حجتالاسلام رسول منتجبنیا با استقبال از ایجاد تشکلهای جدید اصلاحطلب اظهار کرد: با وجود اختلاف دیدگاه با این احزاب جدید، در حال همکاری با آنها هستیم.
وی همچنین درباره جایگاه حزب کارگزاران سازندگی در جریان اصلاحات گفت: اکثریت اعضای حزب کارگزاران تمایلی به اصلاحطلبی دارند بنابراین فعلاً در جریان اصلاحطلبی میگنجند، اما این تمایل دائمی نیست.
این فعال سیاسی در عین حال معتقد است که سه طیف اصولگرا به دلیل وجود تناقضهای این جریان به ائتلاف دست پیدا نمیکنند و در این بین شانس موفقیت طیف سنتی اصولگرا نسبت به دو طیف دیگر بیشتر است.
قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی درباره وجود گرایشهای مختلف در جریان اصلاح طلبی، گفت: جریان اصلاحات یک جریان بسیار پردامنه و گسترده و نسبت به سایر جریانها وسیعتر است، اما پافشاری روی دموکراسی و انتخابات آزاد، احترام به رأی مردم، احترام به حقوق اجتماعی جامعه و پافشاری روی قانون اساسی و به طور کلی قوانین مصوب و جاری کشور، وجه اشتراک همه اصلاح طلبان است.
این فعال سیاسی همچنین با بیان اینکه در داخل جریان اصلاحات سه طیف وجود دارد، خاطرنشان کرد: یک طیف ریشهدار و سنتی به نام جریان خط امام (ره) از زمان حضرت امام خمینی(ره) وجود داشته است که قبل از ۲ خرداد، جریان اصلاحات با همین اسم نامیده میشد. مبنای این طیف در حرکت سیاسی، دیدگاههای فقهی، حکومتی و سیاسی امام خمینی(ره) بوده و هست و این طیف در آن چارچوب حرکت میکند. این طیف به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی که امام آن را بنیان گذاشته اعتقاد دارد و تأکید میکند باید به مبانی فکری امام خمینی(ره) مراجعه کنیم تا متوجه شویم مقصود امام (ره) از نظام و ارکان نظام چیست. در ضمن باید به مطالبات و خواستهای مردم هم توجه کرد زیرا این انقلاب، مردمی بوده است. در واقع این طیف هم معتقد است هم به مبانی فکری امام (ره) توجه شود که در آن رأی مردم بسیار شاخص است و هم به مطالبات مردم.
منتجبنیا در ادامه با اشاره به مشخصات طیف دوم جریان اصلاحات گفت: طیف دوم همانند طیف اول به فکر و اندیشه امام خمینی(ره) نگاه نمیکنند. آنها قبول دارند که امام (ره) رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده اما معتقدند که سیاستگذاری باید به روز باشد و چه بسا بعضی سیاستهای دوران امام (ره) ممکن است منطبق بر زمان ما نباشد. آنها معتقدند ما باید واقعگرا باشیم و هر روز تصمیم مناسب با زمانه بگیریم. این طیف براین اعتقاد است که باید اصلاح شرایط روز را در نظر گرفت.
این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه این طیف بر قانون اساسی و دموکراسی پافشاری دارد و به امام (ره) در کلیت آن احترام میگذارد، اظهار کرد: این طیف خود را در چارچوب امام خمینی(ره) محدود نمیکند و خود را فراتر از آن میداند که در آن چارچوب بگنجد. در دوران اصلاحات برخی احزاب بودند که خود را پیشرو معرفی کرده و تندروی هم میکردند و در برخی بیانیههای خود نام امام (ره) را نمیبردند یا تحلیلی غیراسلامی از انقلاب داشتند. در مجموع این جریان، جریان روشنفکری اصلاح طلب است که نگاه خاص خود را به امام (ره) دارد و به خود اجازه میدهد که در مسائل سیاسی، اجتهاد سیاسی کند و چه بسا مواضع امام (ره) را تخطئه کند.
