ورزش ایران، خاصه فوتبالش، روزهای عجیبوغریبی را سپری میکند؛ درست در روزهایی که کرونا این رشته را خانهنشین کرده، فدراسیون رئیس ندارد و بحث اساسنامه هم مانند سوال بزرگ و مبهمی بر پیشانیاش مانده است. این سؤال که چطور با یک اساسنامه تأییدنشده هشت سال به صورت غیرقانونی فوتبال اداره شده هم سؤال آنقدر مهمی نیست که کسی بخواهد پیاش را بگیرد؛ بهویژه کسی مثل مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش که شاید چندان هم دلمشغولی این موضوع را نداشته باشد.
البته اینطور نیست که وزیر بیخیال فوتبال باشد؛ برعکس محمود گودرزی، وزیر ورزش قبلی که علاقه زیادی به این رشته ورزشی نداشت، مسعود سلطانیفر به همراه پسرش، علاقهای وافر به این رشته دارند. بااینحال این علاقه آنقدر نبوده که وزیر ورزش بخواهد پیگیر موضوعات کلانتر باشد تا سایه تعلیق را از سر فوتبال بردارد، هرچند به تازگی با نوشتن نامهای به وزارت اطلاعات، خواسته نشان دهد جلوی فساد در فوتبال را میگیرد.
وزیر در تازهترین اقدامش از وزارت اطلاعات خواسته به فعالیت دلالهای فوتبالی ورود کند تا مانع از این شود که بازیکنان و مربیان بیکیفیت خارجی به این رشته بیایند. مشخص نیست منظور وزیر ورزش از دلالها، ایجنتهای رسمی فوتبال هستند که کار ترانسفر را انجام میدهند یا کارچاقکنهایی که به صورت غیررسمی فعالیت میکنند. این موضوع هم شاید چندان اهمیتی نداشته باشد، بلکه همین که شخص وزیر بالاخره از یک جا تصمیم گرفته به نفع حل شایعات مربوط به فساد در فوتبال حرکتی کند را باید به فال نیک گرفت.
باوجوداین قبل از رسیدگی به چنین جزئیاتی بهتر است اولین سؤال را وزیر ورزش پاسخ دهد که ایجنتها یا به قول ایشان، دلالها، چطور و از چه طریقی بازیکن و مربی به باشگاهها میدهند؟ آیا کانالی غیر از مدیرعاملان باشگاهها؟
پاسخ منطقی این است که دلالها از طریق ارتباط با مدیرانعامل باشگاهها به تیمها بازیکن معرفی میکنند؛ حالا سؤال اصلی این است: مدیرعامل و اعضای هیئتمدیره دو باشگاه بزرگ پایتخت توسط چه کسی معرفی میشوند؟ آیا بدون چراغ سبز وزارت ورزش کسی میتواند روی صندلی این دو باشگاه بنشیند؟ پاسخ قطعا منفی است. حالا اگر دلالها از طریقی به غیر از این منصوبان، بازیکن به باشگاه میآورند که دیگر باید فاتحه مدیریتی که از طریق وزارت ورزش بر دو باشگاه بزرگ به خدمت گماشته شدهاند را خواند!
برای نتیجهگیری مقطعی در همین مورد، شایسته است وزارت اطلاعات به عملکرد همین مدیران ورود کند تا علاوهبر قطعشدن دست کارچاقکنهای غیرقانونی، جلوی فسادی که بعضا ناشی از ناآگاهی همین مدیران است گرفته شود.
اتفاقا موضوع ورود وزارت اطلاعات به فوتبال همانقدر سوژه جذابی است که معمولا از طرف افرادی که ریگی به کفش ندارند مورد استقبال است؛ اگرچه الان مسعود سلطانیفر چنین تقاضایی داشته و خواسته به بحث دلالی در فوتبال ورود شود، پیشتر اشخاص دیگری هم از این وزارت درخواست ورود داشتهاند، ولی برای مواردی متفاوت.
قریب به یک سال پیش بود که علی دایی، همانوقتها که هنوز ممنوع از فعالیت نشده بود، از وزارت اطلاعات و وزارت اطلاعات سپاه خواسته بود به ورزش و خاصه فوتبال ورود کند. «من تقاضا دارم که کمیته اخلاق و قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه به ورزش ما ورود کنند و از من هم شروع کنند که پولهایی که به حساب من و نزدیکان من ریخته میشود از کجا ریخته میشود. ما از چیزی نمیترسیم. بیایند از من شروع کنند و بعد به سراغ مسائل دیگر بروند. برگردند به سال ۸۹ و ماجرای میلیاردی شرکت پیشکسوتان و بحث روغننباتی را رسیدگی کنند که چه اتفاقاتی در آن دوره افتاده است. مبحث بلیتفروشی و تبلیغات محیطی را بررسی کنند. متأسفانه بعد از بازیها در موقعش که نیست سؤالاتی را میکنید که فوتبال ما را به حاشیه میبرید. این ما را از اصل فوتبال دور میکند. من از خدایم است که این ارگانها وارد شوند و کثیفکاریها را از فوتبال دور کنند».
