stat counter
تاریخ : دوشنبه, ۳ دی , ۱۴۰۳ Monday, 23 December , 2024
  • کد خبر : 14927
  • 25 آبان 1394 - 17:57
3

با وامی …کمپین؛ پر!

با وامی …کمپین؛ پر!

طنز روز/ فرزین پورمحبی

قلم | qalamna.ir :

کیفیت غذای اداره ما چیزی است شبیه به حال و اوضاع وزیر محترم اقتصاد در شب پرداخت یارانه ها! به‌عنوان مثال، کمتر زمانی بوده که از غذاهایمان چیزی درنیامده باشد. اعتراضات و انتقادات مداوم ما هم در این مورد هیچگاه به جایی نرسیده … تا اینکه چندی قبل در غذای سه چهار نفری از همکارانمان تکه سنگ‌هایی پیدا شد و ما هم طی یک اقدام خودجوش و ضربتی همین را بهانه کردیم و دست به اعتصاب غذا نخوردن در غذاخوری اداره‌امان زدیم! در آن مقطع حساس کنونی، صحنه های غرورآفرینی خلق شد که ما در آنها دست در دست یکدیگر می‌نهادیم و یک‌صدا فریاد اتحاد سر می‌دادیم. در انتها هم با یکدیگر عهد و پیمان بستیم که تا بهبودی کامل وضعیت غذایی، به تحریم نخوردن غذا وفادار بمانیم.

البته چند روزی هم وضع به همین منوال پیش رفت تا اینکه …. مسئول رفاه اداره‌امان که در عین حال مسئولیت پرداخت تسهیلات بانکی را هم بعهده داشت برای فرار از این بحران چاره ای اندیشید….

او با کلی جار و جنجال و هیاهو اعلام کرد: هر کس بتواند از غذایش سنگی پیدا کرده و آنرا تحویل اداره رفاه بدهد بلافاصله حائز شرائط برای دریافت وام ۲۵ میلیون تومانی ۱۵ درصدی ۷ ساله در هفته اول شناخته خواهد شد.

ناگهان خیلی از همان همکارانی که به ضرس قاطع متفق القول شده بودند تا آخرین لحظه پای حرفشان بایستند، با این ادعا که گرفتن وام خود نوعی مبارزه است و می تواند کمر اداره رفاه را بشکند، تحریم را به پسا تحریم تبدیل کردند و به امید یافتن سنگ و اخذ وام بار دیگر پای میز های غذا خوری نشستند. اما در هفته اول و در کمال تعجب هر چه بیشتر داخل غذاهایشان را گشتند کمتر توانستند سنگی پیدا کنند. در هفته دوم کار به آوردن سنگ و ریختن آن به شکل مخفیانه در غذاها کشید! یعنی چیزی که تا دیروز علیه اش مبارزه می کردند، حالا به دست خودشان از آن علیه خودشان استفاده می کردند! خلاصه بعد از مدتی، اداره رفاه مملو شده بود از سنگ به‌دستانی که مشغول پر کردن فرم های وامشان بودند. اما همگی بعد از امضای فرم ها متوجه شدند که تسهیلات فوق الذکر فقط مربوط به هفته اول می شد و در هفته دوم شرایط پرداخت وام به صورت سود ۲۵ درصدی چهار ساله تغییر می کرد! اما دیگر کار از کار گذشته بود و….

بدین ترتیب مسئول رفاه اداره‌امان با طرح چنین نقشه ای، هم توانسته بود تحریم کارمندها را دور بزند و غذاخوریش را در دوران پساتحریم شلوغ تر از گذشته کند (چون آنهایی‌که قبلا از غذاخوری استفاده نمی کردند با شرایط جدید، مشتری غذاخوری شده بودند!) و هم توانسته بود سود خوبی از این وام ها به جیب بزند. از همه مهمتر اینکه وحدت و اتحاد و اراده ملی ما را هم تبدیل کند به ….کشک!

خلاصه یا علی گفتیم و قسط آغاز شد و از آن به بعد آنقدر درگیر تامین و پرداخت قسط های کمرشکن ماهیانه وام ها شده بودیم که اصلا نمی فهمیدیم چه چیزی می خوریم؛ چه رسد به اینکه بخواهیم چیزهای ناچیزی را از غذایمان دربیاوریم و نخوریم! به همین خاطر هم کیفیت غذا چند برابر بدتر از گذشته شده بود. بیشتر نگرانی ما این بود که مبادا با عدم پرداخت در زمان سر رسید قسط ها، گند کار بالا بیاید تا اینکه نگران آن باشیم که مبادا سنگی از غذاهایمان دربیاید. خوردن سنگ در برابر سرهایی که به سنگ خورده بود یک تفریح سالم به حساب می آمد!

زیدی می گفت: همه خریدنی هستند فقط قیمت ها متفاوت است.خب حداقل فایده این جریان آن بود که ما هم قیمت خودمان را فهمیدیم! با وامی کمپین خودمان را پر دادیم و رفت ….

اما من یکی که امیدوارم همیشه وضع بر این منوال نمی ماند و بالاخره در کوچه ما هم عروسی خواهد شد.

هشتگ: , ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.