وی در ادامه افزود: به طور مثال امروز برخی از کسانی که در ۱۳ آبان نقش داشتند معتقدند که تسخیر لانه جاسوسی اشتباه تاریخی بود اما طیف اول اصلاح طلب معتقد است تصمیم دانشجویان خط امام (ره) و تأیید امام (ره) در آن مقطع جزء بهترین تصمیمات بوده است در حالی که طیف دوم این واقعه را محکوم میکند. این طیف همچنین نظر امام (ره) درباره دگراندیشان یا منافقان یا سایر مسائل را تخطئه میکند.
این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی با اشاره به طیف سوم جریان اصلاحات خاطرنشان کرد: ممکن است افرادی هم از برند اصلاحات استفاده کنند ولی نه به مبانی طیف اول اعتقاد داشته باشند و نه صد درصد به مبانی طیف دوم. آنها یک نگرش بازتری را برای اصلاحات تعریف میکنند که در آن نگرش میتوان یک نوع ساختارشکنی و ایجاد تغییر و تحول در اساس نظام را داشت. این طیف گاهی شعار میدهد که قانون اساسی ظرفیت لازم را ندارد و باید تغییر کند و مشکل ما کلیت نظام است و آن هم باید تغییر کند. این طیف هم خود را در درون اصلاحات تعریف میکند.
اگر موجی ایجاد نشود اصلاحطلبان سنتی جبهه اصلاحات را در اختیار میگیرند
منتجبنیا در پاسخ به این پرسش که کدام یک از این سه طیف اکنون وزن بیشتری در اصلاحات دارد، اظهار کرد: از نظر کیفیت، ریشه، پایه و اساس، طیف اول جایگاه بهتری دارد. چون خمیرمایه مردم ما دینی است و مردم در عمق جان خود به امام خمینی(ره) اعتقاد و علاقه دارند بنابراین بیشتر نسبت به طیف اول گرایش دارند. از سویی مسئولان حکومت هم با طیف اول بیشتر میتوانند خود را وفق دهند و آنها را تحمل کنند چون این طیف نظام را میراث امام (ره) میداند و با وجود بیان انتقادات و دنبال کردن اصلاحات، معتقد است باید از میراث امام خمینی(ره) حفاظت شود. بنابراین، مسئولان به این طیف بیشتر اعتماد داشته و بهتر میتوانند آن را تحمل کنند.
این فعال سیاسی در ادامه با اشاره به اینکه اگر در جامعه موج ایجاد شود طیف اول کمتر بر آن موج سوار میشود زیرا به دنبال مصالح نظام است تصریح کرد: در مقابل طیف دوم و سوم به ویژه موج دوم براحتی میتواند بر این موج سوار شود و آن را مدیریت کند. در شرایط عادی که موج ایجاد نشود مردم طیف اول را ترجیح میدهند، اما وقتی موجی به دلیل اعتراضات سیاسی یا اقتصادی شکل میگیرد طیف دوم بیشتر از آن بهره میبرد.
در دولت اصلاحات منزوی بودیم
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که در دوران دوم خرداد کدام طیف تسلط بیشتری بر جریان اصلاحات داشت، افزود: از اوایل سال ۷۱ تا ۷۵ نیروهای خط امام (ره) در انزوای کامل بوده و دچار خودسانسوری شدند و تصمیم گرفتند فعالیت سیاسی را موقتاً تعطیل کنند. از اواخر سال ۷۵ و در آستانه انتخابات دوره پنجم حرکتی با محوریت نیروهای خط امام آغاز شد که مجمع روحانیون در آن حضور نیافتند. این جریان لیست انتخابات هم تهیه کرد و من سرلیست آن بودم ولی چون این فعالیتها دامنهدار نبود و مردم هم هنوز بیدار نشده بودند ما نتوانستیم به مجلس وارد شویم، اما پس از آن همه به این نتیجه رسیدند که باید به صحنه سیاست وارد شویم و در انتخابات ریاست جمهوری ۷۶ فعال شویم.
