حجت الاسلام و المسلمین محسن غرویان از جمله معدود اصولگرایانی بود که در همان دور اول ریاست جمهوری احمدینژاد انتقادات تندی را نسبت به او مطرح میکرد. وی با وجود جدایی از مصباح یزدی و انتقاداتی که به استاد سابق خود و احمدینژاد دارد همچنان خود را یک اصولگرا میداند هر چند با توجه به شناخت خود، امیدی به ائتلاف میان اصولگرایان ندارد.
این استاد حوزه و دانشگاه معتقد است که «احمدینژاد باید از مقام خود عزل میشد». او دعا میکند که تفکر احمدینژادی دیگر هیچگاه به ملت ایران تحمیل نشود و اتفاقات آن هشت سال را مصیبت مینامد.
وی که شکل گیری خط سومی به نام اعتدال را اتفاق مثبتی ارزیابی میکند و از خود به عنوان یک اصولگرای معتدل نام میبرد، حضور سید حسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان را تکلیفی میداند که برعهده یادگار امام است و اعتقاد دارد که ناطق نوری میتواند ریاست مجلس دهم و یا دست کم لیدری جریان اصولگرا را به عهده بگیرد.
حجت الاسلام و المسلمین محسن غرویان در فاصله شش ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در گفتوگو با ایسنا به بررسی فضای انتخاباتی حاکم بر جریانهای سیاسی و افراد موثر در این دو انتخابات پرداخت.
دعا میکنم تفکر احمدینژاد دیگر هیچگاه به ملت ایران تحمیل نشود
مدتی است که زمزمههایی از فعالیتهای انتخاباتی محمود احمدینژاد و اطرافیانش شنیده میشود. از جلسات دفتر ولنجک رییسجمهور پیشین گرفته تا همایشهای گاه و بیگاهی که احمدینژادیها برگزار میکنند و بازار سفرهای استانی هم داغ است. این فعالیتها، شایعات زمینهچینی برای حضور مجدد احمدینژاد در قدرت را قوت میبخشد.
غرویان در این زمینه میگوید: من که شخصا دعا میکنم که هیچ وقت افکار و مشی آقای احمدینژاد بار دیگر بر ملت ایران تحمیل نشود و این از دعاهای بنده است که این مصیبتها بار دیگر در کشور ایران و ملت ایران توسط آن افکار و مشی ایشان حاکم نشود. البته حدس میزنم اکثریت ملت به خصوص فرهیختگان و آنها که دانش بالاتری دارند متوجه شدند که واقعا چه مصیبتهایی بر ملت ما در این هشت سال وارد شد.
وی میافزاید: توده مردم هم آگاهتر و متوجهتر شدهاند. نخبگان باید تلاش کنند که توده مردم را آگاهتر کنند تا بار دیگر به آن طرز فکر رای داده نشود ولی در عالم سیاست هر اتفاقی ممکن است بیفتد. تلاش دولت سابق هم این است که باز قدرت را در دست بگیرد ولی ما امیدواریم و دعا هم میکنیم که چنین اتفاقی نیفتد و مردم را هم آگاه می کنیم که به چنین نمایندگانی با آن طرز تفکر و افراط گریها و تندرویها رای ندهند.
در دو سال پایانی دولت احمدینژاد برخی از اصولگرایان او را به خاطر خانه نشینی ۱۱ روزه و ارتباط با اسفندیار رحیم مشایی از جریان اصولگرایی خارج دانستند و حتی پس از پایان دوران ریاست جمهوریاش از او برائت جستند. هرچند او هیچگاه خود را وامدار گروه خاصی ندانست و حتی زنده شدن جریان اصولگرایی را از مسیحادم خود در انتخابات ۸۴ میدانست.
غرویان با اشاره به اینکه «اصولگرایان طیف واحدی نیستند» در این باره اظهار میکند: اصولگرایان همه یک جور نیستند. از موتلفه تا پایداری اصولگرا به حساب میآیند و هر کدام نیز طرز تفکری دارند. الان آقای تقوی برای وحدت، جمعهایی تشکیل میدهد. آقایان مصباح، موحدی، جنتی و یزدی همه اصولگرا هستند ولی طیف واحدی نیستند. یک عدهشان میگویند که آقای احمدینژاد از دایره اصولگرایی بیرون است ولی عدهای هم معتقدند که او اصولگراست. آقای احمدینژاد هم به اعتبار اینکه دم از امام زمان(عج) و مدیریت امام زمانی میزند در دایره اصولگرایی گنجانده شده است.
