ازدواج پدیدهای است که از دیر باز و از زمان خلقت انسان بوده و تا امروز نیز ادامه داشته و مقدسترین وپیچیدهترین رابطه میان انسان از دو جنس مخالف است و ابعاد وسیع و عمیق و اهداف متعددی دارد.
با این حال در جامعه ما تمایل به ازدواج رسمیو دائمیبسیار کمرنگ شده و البته طلاق به صورت رسمیو عاطفی افزایش یافته است. در سالهای اخیر نیز سبک جدیدی از زندگی به خصوص در شهرهای بزرگ تحت عنوان ازدواج سفید دیده شده است که نشان دهنده بی بند و باری و شکل رسمیرابطه جنسی به خصوص در جوامع غربی است که در آن، دو فردی که با هم تفاهم اولیه دارند و نمیخواهند نسبت به هم تعهدی داشته باشند زندگی مشترک خویش را شروع میکنند و هیچگاه زوجیت آنان به طور شرعی و قانونی ثبت نخواهد شد.
ممکن است که آنان بین خود قرار داد و شروطی را در نظر بگیرند مثلا در ارتباط با خرج و مخارج زندگی چگونه خرج کنند یا اینکه شرایط یک زندگی معمولی را بدون تعهد قانونی و رسمیبپذیرند. چنین افرادی که اینگونه زندگی را برای خود برمیگزینند، برداشت صحیحی از خانواده و کارکردها و اهداف ارزشمند آن ندارند و این سبک زندگی ازنظر سنت شرع و قانون به هیچ وجه مورد قبول جامعه اسلامیایرانی و فرهنگ اصیل خانوادگی آن نیست. در ایران این پدیده شوک فرهنگیای است که نقش نا مطلوبی برای آینده جامعه داشته و کانون گرم خانواده را تهدید میکند و در این گزارش نگاهی داریم به ریشهها، علل پیدایش، آسیبها و تهدیدهایی که از ازدواج سفید در جامعه ایرانی پدید میآید.
تاریخچه ازدواج سفید
این نوع ازدواج پس از یک فرآیند نسبتا بلند مدت به عنوان یکی از سبکهای زندگی در برخی کشورهای غربی پذیرفته شده است. پیش از سال ۱۹۷۰ زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده آمریکا غیر قانونی بود و در دهه ۷۰ در آمریکا جنبش (آزادی زن) بهوجود آمد که هدف آن تغییراتی در نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی جامعه آمریکا و برقراری شرایط عادلانه و مساوی برای آنان بود اما آنچه از دل این جنبش بهوجود آمد انقلاب جنسیای بود که نتیجه آن رواج رفتارهای نا بهنجار و بی بند و بار بود. در این انقلاب کلیه هنجارهای جنسی نابود شدند و یک نوع آنارشیسم و هرجومرج به وجود آمد و پس از آن شاهد آزادی در روابط جنسی از هرنوع بود از همجنس گرایی تا روابط خارج از خانواده. از سال ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ تعداد زوجهای ازدواج نکردهای که با یکدیگر زندگی میکردند ۱۰ برابر شد. فرانسه از پیشتازان و با سابقه ترین کشورها در قبول و به رسمیت شناختن (همباشی سیاه ) است و از آن به ازدواج قانونی بدون روابط جنسی یاد میشود. شاید بتوان علت گسترش این سبک زندگی در کشورهای آمریکایی و اروپایی را سختگیریهایی دانست که دین مسیحیت و یهودیت در زمینه طلاق و مسائل قانونی آن دارد که به عنوان مثال با طلاق باید نصف اموال بین زوج تقسیم شود و اجازه طلاق به راحتی به افراد داده نمیشود. البته در کشورهای اروپایی قوانینی را برای این نوع همزیستی در نظر میگیرند تا به نوعی به رسمیت شناخته شود تا اگر زوجین سالها با هم زندگی کردند در هنگام جدایی بتوانند حق و حقوقی را مطالبه کنند تا در این صورت راه بیتعهدی بسته شود.