وی با اشاره به اینکه تا پیروزی خاتمی در انتخابات ۷۶ نیروهای سنتی و خط امامی جریان اصلاحات را مدیریت کرده و خبری از نیروهای طیف دوم نبود، خاطرنشان کرد: پس از تشکیل دولت خاتمی و تشکیل برخی احزاب جدید که به قول خودشان روشنفکرتر و پیشروتر بودند و همچنین به دلیل سیاستی که رئیس جمهور وقت پیش گرفت، طیف دوم میداندار شدند. در هشت سال دولت اصلاحات طیف اول در یک فضای شبه انزوا به سر میبرد و مجمع روحانیون مبارز در کنار بود و حضور چشمگیری نداشت. این طیف در مجلس هم در اقلیت بود تا اینکه در آخر دولت دوم خاتمی کار به جایی کشید که شعار عبور از خاتمی سر داده شد.
تندروی و موجسواری موجب شکست اصلاحطلبان شد
وی در ادامه تأکید کرد: فرجام میدانداری طیف دوم در پایان این شد که ما دو قوه را با دست خود به رقیب تحویل دادیم و قوه مجریه را به رقیبی دادیم که هیچ ریشه و سابقهای در فعالیت سیاسی نداشت. این تندرویها و موجسواریها موجب شد که دو قوه از اختیار اصلاح طلبان خارج شود.
هنوز مشخص نیست سکانداری اصلاحات به دست کدام طیف میافتد
منتجبنیا در ادامه در پاسخ به این پرسش که اکنون آیا سکانداری جریان اصلاحات از طیف دوم به طیف اول بازگشته است، گفت: هنوز نمیشود در اینباره قضاوت کرد. باهنر گفته بود که هرگاه اصلاحطلبان پیروز شوند، طیف تندرو آنها مدیریت را به دست میگیرند که من پاسخ دادم این امر کلیت ندارد، زیرا این مسأله به این بستگی دارد که ما چگونه بتوانیم جریان اصلاحات را مدیریت کنیم. اکنون هنوز مشخص نیست جریان اصلاحات توسط چه طیفی مدیریت میشود. اما چیزی که مهم این است که اکثریت اصلاح طلبان به این جمعبندی رسیدهاند که افراطیگری و تندروی راه به جایی نمیبرد و نتیجه آن شکست و از دست دادن مردم است. اکنون بعضی اصلاح طلبان در حال نقد حرکتها تند دوران اصلاحات هستند. از سویی نیز فضایی بعد از ۸۸ به وجود آمد و جنبش سبز شکل گرفت که بخشی از اصلاح طلبان در آن سهیم بودند که هنوز ماده آن جنبش وجود دارد.
قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی در ادامه تأکید کرد: طیف ساختارشکن جایگاهی در میان اصلاح طلبان ندارد و نه مردم و نه حکومت آنها را قبول نمیکند. بنابراین، بحث بر سر طیف اول و دوم است. ما اکنون تلاش کردهایم که وحدت اصلاح طلبان به گونهای تامین شود که نه کسی حذف شود و نه کار به دست طیف تندرو باشد. من در سال ۸۸ هم معتقد بودم که دو جریان سیاسی کشور باید کار را به عقلای خود بسپارند و مدیریت امور را از افراد تندرو و احساسی بگیرند. در شرایط فعلی هم معتقدم که باید عقل و منطق حاکم باشد و نباید اجازه داد شعارهای تندرو ساختارشکنانه مطرح شود. همه باید در درون نظام و چارچوبهای قانونی حرکت کنند.
وی در ادامه با بیان اینکه نسلهای آینده هم باید مبانی فکری امام (ره) را مبنا قرار دهند، اظهار کرد: معتقد نیستم که به صورت دگم بگوییم هر اقدام امام خمینی(ره) وحی منزل است اما اینکه بگوییم چون امام(ره) معصوم نیست، پس باید از صحنه خارج شود و ایشان را در سطح یک فعال سیاسی تنزل دهیم هم کار اشتباهی است. امام (ره) اسلام واقعی را به ما آموخت و ما را از ذلت، حقارت و خود کمبینی خارج کرد. اسلامی که امام (ره) به ما معرفی کرد میتواند در ادامه هم روشنگر باشد. بنابراین، این مبانی فکری و چارچوبهای اندیشه امام (ره) را نباید فراموش کنیم. ما اگر به دنبال اجتهاد پویا هم هستیم باید آن اجتهاد را در چارچوبها انجام دهیم.