او خاطرنشان میکند: من خودم در یک سخنرانی ۲۲ بهمن از احمدی نژاد شنیدم که در آخرش گفت که از نیروی انتظامی، استاندار و … تشکر میکنم، از امام زمان هم تشکر میکنم! انگار که امام زمان هم یکی مثل بقیه مسئولین است! طوری حرف زد که من تعجب کردم و انگار ارتباط مستقیم با امام زمان (عج) دارد. این کارها برای عوامفریبی بود و بعضیها اینها را شاخصه اصولگرایی میدانستند.
احمدینژاد باید عزل میشد
این روحانی اصولگرا تصریح می کند: آن اعتصاب ۱۱ روزه آقای احمدینژاد که بر خلاف منویات رهبری عمل کرد و دستور ولی فقیه را رعایت نکرد او را از دایره اصولگرایی خارج میکند. حتی آقای هاشمی شاهرودی رفت تا او نصیحت کند و من خودم از آقای شاهرودی شنیدم که گفت «من رفتم و نصیحت کردم که این کار را نکن و بیا سر کار». یا آن مساله بردن نوار ویدئو در مجلس علیه برادر آقای لاریجانی که بعد از آن، تعبیر «این کار شما خلاف شرع، خلاف قانون و خلاف اخلاق است» در مورد این اقدام مطرح شد. من آن زمان گفتم دیگر چه چیز برای آقای احمدینژاد میماند؟ به نظرم از آن تعبیر به بعد ریاست جمهوری احمدینژاد خلاف شرع بود و باید عزل میشد. پس بصیرت و ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید از ریاست جمهوری عزل و خلع میشد ولی مدارا کردند تا دورانش تمام شود. اینها او را از دایره اصولگرایی خارج میکند. یک عده الان میگویند ما با احمدینژاد مخالفیم ولی در عمل قبولش دارند و در باطن همان افکار را دارند. بخشی از این پایداری ها همین طور هستند.
بسیاری از تحلیلگران پس از انتخابات سال ۹۲ و ریاست جمهوری حسن روحانی از شکل گیری خط جدیدی به نام خط اعتدال نام بردند. خطی که میتواند معتدلین هر دو جناح را در بر گیرد و از حضور افراطیون جلوگیری کند.
غرویان نیز راه جلوگیری از حضور افراطیون را ائتلاف معتدلین هر دو جناح با هم میداند و معتقد است: اگر اعتدالیون و آدمهای عاقل، اندیشمند، متفکر و دانشمند از هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا کنار هم بنشینند و یک مقدار هم حسادتها را کنار بگذارند و مصالح کشور و ملت را در نظر بگیرند میتوانند با هم تعامل داشته باشند. اعتدالیون از هر دو جناح میتوانند با هم ائتلاف کنند. حد اعتدال هم همین است که ما رای اکثریت مردم را ببینیم آن وقت اصولگرایان و اصلاحطلبان افراطی از صحنه خارج میشوند.
از پاکترین دولت تاریخ بابک زنجانی بیرون آمد
او یادآور می شود: اکثریت مرم خودشان شاخص اعتدالاند و ما باید بتوانیم مطالبات اکثریت مردم را درک کنیم. در انتخاب آقای روحانی همین مساله معلوم شد. ایشان شعار اعتدال، تدبیر و عقلانیت میداد و میگفت که «من رمال و جن گیر نیستم، علم غیب ندارم و به من وحی هم نمیشود». یعنی داشت می گفت که افراطیون اصولگرا از این حرفها زدند. دولتی که ادعای پاکترین دولت تاریخ و دولت امام زمان را داشت سرآخر نتیجهاش این شد که بابک زنجانی از آن بیرون آمد و آن همه اختلاس شد و حالا هم بقیه معاونها دستشان در حال رو شدن است. این چه دولت امام زمانی بود؟ آقای روحانی گفت من اهل عوام فریبی نیستم. اکثریت مردم هم این را میخواهند که دولتمردان روراست و صاف باشند و به اسم دین و خدا کلاه سر مردم نگذارند.