کثیفکاریهایی که دایی از آن حرف میزند موضوعات مهمی است که ظاهرا وزارت ورزش، چندان تلاشی برای حلوفصلش نکرده، آن هم درحالیکه نیمی از ادعاهایی که دایی دارد، به مدیران فوتبالی برمیگردد که بسیاری از آنها توسط وزارت مشغول به کار شدهاند.
از همین یکی، دو سال هم که فاصله گرفته شود، بحث اشتباهیآمدن آدمهای خاص به فوتبال که همگی با چراغ سبز وزارت بوده، در گذشته هم رایج بوده است؛ مرداد ۱۳۹۳ بود که علیرضا رحیمی، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس، حرفهای مهمی به «فارس» زد و خواست وزارت اطلاعات ورود کند. «من یک سؤالی از شما دارم، آقای سیاسی در این مدت مصاحبههای متعددی انجام داده است، ولی در کجای دنیا دیدهاید که یک رئیس هیئتمدیره اینهمه مصاحبه کند؟ اصلا چرا راه دور برویم، مگر ما ۱۶ تیم لیگبرتری نداریم، آیا تا به حال دیدهاید رئیس یا اعضای هیئتمدیره تیمهای حاضر در مسابقات اینهمه مصاحبه کنند، آن هم مصاحبه در جهت تضعیف سرمربی و تیم؟ حتما مصاحبه میکنند تا به اهداف خود برسند! من روی صحبتم با آقایان حاضر در مجلس شورای اسلامی، دولت، قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و مردم است که آهای آقایان! بررسی کنید که حضور برخی از آقایان در هیئتمدیره پرسپولیس با چه هدفی است». علیرضا رحیمی هم آن زمان از حضور معنادار برخی از افراد در هیئتمدیرهها گلایه میکرد؛ راستی اعضای هیئتمدیرهها از چه کانالی وارد باشگاههای بزرگ استقلال و پرسپولیس میشوند؟
سیاسی یکی از دهها مدیر اشتباهی فوتبال در ایران بود که به قول علیرضا رحیمی با اهداف خاص به فوتبال آمدهاند، ولی چرا جلوی ورود این افراد به فوتبال در دوره مسعود سلطانیفر گرفته نشده است؟ هنوز از داستان بحثبرانگیز متواریشدن مهدی شریفینیکنفس زمان زیادی نمیگذرد؛ نه آنقدر زیاد که فراموش شود چه آدمهایی از طریق وزارت ورزش قصد ورود به فوتبال را داشته اند. شاید برای یادآوری بد نباشد یکبار دیگر گزارشی که باشگاه خبرنگاران در این زمینه نوشت، مرور شود: «انتخابات هیئتمدیره جدید باشگاه استقلال در تاریخ سیزدهم بهمنماه ۹۸ برگزار شد و با حکم سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان، فردی به نام مهدی شریفینیکنفس بهعنوان یکی از اعضای جدید هیئتمدیره این باشگاه تهرانی معرفی شد، اما این عضو جدید باشگاه استقلال گویا یکی از متهمان فراری فساد کلان اقتصادی است و او با همکاری عدهای توانسته از کشور فرار کند و به امارات برود. او در پرونده شش میلیارد و ۶۵۶ میلیونیورویی پتروشیمی و کاتالیستهای تقلبی نقش داشته و به همین دلیل هماکنون از کشور متواری شده است. در پرونده پتروشیمی نام ۱۴ متهم به چشم میخورد که برای آنها کیفرخواست صادر شده و بر اساس این کیفرخواست اتهام این افراد مشارکت و معاونت در اخلال کلان اقتصادی در حوزه پتروشیمی است. مهدی شریفینیکنفس با اطلاعی که داشته به بهانه دورزدن تحریمها و پیگیری پروندههای پتروشیمی از کشور خارج شد و با دقت در پرونده او میتوان متوجه شد که کارشناس پرونده از فرار او مطلع بوده؛ از سوی دیگر متأسفانه بازپرس متهم علیرغم تأکیدات انجامگرفته او را ممنوعالخروج نکرده و بدون آنکه قرار وثیقه صادره درخصوص متهم را تقلیل دهد، با دستور غیرقانونی چهار میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان از وثایق او را هم رفع بازداشت کرد. مشخص نیست با وجود آنکه او جزء متهمان بوده، وزیر ورزش چگونه برای او حکم عضویت هیئتمدیره در یکی از پرطرفدارترین تیمهای فوتبال کشور را صادر کرده است؟»
حالا که وزیر ورزش به این نتیجه رسیده برای اصلاح برخی امور در فوتبال بهتر است پای وزارت اطلاعات به میان بیاید تا جلوی دلالها را بگیرد، بد نیست یکی، دو بند دیگر هم به درخواستش اضافه کند؛ از وزارت اطلاعات بخواهد به مدیریت ورزش و فوتبال ورود کند، مباحث مربوط به اسپانسرینگ بحثبرانگیز در باشگاهها را زیر ذرهبین قرار دهد، شیوه بستن قرارداد با مربیان خارجی از جمله مارک ویلموتس را بررسی کند و دستآخر اگر راغب بودند، به شایعاتی مبنیبر استفاده از رانت و نفوذ فرزندان مدیران در ورزش و البته فوتبال بپردازند!