در ایران از سال ۱۳۹۱ مرتضی طلایی، رئیس وقت کمیسیون فرهنگی – اجتماعی شورای شهر تهران از شکل گیری خانههایی در شمال شهر تهران خبر داد که در آنها دختران و پسران بدون ازدواج رسمیبا یکدیگر زندگی میکنند و شاید بتوان گفت که این مدل همزیستی احتمال دارد قبلا هم وجود داشته اما کسی از آن اطلاعی نداشته است. در اواسط سال ۱۳۹۳ این پدیده در رسانهها سرو صدای زیادی به پا کرد و بسیاری از کارشناسان را مجاب کرده است که بحران پنهانی در مسائل جنسی وجود دارد.
این ریشههای گرایش به ازدواج سفید شکلی از زندگی در فرهنگ غرب است که با فرهنگ، شرع، قانون در جامعه ماهماهنگی ندارد و نوعی همزیستی با نامحرم است که بنیان زندگی خانوادگی را از بین برده و فقط تامین نیازهای جنسی را به خصوص برای مردان در پی دارد و هر چندکه این نوع ازدواج در کشور ما آنقدر شایع نشده است اما به هر جهت نوعی زندگی بیگانه است که در فرهنگ و تمدن اسلامیچارچوبهای شرعی، عرفی و قانونی را زیر پا گذاشته و زنان جامعه ما اصلیترین قربانیان و بازندگان آن خواهند بود. برای ایجاد این همزیستی در جامعه دلایل مختلفی اهم از روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را مطرح کردهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
تبعات
در ارتباط با پیامدهای این پدیده به راحتی نمیتوان نظر داد و باید یک پژوهش میدانی صورت گیرد تا بتوان گفت ماهیت این پدیده چیست، چه افرادی این سبک از زندگی را انتخاب کرده اند و کدام طبقه اجتماعی در گیری بیشتری با آن دارند؟ از آن جایی که این مدل سبک زندگی در هیچ یک از نهادهای دولتی یا سازمانهای دینی به ثبت نمیرسد و پدیدهای نه شرعی، نه عرفی، نه قانونی و نه سفید است و ابتدا و انتهایی هم ندارد و نتیجهاش جز فساد و بی بند و باری چیز دیگری نیست دارای آسیبهای روانی، اجتماعی، اقتصادی فراوانی در جامعه است. از جمله اینکه از بین رفتن بنیان خانواده و رواج سبک زندگی غربی و آزادیهای جنسی را به همراه دارد زیرا در جامعه ما روابط زناشویی جدا از چهارچوبهای شرعی در چارچوبهای قانونی نیز تعریف شده است و جوانان در کشور که باید پایه گذار خانواده ایرانی و اسلامیباشند بیشتر به یک بیبند و باری جنسی تمایل پیدا خواهند کرد. بالا بودن میزان خشم و خشونت که طبق پژوهشهایی که در سال ۲۰۱۰ انجام شده، نشان داده که میزان خشونت و خشم در این ازدواج بسیار بالاست همچنین مشاجراتی که به خشونتهای فیزیکی تبدیل شده نسبت به ازدواجهای رسمیدو برابر بوده است و علت آن را هم جوان تر بودن و داشتن تحصیلات پایینتری دانسته اند.سلامت روانی افراد در معرض خطر بالایی قرار دارد آنان بسیار افسرده بوده و سطح رضایت شان از زندگی پایین است و همیشه مضطرب و نگران از دست دادن این رابطه هستند و بنابراین فشار عصبی را تحمل میکنند. عدم امنیت روانی به خصوص برای خانمها که ساختار خلقت و شخصیت آنان بسیار هیجانی و لطیف و حساس است را به همراه خواهد داشت.عاقبت و سرانجام آن برای دختران فاجعه آمیزتر است زیرا تا زمانیکه جذابیت ظاهری دارند زندگی تداوم دارد اما زمانیکه جذابیت خود را از دست بدهند یا از زیبایی آنان کاسته شود پسر میتواند به راحتی رابطه را قطع کرده و خانواده دیگری تشکیل دهد.
