به نظر میرسد اینبار تصمیم قطعی گرفتهاند، چرا که بررسیهای علمی انجام دادهاند و کاری به پریشان شدن یا نشدن خواب زن هفت هزار ساله ندارند، تا دستکم خیالشان راحت باشد سالهای بیشتری را با ما و در موزه زندگی میکند.
هرچند نخست سازمان زیباسازی شهرداری تهران با میراث فرهنگی تهران و پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی برای ایجاد یک سایتموزه در منطقه تفاهمنامه امضا کرده بودند، اما به نظر میرسد متعهد نبودن سازمان زیباسازی اینبار به نفع میراث فرهنگی تمام شده است.
شنیده شده مسعود سلطانیفر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری یکی دو روز گذشته به خاطر حساسیتهای پیش آمده برای این زن مسافر، در نامهای به مسئولان پژوهشکده باستانشناسی اعلام کرده که هرچه زودتر اسکلت و اشیاء بدست آمده را به موزهی ملی ایران منتقل کنند؛ این در حالیست که سید محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وجود چنین نامهای را با قاطعیت رد میکند، با این وجود تاکید دارد که اسکلت بانوی هفت هزار ساله از نظر علمی باید به موزهی ملی ایران منتقل شود.
بهشتی به خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا توضیح میدهد: ما در طول روزهای گذشته بررسی میکردیم که میتوانیم این اسکلت را در این مکان حفظ یا باید آن را منتقل کنیم؛ در واقع ما در کشاکش این موضوع بودیم.
وی با اعتراض نسبت به عملکرد رسانهها برای انتقال دادن یا ندادن این اسکلت به موزهی ملی ایران، ادامه میدهد: رسانهها آنقدر فشار آوردند و فضایی درست کردند که اجازه ندادند کارشناسانی که باید کار علمی کنند، به کارشان برسند و بررسی های علمی را انجام دهند.
او میگوید: ما با وجود این فشارها مقاومت کردیم و در بررسیهای علمی خود عملا به این نتیجه رسیدیم که اسکلت در این شرایط و در مکان کنونی نمیتواند حفظ شود، چون زیر اسکلت یک لایه ماسهای است و اگر احیانا بخواهند کار را ادامه دهند و روی آن را بپوشانند، ممکن است در اثر فعل و انفعالات و رطوبت به اسکلت آسیب وارد شود، بنابراین آن باید منتتقل شود.
رئیس پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تاکید میکند: بحث علمی ما از ابتدا دربارهی حفظ این اسکلت بود و اکنون به این نتیجه رسیدیم که کمترین ریسک این است تا آن را منتقل کنیم و در مکان کنونی نماند.
*نباید این زن را به امان خدا رها کرد
دکتر احمد چایچی، مدیر گروه پژوهشی اشیاء فرهنگی – تاریخی که یکی از موافقان انتقال اسکلت ۷ هزار ساله به موزه ملی ایران است نیز در این زمینه به ایسنا میگوید: از ابتدا گسترش سطح کار اشتباه بود، چرا که در گمانهزنیها به نتایج لازم رسیده بودند. در حال حاضر چارهای نیست و نمیتوان آنجا را همینطور به امان خدا رها کرد. ممکن است ریزش کند یا کسی دچار آسیب شود. نمیتوان وسط بازار یک حفاری را با این عمق به حال خود رها کرد.
او با تأکید بر این که از مدت کشف اسکلت زمان زیادی میگذرد و قرار گرفتن آن در معرض آلایندههای شهری و همچنین نزدیک شدن به فصل بارش و سرما زمینه متلاشی شدن و تغییرات جدی در اسکلت را فراهم میکند، ادامه میدهد: ساخت سایت موزه به این راحتی نیست. نخست آن که فرهنگ شهری ایران با نقاط مشابه دارای سایت موزه شهری متفاوت است. شما در کجای دنیا سراغ دارید که با موتور از پیادهرو حرکت کنند. یا چه تضمینی میدهید که پس فردا یک ماشین سنگین مانند جرثقیل در کنار سایت موزه توقف نکند و موجب ریزش آن نشود. از سویی اگر قرار به گسترش کار باشد نیز هزینه میلیاردی و سنگینی به دنبال دارد چرا که شما از پایین نمیتوانید حفاری کنید باید از بالا به پایین حرکت کنید، پس مجبور به بستن خیابان یا حتی تملک مغازهها هستید که با توجه به قرارگیری در قلب بازار تهران این کار هزینه بسیار سنگینی دارد.
وی تأکید میکند: از سویی فناوری و تکنولوژی ایران در مقایسه با سایر نقاط مشابه برای نگهداری این اسکلت چه در موزه و چه در سایت موزه شهری بسیار ضعیف است. البته فقط ایران دچار چنین مشکلی نیست، سایر نقاط جهان نیز با این مشکل رو به رو هستند. شیشه مخصوص، هزینههای آزمایشگاهی، ایجاد یا عدم ایجاد خلاء برای نگهداری، نحوه جابجایی و ایجاد شرایط نزدیک به وضعیت قبلی اسکلت از جمله مواردی هستند که به نظر میرسد مشکلات را گستردهتر میکند.
«چایچی» به وضعیت مرد نمکی زنجان اشاره میکند و ادامه میدهد: به مرور زمان این اسکلت از فرم و شکل نخست خود خارج شد. شاید چند مرکز در معدود کشورهایی وجود دارد که بتواند این اسکلت را به خوبی نگه دارد. برای نگهداری چنین اسکلتی بودجه کلانی نیاز است ، به همین دلیل من از روز نخست با ادامه کاوشهای بانوی ۷ هزار ساله مخالف بودم.