روی تعهدات انتخاباتی کارگزاران نمیشود حساب قطعی باز کرد
این فعال سیاسی اصلاح طلب درباره جایگاه حزب کارگزاران در میان جریان اصلاحات، گفت: ما برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید فلسفه وجودی کارگزاران را بررسی کنیم. در دوره انتخابات پنجم مجلس، آیتالله هاشمی که عضو جامعه روحانیت مبارز بود معتقد بود که باید تعدادی کاندیدا در لیست جامعه روحانیت باشد که جامعه روحانیت زیر بار این حرف نمیرفت. بنابراین، آقای هاشمی کارگزاران را تشکیل داد. بنابراین، کارگزاران برای تحقق خواستههای هاشمی تشکیل شد. این تشکل خود را نه یک مجموعه سیاسی فراگیر بلکه مجموعهای از تکنوکراتها و فعالان سیاسی سابقهدار میدانست. البته اخیرا بعضی از اعضای کارگزاران دنبال توسعه تشکیلات خود هستند که هنوز این اتفاق نیفتاده است.
منتجبنیا همچنین با اشاره به اینکه کارگزاران یک ایدئولوژی خاص یا استراتژی خاص سیاسی دائم و ثابتی ندارند، افزود: آنها دنبال این هستند که در حکومت بمانند و اثرگذار باشند. اکثریت آنها هم تمایلی به اصلاحطلبی دارند بنابراین فعلاً در جریان اصلاح طلبی میگنجند. اما آنها به تمامی مبانی فکری اصلاحات اعتقادی ندارند و معتقدند باید به گونهای حرکت کنند که در درون حاکمیت جا داشته باشند. به هر حال به لحاظ تمایل اکثریت آنها به اصلاح طلبی و هم به لحاظ دیدگاههای اخیر آیتالله هاشمی، آنها به طرف اصلاح طلبی تمایل دارند اما این تمایل دائمی نیست.
به گفته وی چه بسا آنها مصلحت خود را در حضور در طیف اصولگرایان بدانند و از اصلاح طلبان فاصله بگیرند. به هر حال روی تعهدات انتخاباتی آنها نمیشود حساب قطعی باز کرد زیرا اگر آنها ببیند مستقلاً میتوانند پیروز انتخابات شوند چه بسا خرجشان را از اصلاح طلبان جدا کنند.
اصلاحطلبان و آیتالله هاشمی تغییر مثبتی داشتهاند
این فعال سیاسی اصلاح طلب درباره دلیل نزدیک شدن جریان اصلاحات به آیتالله هاشمی هم گفت: من معتقدم هم آیتالله هاشمی و هم جریان اصلاحات دچار تغییر و تحول شدهاند که این تحول مثبت است. برخی اصلاحطلبان در گذشته برخورد مناسبی با آیتالله هاشمی نداشتند که طیف سنتی و اول اصلاحات با این اقدامات مخالف بود. به هر حال تعدادی از اصلاح طلبان تندروی کرده و اکنون به این نتیجه رسیدهاند که اقدامات آنها اشتباه بوده است. از سویی آیتالله هاشمی هم با توجه به شرایط زمانی و مطالبات مردم، نگاه جدیدتری پیدا کرده که این تغییر، کمال آیتالله هاشمی است. البته مبانی فکری و اصولی وی تغییری نکرده بلکه نگاه و تاکتیکهای وی عوض شده است. البته اگر خواسته باشیم دقیقتر بگویم باید اشاره کنم که شرایط کشور هم عوض شده و این شرایط میتواند نگاهها را متفاوت کند.