به علت اینکه افراد براساس یک هیجان و احساس مثبت نسبت به یکدیگر این همزیستی را انتخاب کردهاند به محض کوچکترین سختی طرفین به راحتی از هم جدا میشوند.هیچگونه تعهد و تضمین و مسئولیتی در آن تعریف نشده است به این دلیل مرد میتواند به دلخواه رابطه را به هم بزند و هیچگونه ضرر و زیانی را هم تقبل نکند وهیچ حق و حقوقی به زن تعلق نخواهد گرفت. عدم پایبندی به ارزشهای اجتماعی سنتها و آداب و رسوم باعث تضعیف بنیان خانواده خواهد شد و ریشههای عرفی و دینی را مورد هدف قرار میدهد.حمایتهای مالی خانواده قطع و در آمدهای کسب شده تماما صرف هزینههای زندگی خواهد شد وپس اندازی صورت نخواهد گرفت و این امر برای بچههای که ممکن است به دنیا آیند نگرانی بهوجود خواهد آورد.
خیانت جنسی در این نوع ازدواج بیشتر از ازدواجهای قانونی است زیرا هیچ مسئولیتی وجود ندارد و هر وقت افراد بخواهند میتوانند رابطه را قطع کرده و به سراغ گزینههای بعدی بروند که همان تنوع طلبی جنسی است. احتمال دارد که بعد از مدتی از رابطه با جنس مخالف خسته شوند و به دنبال همجنس بازی و هم جنس گرایی بروند. البته این تنوع طلبی جنسی برای دختران کمتر مشاهده میشود زیرا دختران معمولا نگاه به ازدواج دارند. موقت و غیر رسمیبودن این مدل زندگی سبب شده است که سرمایه گذاری و حمایت برای خانواده دو طرف مشکل باشد زیرا افراد خانوادهها تمایل کمتری برای شناخت طرف مقابل و شرکت دادن او در فعالیتها، مراسمات و معاهداتهای اقتصادی خواهند داشت و سعی دارند به فرزندانی که ازچنین روابطی بهوجود میآیند هم دلبستگی چندانی پیدا نکنند زیرا با بههم برخوردن رابطه فرزندانشان ارتباط آنها با نوهشان هم نامعلوم خواهد شد.
احساس نفرت در این افراد که تجربههای متعددی را داشته اند به وجود میآید، زیرا ملاحظه میکنند که همسرشان با چند نفر دیگر هم رابطه داشته و آنان را ترک کرده و این حس برای آنان نیز به وجود خواهد آمد که روزی هم او ترک خواهد شد و این ارتباط رابطهای پایدار و مستحکمینخواهد بود.برای فرزند داری و بارداری احتمالی هیچ پیشبینیای نشده است و همین امر سبب میشود که بر میزان کودکان نا مشروع بیشناسنامه، بی آینده و همچنین سقطهای غیرقانونی و مرگ و میر ناشی از آن افزایش یابد. کاهش فرزند آوری که خود کاهش رشد جمعیت را به همراه داشته و همچنین افزایش سقط جنین در این مدل همزیستی وجود داشته و امکان دارد شانس مادر شدن را برای افراد کاهش دهد حتی آسیبهای دیگر اجتماعی مانند اعتیاد را هم بهوجود آورد. در این مدل همزیستی اخلاق از بین میرود و جامعهای بدون اخلاق بهوجود خواهد آمد، جامعهای بی قید و بند و هرج و مرج طلب خواهد بود.فرزندان چنین ازدواجهایی بیشترین لطمه را تحمل خواهند کرد زیرا این ازدواج در جایی ثبت نمیشود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست و از حقوق اجتماعی مانند تحصیل، شناسنامه محروم شده و از والدین طبیعی خود ارثی نخواهند برد.
راهکار
جامعه ایران مانند تمامی جوامع دیگر در حال تغییر و تحول است گاهی روند این تغییرات مثبت و سازنده و خوشایند افراد و گاهی نیز منفی و ناخوشایند برای جامعه است. در این میان بیشترین تحولات را در زندگی اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی خانواده شاهد هستیم که گاهی اوقات دلایل آن را گرایش به مدرنیته و تجدد گرایی مطرح کردهاند. این میل سبب ایجاد دگرگونیهایی در زندگی شخصی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی، عاطفی روابط جنسی و ازدواج در خانوادههای ایرانی شده است یکی از این دگرگونیها تغییر در سبک و شیوه تشکیل زندگی مشترک بین افراد است و از آن جایی که جوانان سازندگان خانوادههای ایرانی و اسلامیهستند بیشتر در معرض این تغییر قرار دارند برخی این تغییر را نشانه بهوجود آمدن سبک جدیدی در خانواده و برخی دیگر آن راسبب از هم پاشیدگی بنیان خانواده میدانند اما به هر جهت باید چاره ای اندیشید و این دگرگونی کمترین آسیبی بر اساس خانواده وارد کند.
