وقتی محمود فکری برای اولین بار پیراهن باشگاه استقلال را بر تن کرده بود، بخش زیادی از منتقدان دهه هفتادی امروز او هنوز به دنیا نیامده بودند. وقتی او با آن گل تماشایی از راه دور دروازه پرسپولیس را باز کرد، فحاشان امروز به این چهره هنوز در دوران ابتدایی پشت میزهای مدرسه دیده میشدند.
چطور یک چهره همیشه آرام و یک پیشکسوت محترم فوتبالی این چنین مورد حمله قرار میگیرد و آب از آب تکان نمیخورد؟ چطور میشود ساکت ماند و این سیل زشت از توهینها را به نظاره نشست؟ چند نفر، چند مربی و چند بازیکن باید قربانی این حملهها شوند که کسی کاری برای فرهنگ نابود شده فوتبال ایران انجام بدهد؟ چه زمانی باید بفهمیم که هیچ مسابقه و هیچ جامی، ارزش توهین کردن به خانواده یک انسان را ندارند؟
تلخ و تاسفبار است که حملات به محمود فکری نه از سوی هواداران تیم رقیب، بلکه از سوی استقلالیها مطرح میشود. مردی که با استقلال سه بار قهرمان لیگ برتر شده، سه بار جام حذفی را برده، پنج بار به نایبقهرمانی لیگ رسیده و یک نایب قهرمانی آسیا را با پیراهن آبی در کارنامه دارد، حالا سیبل تازه در فضا یا به عبارت بهتر «باغ وحش» مجازی است. او با ۳۴۵ بازی رسمی، رکورددار بازی با پیراهن آبیها در ادوار لیگ برتر به شمار میرود. اگر محمود فکری این چنین مورد حمله هواداران استقلال قرار بگیرد، پس هر کس دیگری نیز میتواند در موقعیت او باشد. ظاهرا پسربچهها و دختربچههای نوجوان پای اینستاگرام که با تتلو دم میگیرند و برای فحشهای او سرودست میشکنند، عادت کردهاند که هیچ خط قرمزی را رعایت نکنند.
تصور نکنید که این اتفاق تنها در باشگاه استقلال رخ میدهد. پرسپولیسیها نیز بارها و بارها چنین رفتاری را در قبال اسطورههایشان به نمایش گذاشتهاند. اگر امروز جلوی این موضوع گرفته نشود. اگر امروز دلسوزان فوتبال به وسط ماجرا نیایند و از فکری حمایت نکنند، دیگر هیچ امیدی به بهبود اوضاع این فوتبال وجود نخواهد داشت. فوتبالی که در آن مردی با سابقه ۶ پیروزی در دربی و ساختن یک عمر خاطره خوب برای باشگاه، این چنین درشبکههای اجتماعی سلاخی میشود.
گناه محمود فکری چیست که این چنین مورد قضاوتهای تند و شتابزده قرار گرفته است؟ شاید باورنکردنی به نظر برسد، اما تنها دلیل برای صدور حکم علیه او در نگاه هواداران استقلال، اشاره به شایستگی پرسپولیس برای قهرمان شدن در رقابتهای این فصل بوده است. او به خاطر همین جمله ساده، این چنین توهین میشنود. این توهینها، پیام مشخصی دارند. اینکه در این فوتبال، ظاهرا هر کس باید نظر شخصیاش را پیش خودش نگه دارد و تنها بر اساس تمایلات رنگی نظر بدهد.
یک نفر هم که سعی کرده این معادله زشت را عوض کند و نظر واقعیاش را با افراد دیگر در میان بگذارد، با حملاتی تند و غضبآلود روبهرو میشود. حیرتانگیز است که همین هوادارهای پای اینستاگرام، تصور میکنند که از محمود فکری استقلالیتر هستند. خیلی از آنها هنوز ۳۰۰ بازی استقلال را حتی از صفحه تلویزیون نیز تماشا نکردهاند! قبل از سرزنش اهالی فوتبال به خاطر اظهارنظرهای یکسویه همیشگی، باید این جوها را نیز در نظر بگیریم. جماعتی که هر روز علیه تیم رقیب و هوادارانش مصاحبه میکنند، به خوبی میدانند که اگر جملهای خلاف این به زبان بیاورند، با چه حملاتی روبهرو خواهند شد. حقیقت آن است که حالا دیگر فوتبال ایران، به یک جنگ گلادیاتوری شباهت پیدا کرده و فوتبالیها برای محبوب شدن، حتما باید با نیزه به طرف رقیب حمله کنند. این وسط اگر کسی راه متفاوتی را در پیش بگیرد، با انبوهی از شعارها و جملات زشت روبهرو خواهد شد. جملاتی که شاید آدمها را از حرف زدن پشیمان کنند، اما نمیتوانند عقیده آنها را تغییر بدهند.
سالها محمود فکری پس از گلزنی در دربی پایتخت، شادی چندانی انجام نداد و در توضیح این حرکت، دست روی این نکته گذاشت که نمیخواسته هواداران تیم رقیب را بیشتر ناراحت کند. چراکه آنها نیز برای تماشای پیروزی تیم محبوبشان به ورزشگاه قدم گذاشته بودند. ما از چنین فوتبالی با چنین روحیهای، به جایی رسیدیم که هر روز باید جنگ علنی تازهای را با باشگاه رقیب آغاز کنیم تا لایکها و کامنتهای بیشتری به دست بیاوریم. این فوتبال دیگر حتی به محمود فکری هم رحم نمیکند. مرد همیشه آرامی که قربانی برتری رنگها به انسانیت شده است!
منبع: توسعه ایرانی