این استاد حوزه و دانشگاه شکلگیری خط اعتدال را اتفاق مثبتی میداند و اعتقاد دارد: با روی کارآمدن دولت روحانی یک خط جدیدی به نام خط اعتدال پدید آمد. اصلاحطلبان یک طرف بودند و اصولگرایان یک طرف و الان اعتدالیون یک خط سوم محسوب میشوند که روحانی و همچنین هاشمی رفسنجانی این خط را نمایندگی میکنند. شانس موفقیت اعتدالیون هم به خاطر همسویی با دولت بیشتر است. چون دولت با تدبیر وعقلانیت حرکت میکند و موفقیتهایی به دست آورده مثل توافق هستهای و کاهش نرخ تورم. اینها در مردم امیدواری ایجاد کرده و کسب و کار بیشتر رونق گرفته است. بالاخره مردم میخواهند به تعبیر روحانی چرخ سانتریفیوژ بچرخد و چرخ زندگیشان هم بچرخد. دولت هم تلاش میکند با روابط اقتصادی و دیپلماتیکی که با دنیا دارد وضع زندگی مردم بهتر شود. فکر میکنم مردم هم به این خط اعتدال رغبت بیشتری نشان خواهند داد.
انتخابات این دوره مجلس خبرگان حساس است
وی درباره حساسیت دو انتخابات پیش رو میگوید: هر انتخاباتی در کشور ما واقع شده قبلش هیجانی ایجاد کرده و خاصیت انتخابات همین است. انتخابات در هر کشوری یک نوع وزنکشی سیاسی است. جناحهای مختلف با افکار مختلفی وجود دارند و هر جناح و گروهی هم می خواهد همفکرهای خودش را به مجلس شورا و خبرگان بفرستد. همه گروهها و احزاب دوست دارند قدرت را در دست بگیرند و این یک امر طبیعی است. امسال این دوانتخابات ویژگی هایی دارد که حساسیت را بیشتر کرده است.
غرویان اضافه میکند: دولت عوض شده ولی در این مجلس فعلی تعدادی طرفدار آقای احمدینژاد هستند، همان گرایشها را دارند، از آن تفکر هنوز دفاع میکنند و با این دولت همسو نیستند. انتخابات یک رقابت جدی است که باید ببینیم طرفداران تفکر آقای احمدینژاد هنوز میتوانند در مجلس نمایندگانی داشته باشند یا خیر؟ انتخابات مجلس از این جهت حساسیت دارد. عدهای هم در مجلس هستند که طرفدار دولت آقای روحانی هستند یا بینابین حرکت میکنند. اینها هم در انتخابات معلوم میشود که مردم به کدام گروه رای میدهند و از صندوق رای چه تفکری بیرون میآید.
او خاطرنشان میکند: حساسیت دیگر مقارن بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی با مجلس خبرگان رهبری است. در دورههای قبل مردم خیلی اطلاعی از خبرگان نداشتند و خیلی هم اهمیتی نمیدادند؛ لذا درصد شرکت کنندگان خیلی کمتر بود ولی این دوره به خاطر همزمانی، به خبرگان هم رای داده خواهد شد. از طرفی چهرههای مهم و حساس و جدید هم میخواهند به صحنه بیایند که معروفترینشان آیتالله سید حسن خمینی است که از یک پتانسیل قوی برخوردار است و محبوبیت و جایگاه ایشان در مردم به لحاظ جد، پدر و بیت امام (ره) خودش بر حساسیت افزوده است. از سوی دیگر دوره خبرگان هشت ساله است و در این هشت سال امکان دارد اتفاقاتی بیفتد و احتمالا تصمیمات مهمی در مجلس خبرگان گرفته شود. این دوره پنجم خبرگان از حساسیت دیگری برخوردار است و اینها باعث شده که از الان تنور انتخابات داغ شود.
در تفکرات بعضی از علما عقبنشینی وجود ندارد
یکی دو سالی میشود که اصولگرایان بعد از شکست به دلیل تشتت آرا در انتخابات ریاست جمهوری، به فکر وحدت افتادهاند. جلساتی به پیشنهاد مرحوم آیت الله مهدوی کنی آغاز شد و حجت الاسلام والمسلمین سید رضا تقوی از روحانیون جامعه روحانیت مبارز و رییس ستاد ائمه جمعه کشور برگزاری جلسات وحدت را به عهده گرفت. پس از فوت پدرخوانده جناح راست، دبیران کل جامعتین و پدر معنوی پایداریها یعنی آیات محمد یزدی، محمدعلی موحدی کرمانی و محمدتقی مصباح یزدی به نوعی زعامت جریان اصولگرا را به عهده گرفتند. تقریبا همه اصولگرایان دم از وحدت می زنند اما آیا در عمل این امکان وجود دارد؟
غرویان در پاسخ به این سوال اظهار امیداری میکند که تقوی بتواند موفق شود اما میگوید: آقای تقوی انگیزه خوبی دارد و قصد و غرضش مقدس است ولی مشکل در تقوی نیست بلکه مشکل در اصولگرایانی است که با مبانی فکری متفاوتی که دارند، همدیگر را قبول ندارند. یکی میگوید شما از اصولگرایی عقب نشینی کردید و دیگری میگوید شما داری عقب نشینی میکنی! وقتی در مسائل ریز میشویم گاهی یک نوع انحصارگرایی در این بزرگان دیده میشود که بعضی میگویند اسلام آن است که من میگویم و نفر دوم و سوم هم همینطور. آن وقت است که نمی توانند به وحدت برسند.