اولین اقدام فرهنگسازی است که میتواند با همکاری صداوسیما و شورای عالی مجازی صورت گیرد و با برنامه ریزی دقیق و سیاستگذاری مناسب و ارائه راهکارهای عملی از تاثیرات منفی شبکههای اجتماعی به روی جوانان کاسته شود.ارائه برنامههای آموزشی مناسب جهت ایجاد مهارتهای ارتباطی میان والدین و فرزندانشان تا والدین ارتباط بهتر، بیشتر و موثرتری را با جوانان داشته و نیازهای آنان را درک کنند و پاسخگو باشند و همچنین میتوان از طریق برنامههای دیگرآگاهی والدین و جوانان را نسبت به خطر و مشکلات این نوع همزیستی افزایش داد.حس معنویت و دینداری و در واقع پایبندی به ارزشهاو باورهای دینی و فرهنگی را در جوانان بالا ببریم، انجام مشاورههای فردی و گروهی در مدارس و دانشگاهها و ارگانهای دولتی جهت آگاه کردن جوانان از این مدل زندگی مشترک و آسیبهای اجتماعی مرتبط بر آن. فراهم کردن شرایط ازدواج آسان و ساده برای جوانان و تشویق آنان به این امر که در این مورد بیشترین نقش را صدا و سیما در تشویق افراد از طریق برنامه سازی دارد. ایجاد محیطهای شغلی و امکانات مالی مناسب برای جوانان که تا حدی از نگرانی مشکلات مالی قبل و بعد از ازدواج کاسته شود. پیشگیری از مهاجرت بی رویه دختران و پسران به شهرهای بزرگ از طریق فراهم کردن موقعیتهای تحصیلی و شغلی در شهرهای کوچک.ایجاد امکانات عمومیبرای افراد جامعه بهویژه افراد بیوه یا مطلقه که در معرض آسیب بیشتری قرار دارند.و در آخر با توجه به اینکه عدهای اعتقاد دارند که زندگی خانوادگی در ایران امروز و فردا در حال تغییر است و خانوادهها در حال عبور و گذر از خانواده سنتی گسترده به خانواده هستهای هستند به نظر میرسد که جامعه ما نیازمند بازبینی و تغییرات در قوانین مربوط به خانواده بر اساس نقشهای تغییر یافته زن و مرد است.
شیوه مطالعه مشکل
همباشی یا ازدواج سفید به این معناست که دونفر بدون هیچگونه تشریفات عقد و ازدواج با هم زندگی زناشویی را شروع کنند. بیش از یک قرن است که از ازدواجهای بدون قیدو شرط که خود نوعی بی بند و باری است در اروپا و آمریکا میگذرد؛ هرچند تجربه آن زیباست و برای کسی که معنی آن را نمیداند، جذاب است و یک ازدواج ساده، صمیمیو زیبا را به ذهن میآورد و افرادی که تصمیم به چنین زندگی زناشوئی میگیرند سبک زندگیشان با آنهایی که ازدواج رسمیانجام دادهاند تفاوت عمدهای دارد.بسیاری از کشورهایی که این سبک از زندگی در جوامع آنها رواج یافته دچار مشکلات فراوان اجتماعی، روانی، اقتصادی، فرهنگی شده اند و تبلیغ آن را توسط رسانههای غربی بسیار شاهدیم زیرا بهاین وسیله میخواهند بدون هیچ ابزاری و حداقل هزینه، بر کشورهای دیگر به خصوص جوامع اسلامیتسلط یابند.در کشور ما به دلیل آنکه کار پژوهشی و تخصصی در این زمینه صورت نگرفته است اعداد و ارقام که ارائه میشود از صحت و درستی برخوردار نیست و آنچه در ارتباط با این موضوع مطرح شده چیزی جز تصورات ذهنی افراد از جمله
جامعه شناسان، روانشناسان، حقوقدانان نبوده است.
