهری را کم کنند. زندگی ما همین الان با ۱۰ سال پیش متفاوت است.»
از همه اینها که بگذریم همه ما در روزهایی که گذشت، یک اضطراب اجتماعی را تجربه کردهایم. در شرایطی قرار گرفتیم که شاید برای خیلیها توام با ناامیدی بوده است و در چنین شرایطی این پرسش پیش میآید که آیا ما در دوران پساکرونا همان آدمهای قبلی خواهیم شد؟
دکتر محمد رحیمی – جامعهشناس و استاد دانشگاه – معتقد است: «شیوع ویروس کرونا در سطح جهانی در کنار مسائل پزشکی و بهداشتی پیامدهای اجتماعی – فرهنگی مختلفی برای جامعه و جهان ما داشته است. از جمله پیامدهای اجتماعی این پدیده میتوان به افزایش اضطراب اجتماعی و گسترش رفتارهای هیستریک مردم اشاره کرد. ویروس کرونا خانوادهها و قشرهای مختلف جامعه را دچار اختلال و سردرگمی کرده و وضعیتی آنومیک ایجاد کرده است. مردم از بزرگ و کوچک همه دلهره گرفتار شدن به این ویروس شوم را دارند و بنده با صراحت عرض میکنم پیامدهای اجتماعی و روانی این پدیده کمتر از پیامدهای زیستی آن نیست و چنانچه این روند ادامه یابد و پاسخ اجتماعی مناسبی به آن داده نشود، تأثیرات اجتماعی و روانی جبرانناپذیری را به دنبال خواهد داشت. حاکمیت باید در سیاستگذاریهای خود ابعاد اجتماعی این پدیده را مد نظر قرار دهد و از گروههای اجتماعی آسیبپذیر حمایتهای اجتماعی لازم را انجام دهد. الگوهای زیست بهنجار را در اختیار آنان قرار دهد تا شاهد کاهش تبعات آن در زیست جهانمان باشیم.»
او ادامه میدهد: «پیامدهای این اضطراب اجتماعی بزودی رفع نخواهد شد چرا که این پدیده تغییرات اجتماعی گستردهای را در لایههای پیدا و پنهان جامعه ایجاد کرده است. حال چنانچه منفعلانه عمل کنیم و نسبت به این تغییرات بیتفاوت باشیم وضعیت بغرنجتر خواهد شد اما اگر بخواهیم به مدیریت این تغییرات اجتماعی بپردازیم ابتدا باید به فهم مشترکی نسبت به این پدیده برسیم. مردم باید احساس کنند دولت با آنان شفاف است و در این وضعیت آشفته پشتشان را خالی نخواهد گذاشت. از سوی دیگر مردم نیز باید تغییراتی را در سبک زندگی خود ایجاد کنند. باید بپذیریم جهان در حال تغییر است و ما نیز باید تغییر کنیم. باید رویکردمان را نسبت به زندگی تغییر دهیم. بسیاری از ما مهارتهای اجتماعی مقابله با شرایط بحرانی را فرا نگرفتهایم و در یک وضعیت نابهنجار سردرگم میشویم، کلافه میشویم و درست تصمیم نمیگیریم.»
این جامعهشناس میگوید: «به اعتقاد بنده جهان پساکرونایی جهان متفاوتی خواهد بود. کروناویروس فهم ما را نسبت به خودمان و جهانمان دچار تغییرات گستردهای خواهد کرد و لزوم بازاندیشی در سبک زندگی را بر ما تحمیل میکند. سبک زندگی ما ایرانیان قبل از کرونا بشدت فردمحور بود و به پیامهای اجتماعی و بهاصطلاح بازتابهای محیطی توجه نمیکردیم. این پدیده تا حدودی سبب خواهد شد سبک زندگی اجتماعمحور و سلامتمحور جایگزین سبک زندگی فردمحور شود. کرونا معنای زندگی و بنیانهای فکری و اخلاقی را تغییر داده و افقهای معرفتشناختی ما را متحول میکند. معنای زندگی افراد که محصول مدرنیته بود در جهان پساکرونایی دچار تغییرات شگرفی خواهد شد. توجه به مقولات سلامت و تغذیه، تقویت مناسبات اجتماعی از جمله تغییراتی است که در جهان پساکرونایی شاهد خواهیم بود. در واقع انسان عصر پساکرونایی انسان متفاوتی خواهد بود و بسیاری از عادتهای رفتاریِ غلط خود را کنار خواهد گذاشت.»
رحیمی اضافه میکند: «بیتفاوتی اجتماعی یکی از معضلات اساسی جامعه ما و ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی است که در بحران کرونا نیز خود را نشان داده است. با وجود اینکه دولت و نظام سلامت هشدارهای متعددی جهت ماندن در قرنطینه، حفظ فاصله اجتماعی و رعایت اصول بهداشتی به مردم میداد کماکان برخی از مردم این هشدارها را نادیده میگرفتتد. دلیل این بیتفاوتی را بنده در دو عامل ضعف کار فرهنگی و ضعف سرمایه اجتماعی میبینم. اینکه در جوامع دموکراتیک شهروندان رفتارهای مدنی از خود نشان میدهند و با دولت و سازمانهای مردمنهاد همکاری دارند، به این خاطر است که کار فرهنگی در آن جوامع به طور مستمر انجام میشود، نه اینکه مقطعی و در مواقع بحرانی. بخاطر همین است که رفتارهای فرهنگی در ذهن آنها نهادینه شده است. عامل بعدی بیتفاوتی اجتماعی ما، ضعف سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی هر جامعه ناشی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی موجود در آن جامعه است و یکی از پارامترهای مهم بررسی وضعیت جامعه در خصوص چگونگی ارتباطات اجتماعی، از جمله میزان تعهد انسانها به یکدیگر یا در نقطه مقابل، میزان بیتفاوتی آن ها به یکدیگر است. در جامعهای که سرمایه اجتماعی از سطح پایینی برخوردار است، دلسردی و بیاعتنایی هر یک از اعضا یا گروههای جامعه، بر اثر بیگانگی اجتماعی، احساس عدم اثربخشی، نارضایتی و عدم اعتماد نسبت به دیگران باعث ایجاد شکنندگی در ساختار اجتماعی خواهد شد. همین عوامل رفته رفته، اعضای شبکه اجتماعی را نسبت به همه فرآیندهای اجتماعی بدبین و دچار بیماری ناامیدی نسبت به آینده و انزوای اجتماعی به دور از هرگونه ارتباط اجتماعی خواهد کرد.»