وی ادامه می دهد: اگر هر کسی فقط قرائت خودش را اسلام محض بداند طبیعتا بقیه را منحرف میداند و میگوید که شما دارید کوتاه میآیید، از خط امام برمیگردید، از قطار انقلاب پیاده می شوید و… مشکل این است اما اگر یک مقدار این بزرگان و علما دیدگاهشان را بازتر و وسیعتر کنند و برای حرف بقیه هم اعتبار و ارزش قائل شوند و مقداری از حرفشان کوتاه بیایند آن وقت میتوانند به هم نزدیک شوند اما با شناختی که من دارم این امر را دور از دسترس میدانم.
شاگرد سابق آیت الله مصباح در پاسخ به این سوال که با توجه به شناخت از اخلاق استاد پیشینتان چقدر احتمال میدهید که مصباح یزدی با سایرین ائتلاف کند؟ تصریح میکند: در مورد حاج آقای مصباح با همه احتراماتی که برایشان قائلم انتقاداتی هم دارم اما دیگر تصمیم دارم خیلی درباره ایشان حرف نزنم چون نمیخواهم اسباب رنجیدگی خاطر شوم. در مورد شخص ایشان صحبت نمیکنم ولی اجمالا میگویم امیدوارم اصولگرایان ائتلاف کنند ولی با شناختی که من دارم خیلی بعید میدانم وحدت شکل بگیرد. در واقع در تفکرات بعضی از علما عقبنشینی وجود ندارد.
در انتخابات سال ۸۸ صحبتهایی درباره علی اکبر ناطق نوری مطرح شد که کدورتهایی را برای رییس اسبق مجلس شورای اسلامی به وجود آورد. تا جایی که عده ای صحبت از قهر سیاسی ناطق کردند. هرچند شیخ نور در صحبتهای اخیر خود اعلام کرده که با سیاست قهر نیست اما تمایلی هم برای حضور در مناصب حکومتی ندارد و ترجیح میدهد نقش مشاوره ایفا کند و به تعبیری اگر «وزیر باشد به که امیر باشد».
غرویان درباره نقش ناطقنوری در صحنه سیاسی کشور بیان میکند: آقای ناطق از زمانی که احمدینژاد در آن مناظره از ایشان اسم برد رنجیده خاطر شد و توقع هم نداشت با او به عنوان کسی که همیشه در کنار امام (ره) و از عناصر موثر انقلاب و نظام بوده اینطور برخورد شود به همین دلیل مدتها از سیاست فاصله گرفت و به یک معنا قهر کرد. البته خود ایشان گفته که با سیاست قهر نیستم. آقای ناطق از همان سخنرانی امام (ره) در بهشت زهرا و با تلاشی که با تمام وجود میکند، نشان میدهد که انقلاب ذاتا در استخوانهای اوست و سیاست و عشق به امام راحل و نظام در رگ و پوستش است و این طور نیست که بگوییم با انقلاب، نظام و ولایت قهر کرده است.
ناطق میتواند رییس مجلس شود
وی تصریح میکند: متاسفانه آقای احمدینژاد با کارهایی که کرد بین علما اختلاف افکنی به وجود آورد و اختلافات بین علما را کلید زد و آغاز کرد. یکی هم ناطق نوری بود که آزرده شد. الان هم آقای ناطق میگوید که دیگر سن و سالم به گونهای است که باید میدان را به جوانترها بدهم ولی به هر حال ایشان دوست قدیمی و صمیمی آقای هاشمی رفسنجانی است و افکار معتدل هاشمی را میپسندد و با دولت هم همسویی و تفکر اعتدالی دارد. ایشان میگوید که حمایت می کنم ولی خودم به صحنه نمیآیم.