تغییر نظارت استصوابی شورای نگهبان خواست عمومی اصلاح طلبان است
منتجبنیا در پاسخ به این پرسش که اعتراض به نظارت استصوابی شورای نگهبان خواسته کدام طیف از جریان اصلاحات است، گفت: مسأله نظارت استصوابی به بعد از رحلت امام (ره) بازمیگردد. در آستانه انتخابات دوره چهارم مجلس هیأت نظارت شورای نگهبان از این شورا استفتاء کرد که این نظارت استصوابی است یا استطلاعی؟ که آقایان به خودشان جواب دادند این نظارت استصوابی است. براساس این پاسخ انتخابات مجلس چهارم برگزار شد و در آن جمع زیادی از نمایندگان مجلس سوم از حضور در مجلس چهارم بازماندند. در مجلس چهارم نیز نمایندگان طرح نظارت استصوابی را به مجلس برده و آن را به صورت قانون درآوردند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در آن مقطع حجتالاسلام مهدی کروبی دبیرکل وقت مجمع روحانیون مبارز به این مسأله اعتراض کرد و به صورت حقوقی و مستدل این نظارت را رد کرد. سپس همه نیروهای خط امامی نیز به این مسأله اعتراض کردند. در واقع از سال ۷۰ تا ۷۶ این اعتراضها مطرح میشد اما در دوران دولت اصلاحات این اعتراضها پررنگتر شد زیرا اصلاح طلبان به مجلس و دولت راه یافته و صاحب تریبون شده بودند. امروز هم تغییر نظارت شورای نگهبان خواست عمومی اصلاح طلبان است.
این فعال سیاسی در ادامه تأکید کرد: اصلاح طلبان معتقدند که ما نظارت شورای نگهبان را قبول داشته و آن را لازم میدانیم اما شورای نگهبان همانند دوره حیات امام خمینی(ره) باید بر حسن اجرای انتخابات نظارت داشته و اجرای انتخابات را به هیأتهای اجرایی بسپارد. شورای نگهبان باید جلوی تخلفات را گرفته و محل رجوع شکایات باشد نه اینکه صفر تا صد انتخابات زیر نظر شورای نگهبان باشد. ما شورای نگهبان را چشم ناظر بر انتخابات میدانیم.
از ایجاد تشکلهای جدید اصلاحطلب استقبال میکنیم
منتجبنیا همچنین درباره فرصت یا تهدید بودن ایجاد تشکلهای جدید اصلاح طلب برای طیف اول و سنتی این جریان، اظهار کرد: در سالهای قبل دو حزب اصلاح طلب منحل شدند که برخورد با آنها صحیح و قانونی نبود. این دو تشکل از نیروهای سابقهدار سیاسی بودند که نمیتوانند دست از تفکر خود بردارند. اندیشه سیاسی هم با انحلال یک تشکل از بین نمیرود. بنابراین، آنها دنبال این بودند که در قالب جدید فعالیت کنند. حکومت هم باید از این رویکرد استقبال کند تا بر فعالیت سیاسی قانونی نظارت داشته باشد. در واقع ممنوعیت فعالیت قانونی این تشکلها فقط پاک کردن صورت مسأله است.
این فعال سیاسی در ادامه افزود: ما از ایجاد تشکلهای جدید استقبال میکنیم و رابطه ما هم با این اصلاح طلبان بد نیست. با وجود اینکه ما دو نگاه در درون اصلاحات داشته و داریم اما در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان با هم کار میکنیم. بنای ما این است که همه طیفهای درون اصلاحات در کنار هم باشد و یک چتر کاملی شکل گیرد و همه اصلاح طلبان در زیر آن جمع شوند.
منتجبنیا همچنین درباره تشکیل حزب ندای ایرانیان گفت: من از اول در جریان تشکیل این حزب بودم و با وجود اینکه برخی بر روی این افراد اما و اگر داشتند من گفتم اصلاحات گسترده است و میتواند گروههای جدید را با حفظ اصول اصلاح طلبی پذیرد و ما نباید راه را بر آنها ببندیم.
اقدامات کمیته راهبردی منشا اختلاف اصلاحطلبان شد
قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره چرایی حل نشدن اختلافات در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و کمیته راهبردی اصلاح طلبان، اظهار کرد: دلیل آن یک اقدام غیراصولی و برخلاف مصلحت از سوی کمیته راهبردی شورای مشورتی خاتمی بود. تشکیل شورای مشورتی خاتمی و کمیتههای آن از جمله کمیته راهبردی اصلاحطلبان یک اقدام بسیار خوبی بود زیرا افراد در آنجا تولید فکر کرده و مشورت میدادند اما افراد این کمیته در امور اجرایی دخالت کرده و با وجود مخالفت خاتمی، آنها فعالیت خود را در استانها آغاز کردند. اختلاف از همینجا شروع شد. زیرا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مسئول اجرای امور انتخابات بود اما کمیته راهبردی به هیچ وجه زیر بار آن نرفت و اعلام کرد ما نمایندگان خود را در استانها انتخاب کردهایم.