۱۰ دلیل ریشهای
کمتر بودن بار مسئولیت افراد: از آنجا که هیچ گونه سند و مدرکی مبنی بر زن و شوهری وجود ندارد به همین دلیل راحتتر دختر و پسر میتوانند به رابطه خود پایان دهند و هیچ یک از دیگری توقع نخواهد داشت.
گرسنگی جنسی: که به علت عدم آموزش والدین از ۶سالگی به فرزندانشان و وجود برخی تفاوتها و سانسورهای بیهوده در کتب و رسانههای تصویری، وجود فضای بسته و امنیتی در اماکن عمومیو آموزش در جامعه برای جوانان را که میتوان سبب ایجاد یک نوع بیماری روانی در کشور دانست.
بهدست آوردن مهارتهای تحصیلی و شغلی: که در دو حالت سبب مهاجرت و فاصله گرفتن از خانواده و محل زندگی زمینههای استقرار در خانه مجردی برای فرد فراهم شده و گاهی شرایط اجتماعی و اقتصادی به گونهای است که امکان ازدواج تا مدتها برای فرد فراهم نیست.
مشکلات اقتصادی: موجود باعث شده که افراد نتوانند از پس یک زندگی بر بیایند و به همین خاطر یا ترجیح میدهند ازدواج نکنند یا روابط پنهانی داشته باشند همچنین وجود برخی عادتهای بد فرهنگی مانند پر هزینه بودن مخارج ازدواج، سختگیری والدین، طلاق سنگین و توقعات بالای دختران در جامعه که همگی تاثیر زیادی برافزایش هزینهها گذارده و تمایل به این سبک ازدواج را افزایش میدهد.
ارتباطات جهانی: با استفاده از رسانههای جمعی و مجازی که باعث انتقال فرهنگها و خردهفرهنگ در سطح جهان شده و الگو برداری از رسانههای بیگانه به خصوص سریالهای ترکیهای که قبح آن را از بین برده است و همچنین استفاده از شبکههای اجتماعی آنلاین در اینترنت همراه موجب گسترش این سبک از زندگی شده است.
وجود تعارضهای نسلی و اختلاف عقاید: این تعارض که والدین با فرزندان خود دارند موجب شده که برخی جوانان به بهانه اینکه طرز تفکر والدینشان سنتی است دچار اختلاف شدید شوند و فرد برای فرار از این اختلاف به دنبال یک زندگی مستقل است.
گذر از جامعه سنتی به مدرن: در این حالت ترس از ازدواج و مسئولیت پذیری برای جوانان افزایش یافته است زیرا که جامعه و فرهنگ مدرن فقط شهرها، روستاها، مراکز آموزشی، کارخانهها، ادارات و…را تغییر نداده است و باعث تغییرات در روابط اجتماعی افراد شده است.
وجود سختگیریها و تعصبات قومیخانوادهها: به خصوص برای فرزندان دختر دربرخی مناطق کشور که ممکن است آنان فرد خاصی را برای فرزندشان در نظر داشته باشند و به این اصرار کنند افراد برای فرار از این مشکل زمانی که به جامعه بزرگتری وارد میشوند تن به ازدواج سفید میدهند.
بالا رفتن سن ازدواج: در این حالت معیارهای ازدواج برای دختر و پسر مشکلتر شده و افرادی که به دنبال این نوع ازدواج میروند توجیهشان این است که با این رابطه میتوان معیارها را به صورت عملی در زندگی مشترک بدون قیدوشرط محک بزنیم که آن هم فقط توجیه است و در عمل اتفاق نمیافتد.
نیازهای جنسی: که یک نیاز طبیعی است و زمانیکه از طریق ازدواج سالم، مشروع وقانونی پاسخ داده نشود طبیعی است که به راههای دیگر کشیده شود و این مدل زندگی یکی از راههای ارضای آن است.
روزنامه قانون