این روحانی اصولگرا با اشاره به نقش «کلیدی ناطق نوری در صحنه سیاسی کشور» اعتقاد دارد: به هر حال آقای ناطق شخصیت ارزشمندی است و هنوز به آن سن بالا نرسیده که خودش را بازنشسته کند بلکه باید به صحنه بیاید و حتی به عنوان رئیس مجلس نقش خود را ایفا کند. چون افراط و تفریط دراصولگرایان وجود دارد آقای ناطق با شخصیت اصولگرایی اعتدالی خود میتواند اکثریت اصولگرایان را زیر یک چتر واحد جمع کرده و از افراط و تفریط در اصولگرایی جلوگیری کند. بعضی چهرههای اصولگرا از علما و روحانیون یا افراطی هستند یا تفریطی ولی ناطق یک شخصیت اصولگرای معتدل دارد که اگر محوریت را بپذیرد میتواند به عنوان لیدر، اکثریت اصولگراها را کنار یکدیگر جمع کند.
اصولگرا هستم اما از افراطیون فاصله گرفتهام
این استاد حوزه و دانشگاه درباره موضع سیاسی خود عنوان میکند: در حوزه گروههای مختلفی وجود دارند و من هم در نشستهای مدرسین سطوح عالی قم حضور دارم ولی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه نیستم. من قدیم شاگرد آیت الله مصباح بودم ولی بعد از آمدن آقای احمدینژاد که بحث معجزه هزاره سوم و آن حرفها مطرح شد گفتم که این حرفها را قبول ندارم و از آن مجموعه جدا شدم. البته جداییام از آن مجموعه به معنی خروج از اصولگرایی نیست. من یک اصولگرا هستم به معنای اینکه روحانیام، حوزویام، امام (ره) و راه ایشان، ولایت فقیه، قانون اساسی، نظام جمهوری اسلامی، مقام معظم رهبری و ولایت ایشان را قبول دارم.
او همچنین تاکید میکند: الان در داخل کشور کسی اصلح از مقام معظم رهبری نداریم و این واضح است و همه بزرگان هم این مساله را تایید میکنند. به نظرم این مسائل از شاخصهای اصولگرایی است و من هم اصولگرا هستم ولی این اصولگرایانی را که به آنها وحی میشود یا خواب و فرشته میبینند، قبول ندارم و به همین دلایل از افراطیون این جناح فاصله گرفتم.
امثال روحانی می توانند اسلام را به نحو احسن ارائه کنند
غرویان با بیان اینکه «حسن روحانی انسان عالم، فاضل، دنیا دیده و درس خواندهای است» یادآور میشود: آقای روحانی هم از راست به چپ و هم از چپ به راست مینویسد و میخواند.(آشنایی به زبان های خارجی) دنیای امروز هم دنیای علم و دانش است. ما هم باید کتب خودمان و هم کتابهای غربیها را بخوانیم و فکر کنیم. روحانی هم همین طور است. من از قبل انقلاب ایشان را میشناسم و به یک معنا استاد بنده هم است. در سپاه دانش قبل از انقلاب محل خدمت روحانی در نیشابور در یکی از روستاها بود و شبهای شنبه در مسجد جامع نیشابور سخنرانی و درس داشت و من هم جزء بچههایی بودم که در جلسه روحانی شرکت میکردم.
وی خاطرنشان میکند: آقای روحانی آن زمان در منزل آقای حسامی جلسات خصوصی برای جوانها می گذاشت و من در آن جلسه هم شرکت میکردم که بعد ساواک آن جلسات را تعطیل کرد. از آن زمان ایشان را میشناسم که انسانی روشن، فهمیده، معتدل و آشنا به اسلام است. روحانی عضو خبرگان و یک مجتهد آشنا به مبانی حقوقی و فلسفه حقوق نیز هست. در دنیای امروز هم این افراد در بین علما می توانند اسلام را به نحو احسن ارائه کنند به همین دلیل دیدگاهها و نگاه علمی و فکری روحانی را میپسندم و از او حمایت کردم و میکنم.
در انتخابات سال ۹۲ اصلاحطلبان با کناره گیری عارف به نفع روحانی پشت سر او جمع شده و به نوعی پیروز انتخابات شدند. برخی از تحلیلگران معتقدند که اصلاح طلبان در انتخابات آینده مجلس و خبرگان نیز به جای آنکه جداگانه ساز خود را کوک کنند باید همین رویه را در پیش گیرند تا بتوانند به قوه مقننه بازگردند و کاندیداهای نزدیک به خود را به مجلس خبرگان بفرستند.
