برخی از کارشناسان بر این باورند که ریخت و پاشهای زیادی بواسطه تصمیمات نادرست گذشته وجود دارد که باید جلوی آن گرفته شود، یکی از اقداماتی که باید در اولویت قرار گیرد این است که جلوی سوزاندن گاز و میعانات هرچه زودتر گرفته شود. در این بین وزارت نفت اعلام کرد که بهتر بود به جای اینکه این اطلاعات را همچون اسراری در سینه نگاه دارند اطلاعات خود را به دستگاههای نظارتی و بازرسی که در کشور حسب قانون وجود دارند ارائه کنندتا حداقل با رفع این موانع طرحهای وزارت نفت هم به سرانجام برسد و دعای خیر صنعت نفت هم به ایشان برسد.
در گفتوگویی که ایسنا با یکی از کارشناسان داشته آورده شده که «باید ساز و کاری ایجاد شود تا با اصلاح روندهای نادرست گذشته کارها به صورت برنامهای و نظاممند پیش برود»! این در حالی است که در توضیح وزارت نفت ذکر شده است که: “نمیدانیم آیا منظور ایشان از اصلاح روندها، بازگشت کشور به دوران اعطا و هبه محمولههای بیحساب و کتاب به فروشندههای بینام و بدنام است یا روند دیگری را مدنظر دارند؟ اگر منظور آقای حسنتاش از پیش رفتن کارها به صورت «برنامهای و نظاممند»، طراحی پروژههای کاغذی و اخذ نیمی از اعتبار طرح بدون هیچ صورت وضعیتی است، قطعا کشور و وزارت نفت به آن وضعیت باز نخواهد گشت، اگر منظور این کارشناس دورانی است که در آن دکل حفاری به صورت «خیالی» خریده میشد، به صورت واقعی گم میشد و پولش از بیتالمال میرفت، ما گمان میکنیم ملت ایران هرگز اجازه تسلط دوباره به آن باندهای رسواشده را نخواهند داد. اما اگر منظور وی گونه دیگری از برنامهریزی است پیشنهاد میکنیم فایل حاوی تغییر در برنامه اجرایی و پیشرفت پروژهها از سال ۱۳۹۲ تا امسال را دریافت و تاثیر برنامهریزی در توسعه تولید و ارزشآفرینی، در بالادست صنعت نفت، صنعت گاز، صنعت پالایش و صنعت پتروشیمی را مرور کنند. “
همچنین در گفتوگویی که ایسنا منتشر کرده به گازهای مشعل اشاره شده که وزارت نفت در این باره نیز توضیح داده است: موضوع سوختن گازهای همراه نفت نه پدیده ای تازه بلکه چالشی با سابقه حدود شصت سال در صنعت نفت ایران است، در دوران توسعه اولیه میادین بزرگ نفتی ایران از میانه دهه ۳۰ تا اواسط ۵۰ به دلیل فقدان مزیت اقتصادی گازطبیعی و غلبه مزیت نفت در اقتصاد ایران (و جهان) برنامه درستی از سوی بهرهبرداران وقت برای استفاده از گازهای همراه نفت تدوین نشد و بخش قابل توجهی از تصویر مشعلهایی که در حافظه تاریخی ایرانیان از مناطق نفتخیز به ویژه در خوزستان وجود دارد ناشی از همین موضوع و مربوط به همان دوران است.
با این حال در سالهای بعد از انقلاب و با تغییر رویکرد بهره برداری از میادین نفت و همچنین افزایش مزیت اقتصادی گاز در مدل های اقتصادی، تلاش برای بهرهبرداری از گازهای همراه منسجمتر شد، بدیهی است که به دلیل شرایط اقتصادی خاص دوران جنگ و محدودیت های مالی و فناوری، همچنان در طراحی توسعه میادین به گازهای همراه نفت اولویت کمتری داده می شد، احداث واحدهای جمعآوری گازهای همراه در دولتهای پس از جنگ نیز با جدیت پیگیری شده است، در دولت یازدهم و دوازدهم نیز این مسله به عنوان یکی از اولویتهای وزارت نفت شاهد دستاوردهای مهمی بوده که انعقاد قرارداد جمع آوری گازهای همراه نفت در مناطق نفتخیز برای تامین خوراک پالایشگاه بیدبلند خلیج فارس از آن جمله است.
همچنین در خصوص این جمله که «گازهای همراه نفت بجای انتقال به پالایشگاهها، سوزانده میشوند» آمده است که شاید این جمله این تصور را ایجاد کند که سوزاندن این گازها ناشی از تصمیمی عامدانه در وزارت نفت است اما واقعیت اینجاست که کسی عامدانه گاز تولیدی همراه نفت را نمیسوزاند، عمر برخی از مشعلهایی که گاز همراه نفت در آنها میسوزد به ابتدای دهه ۴۰ شمسی باز میگردد، علاوه بر این، گاز مورد اشاره معمولا درصد بسیار بالایی گوگرد به همراه دارد و برای بهره برداری از آن الزاما باید به وسیله خطوط لوله ویژه منتقل شود و نکته دیگر اینکه گاز تولید شده همراه نفت باید جهت فرآورش به پالایشگاه مختص گاز منتقل شود که خود نیازمند احداث است، به تعبیری سادهتر ما زمانی میتوانیم از گازهای همراه نفت استفاده کنیم که پیشتر واحد پالایشگاهی (یا واحد NGL) متناسبی ایجاد کرده باشیم و میزان گاز موجود در میادین هم به اندازهای باشد که احداث یک پالایشگاه گاز توجیه اقتصادی داشته باشد.
همه این موارد نیازمند طراحی های بنیادین و اجرای مجموعه ای از پروژههای مهندسی، تامین مالی و تکنولوژی است و اینکه کسی گمان کند پایان دادن به سوختن گازهای همراه نفت صرفا با یک تصمیم و به صورت سریع میسر میباشد نگاهی اساسا اشتباه است.
انتهای پیام