این تحلیلگر سیاسی درباره وضعیت اصلاح طلبان، اتحاد با روحانی یا فعالیت جداگانه شان میگوید: من خیلی آرمانی حرف نمیزنم و فکر نمیکنم بلکه واقعیتها را میبینم. اصلاحطلبان الان باید خودشان را به روحانی و هاشمی نزدیک کنند. به هر حال دولت روحانی دولت مورد تایید و انتخاب هاشمی است و ایشان هم حمایت کرده و میکند. اصلاح طلبان نباید شعارهای تند و افراطی بدهند و باید از یک سری حرفهایی که سالهای قبل میزدنند یا از طرح برخی مباحثی که امثال سروش مطرح میکرد و یا صحبتهایی که به نام آقای خاتمی در دولت اصلاحات زده میشد، پرهیز کنند. این شعارها در کشورما جواب نمیدهد چون ایران یک کشور مذهبی است.
راه موفقیت اصلاح طلبان ائتلاف و نزدیکی با دولت روحانی است
وی در عین حال میافزاید: البته به اصلاحطلبی به معنای روشنفکری دینی معتقدم. اصلاحطلبی که اسلام را متناسب با دنیای معاصر و قرائتهای نو تفسیر و ارائه کند خیلی هم چیز خوبی است. در شرایط سیاسی فعلی نیز بهتر است اصلاحطلبان با دولت روحانی همسو باشند و زیر چتر اعتدال حرکت و اندیشههای هاشمی را ارائه کنند. به نظرم راه موفقیت اصلاحطلبان ائتلاف و نزدیکی با دولت روحانی است.
غرویان همچنین درباره احزاب جدید اصلاح طلب مثل «ندای ایرانیان» و «اتحاد ملت ایران اسلامی» و اینکه آیا حضورشان به اصلاح طلبان کمک میکند یا ضربه میزند، میگوید: بستگی به این دارد که چه شعارهایی بدهند، چه محتوایی داشته باشند و چه فکری را دنبال کنند. من با توجه به مطالعات و شناختی که از اوضاع کشور دارم معتقدم باید در این احزاب اصلاح طلب چند عالم دینی، مجتهد و روحانی خوش فکر وجود داشته باشد. اصلاح طلبان نمی توانند با فاصله زیاد از علمای دین، مجتهدین، روحانیون و کارشناسان دینی موفقیت چندانی داشته باشند.
اصلاح طلبان باید پیوندشان را با روحانیت حفظ کنند
او ادامه میدهد: اصلاحطلبان باید پیوندشان را با روحانیت حفظ کنند و در بین خود از علمای فاضل، عمیق و آشنا با مبانی دین و البته روشنفکر استفاده و حرفهایشان را با آنها چک کنند. درگذشته هم چنین چیزی داشتهایم مثلا شهیدان بهشتی و باهنر علمایی بودند که هم تحصیلات حوزوی داشتند، هم به غرب رفته بودند و هم افکار جدید داشتند یا شهید مطهری با وجود آن که روحانی بود از طرفی برای روشنفکران دانشگاهی درس میداد و حتی به خانه اساتید سکولار میرفت. الان هم بین روحانیون در سطوح مختلف از این اساتید داریم. مثلا من چندی پیش جلسه ای در محضر آیت الله موسوی اردبیلی بودم و دیدم ایشان دیدگاههای زیبایی دارند. ایشان هم همدوره مقام معظم رهبری و آقای هاشمی بودهاند و افکار بروز و روشنی داشتند.
این عضو جامعه المصطفی اضافه میکند: پایینتر از مرجعیت نیز روحانیون بیشتری داریم که از اساتید دانشگاه و حوزه هستند و احزاب جدید اصلاحطلب باید با آنها ارتباط داشته و چند نفر ازآنها را در مجموعه خودشان داشته باشند و دیدگاههای دینی را از آنها بگیرند. اصلاحطلبان میتوانند واقعا مصداق برقراری وحدت حوزه و دانشگاه شوند. یکی از دلایل جدایی حوزه و دانشگاه این است که جو حوزه جوی سنتی است. البته الان نسبت به گذشته بهتر شده ولی هنوز بافت سنتی غلبه داره و متاسفانه قدم جدی برای وحدت برداشته نشده است. بعضی از حوزوی ها اسلام را به گونه ای قرائت می کنند که انگار با علوم جدید و مدرنیسم مخالف است و یا حرفهای دانشگاهیان به نظربرخی حوزویها حرفهای کفرآمیزی به حساب می آید در حالی که واقعیت این نیست و افراد زیادی سراغ داریم که می توانند بین علم و دین جمع کنند و تفسیری از دین ارائه دهند که میان علم و دین ناسازگاری وجود نداشته باشد.
ذات خبرگان سیاسی است
امسال همزمان با انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری نیز برگزار میشود. بعضی از تحلیگران معتقدند نباید فضای خبرگان را سیاسی و جناحی کرد و این مجلس با توجه به جایگاه خود باید فراجناحی باشد اما برخی دیگر اعتقاد دارند به هر حال وقتی صحبت از انتخابات میشود فضا به سمت سیاسی و رقابتی شدن پیش خواهد رفت.
غرویان در اینباره بیان میکند: این بحث که خبرگان سیاسی نباشد را آیتالله جنتی در نماز جمعه مطرح کرد. معتقدم که یک معنای درست دارد و یک معنای نادرست. درستش این است که ایشان میخواهد بگوید که انتخابات خبرگان سیاسی نیست یعنی نباید به آن جناحی فکر کنیم، یا به نمایندگان جناحی رای ندهیم، سعی کنیم خبرگان را فراجناحی قرار بدهیم و افراد از گروههای مختلف در آن حضور داشته باشند. از طرف دیگر چون در مجلس خبرگان مساله تعیین رهبر مطرح است و مقام رهبری هم نسبت به همه ولایت دارد پس به همان میزان هم باید در خبرگان از سلیقههای مختلف حاضر باشند که این معنای خوبی است برای آن که خبرگان فراجناحی باشد. ان شاء الله که منظورآقای جنتی همین است.
وی تصریح میکند: اما اینکه انتخابات خبرگان اصلا سیاسی نباشد مثل این است که بگوییم آب مرطوب نباشد در حالی که رطوبت، ذاتی آب است. ذات خبرگان هم سیاسی به حساب میآید چون به هر حال مساله ولایت فقیه و حاکم سیاسی مطرح است و خبرگان هم برای تعیین ولی فقیه تشکیل میشود پس ماهیتا و ذاتا سیاسی است. فلسفه وجودی مجلس خبرگان و این ویژگیاش را نمیتوان از آن سلب کرد. بالاخره ذات مجلس خبرگان سیاسی است و هر جناحی هم سعی میکند نمایندگان خود را به این مجلس بفرستد که طبیعی به حساب میآید.
سید حسن خمینی با حضور در انتخابات نقش تاریخی خود را ایفا کند
این روحانی اصولگرا همچنین در پاسخ به سوالی درباره احتمال کاندیداتوری سید حسن خمینی در انتخابات خبرگان و این که ممکن است با حضور یادگار امام (ره) درانتخابات شان بیت امام راحل زیر سوال برود، تاکید میکند: آقای سید حسن خمینی که من درباره ایشان تعبیر آیتالله خمینی را به کار می برم در یک سن و سال و شرایطی است که مردم از ایشان توقع و مطالبه دارند که در سرنوشت مملکت ورود پیدا کرده و نقش تاریخی خود را ایفا کند. سید حسن بالاخره بین سن ۴۰ و ۵۰ است و دیگر بزرگان نیز در همین سن و سالها در صحنه بودند و حتی در سن کمتر نقش ایفا کردند.
وی یادآور می شود: بالاخره ورود به مسائل سیاسی و اجتماعی مثل مجلس خبرگان یا شورای اسلامی یک تکلیف شرعی است و الان زمان ادای این تکلیف برای آیتالله خمینی فرا رسیده است. اینکه یک عده میگویند که بهتر است ایشان کنار بماند تا مبادا قداست خانوادهاش مخدوش شود همیشه وجود دارد و اگراینگونه فکر کنیم ایشان کلا باید کنار بماند. کسی که میخواهد وارد انجام تکلیف سیاسی شود باید پیه همه این مسائل را به تن خود بمالد. مثلا خود آقای هاشمی الان مگر در این شرایط بالای ۸۰ سال آماج حملات و انتقادات نیست؟ ولی به تکلیف خود عمل می کند و می گوید که باید وظیفهام را انجام دهم.
حضور سید حسن خمینی یک مطالبه مردمی است
غرویان می افزاید: آیت الله حسن خمینی در شرایطی است که هم تکلیف شرعی، دینی و الهی دارد و هم یک مطالبه مردمی است که ایشان وارد انتخابات شود. البته شاید مجلس شورای اسلامی در شان ایشان نباشد ولی مجلس خبرگان منافاتی با تدریس و فعالیت های حوزوی و علمی او ندارد و جای مهمی هم هست. لازمه ورود سید حسن خمینی به انتخابات این است که سرلیست انتخاباتی باشد و یا به افرادی که ایشان و آقایان روحانی و هاشمی به عنوان افراد معتدل به مردم معرفی میکنند رای داده شود.
او با اشاره به شکلگیری مثلث اعتدال با حضور هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و سید حسن خمینی معتقد است: آقایان خمینی، روحانی و هاشمی از یک ظرفیت بالا برخوردارند و محبوبیت مردمی بسیار بالایی دارند که می توانند کاملا تاثیرگذار باشند. راه دیگرهم این است که آقایان بگویند ما خودمان وارد انتخابات نمیشویم ولی وظیفهمان را به این شکل انجام میدهیم که افرادی را معرفی کنیم. البته کسانی که بخواهند حمله کرده و هجمه وارد کنند حتی برای این کار هم حملاتشان را انجام میدهند.
در جامعتین اختلافنظر وجود دارد
این تحلیلگر سیاسی در ادامه درباره زعامت جامعتین و احتمال وحدت اصولگرایان زیر چتر این دو تشکل اصولگرا در انتخابات خبرگان خاطرنشان میکند: در جامعتین هم اختلاف نظر وجود دارد. در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم عده ای طرفدار آقای هاشمی هستند و از تفکر هاشمی و دولت روحانی حمایت میکنند و عدهای مخالفند. در جامعه روحانیت مبارز تهران هم همین طور است. از یک طرف بعضی گفته اند که هاشمی در لیست جامعه روحانیت نیست ولی از طرفی آقای طباطبایی گفته که جامعه مقدمات حضور جدی آقای هاشمی را در خبرگان فراهم کرده که معلوم میشود در آنجا هم اختلاف نظر وجود دارد. مادامی که این اختلافات باشد نمیتوان خیلی امیدوار بود که لیست جامعتین ملاک همه اصولگراها قرار گیرد چون میگویند ما هم دیدگاهها و کاندیداهایی داریم به همین دلایل افق خیلی روشنی نمیبینم.
با وجود اختلاف ها مردم از دو طرف زده می شوند
وی همچنین به جناحهای سیاسی در آستانه انتخابات توصیه میکند: من خدمت همه جناحها به خصوص اصولگرایان میگویم که در این مدت این همه با هم اختلاف داشتیم و همدیگر را محکوم و از قطار انقلاب پیاده کردیم به چه نتیجهای رسیدیم؟ بیاییم از همین لحظه تصمیم بگیریم که اتفاق، اتحاد، برادری و رفاقت را تجربه کنیم. این همه بعضی از علما همدیگر را محکوم کردند به چه نتیجهای رسیدند؟ نه عمرو توانست زید را که میگفت منحرف است کنار بزند و نه برعکس. آیا این همه با هم کشتی گرفتند و یکدیگر را تخریب کردند توانستند همدیگر را کنار بزنند؟
غرویان در پایان میگوید: سیاسیون عکس کارهای این چند سال عمل کنند ومثلا بگویند تا پنج سال آینده همدیگر را تخریب نمیکنیم و میخواهیم با هم رفیق باشیم، جلسه بگذاریم و صحبت کنیم. یا اصلا یک یا دو سال بگوییم اختلافات گذشته به کنار و از الان با یکدیگر همفکری کرده، همدیگر را قبول کنیم و دنبال مشترکات بگردیم. علما این کار را هم تجربه کنند و ببینند آیا مردم بیشتر به آنها اعتماد نمیکنند؟ با وجود این اختلافات و تخریبها مردم از هر دو طرف زده میشوند پس بهتر است علما اختلافات را کنار بگذارند، اختلاف سلیقه را قبول کنند و مشترکات را بینند. مطمئن باشید که اسلام در جامعه و اسلامیت کشور محفوظ است و اسلام فقط آن نیست که ما می گوییم. امیدوارم اصولگرایان و علمای ما که خداوند همه آنها را حفظ کند، با هم بنشینند و رفیق شوند.