وی همچنین افزود: بنابراین تنها راهی که ما در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به آن رسیدیم این بود که ترکیبی از کمیته راهبردی و شورای هماهنگی ایجاد کنیم تا اختلافات حل شود. پس از تشکیل شورای سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان همه تأکید کردند که این تشکل جدید فقط سیاستگذاری کرده و امور اجرایی در اختیار احزاب است. این شورا فقط در مرکز فعالیت کرده و هیچ شهر و استانی شعبهای از شورای سیاستگذاری نخواهد داشت.
عارف برای سرلیستی هیچ معارضی ندارد
منتجبنیا درباره احتمال سرلیست بودن عارف نیز گفت: معتقدم با شرایط موجود عارف شخصیت بلامعارض برای سرلیستی اصلاح طلبان است، زیرا هم شرایط لازم و هم ویژگیهای لازم را به نحو کامل دارد و هم اینکه در رأی گیری شورای هماهنگی و کمیته راهبردی همه وی را به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری انتخاب کردند. وی هیچگونه معارضی نداشته و اما و اگری هم درباره وی نیست.
این فعال سیاسی اصلاح طلب درباره نحوه انتخاب لیست اصلاح طلبان در تهران، اظهار کرد: این مسائل باید پس از تهیه آییننامه شورای سیاستگذاری انتخابات اصلاح طلبان مطرح شود. اما درباره این لیست باید بگوییم که علاوه بر فعالان حزبی، شخصیتهای مهم اصلاح طلب هم در تعیین این لیست سهم دارند.
اصولگرایان دچار تناقض عجیبی هستند
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود درباره نحوه آرایش سیاسی جریان اصولگرایی نیز گفت: جناح مقابل دچار تناقض عجیبی است و همین تناقض موجب شده که آنها نتوانند تاکنون به وحدت برسند و به وحدت هم نخواهند رسید. این جریان دارای سه طیف است که آنها حاضر نیستند با هم کنار بیایند.
منتجبنیا با اشاره به اینکه طیف اول اصولگرایان سنتی هستند که سیاست عاقلانه دارند، افزود: طیف دوم طیف افراطیونی است که ملاحظه میکنید در مجلس چه میکنند! آنها برخی شخصیتهای روحانی را پشتوانه خود قرار داده و تشکلهایی ایجاد کردهاند و معلوم هم نیست نظام تا چه اندازه تندروی آنها را تحمل میکند. اقدامات آنها موجب ضربه زدن به نظام، ملت و مصالح کشور شده و اقدامات آنها موجب یک نوع ساختارشکنی بزرگ به نام ولایت فقیه و نظام خواهد بود. آنها برای نظام در درازمدت قابل تحمل نیستند و معلوم نیست هدف نهایی آنها چیست. چه بسا آنها برای نظام آلترناتیوی فرض کردهاند. این طیف هیچگاه با طیف اول کنار نمیآید.
این فعال سیاسی همچنین با اشاره به طیف سوم جریان اصولگرایی، خاطرنشان کرد: این طیف، طیف دولت گذشته است که تا چندی پیش با طیف دوم هماهنگ بود و از هم حمایت میکردند اما اکنون این طیف خرجشان را از طیف دوم جدا کرده است. طیف سوم در قالب حمایت از دولت نهم و دهم فعالیت میکند که این طیف هم زیر بار طیف اول و دوم نمیرود. فاصله این دو طیف با هم بسیار زیاد بوده و امکان ائتلاف میان این سه طیف وجود ندارد.
شانس موفقیت اصولگرایان سنتی بیشتر است
قائم مقام دبیر کل حزب اعتماد ملی درباره اینکه احتمال موفقیت کدام طیف اصولگرایی بیشتر است اظهار کرد: طیف اول اگر بتواند مرز خود را با طیف دوم و سوم مشخص کرده و بر اصول و محورهای خود پافشاری کند و در همان چارچوب ها حرکت کند و به خاطر پیروزی در انتخابات، سیاسی کاری نکرده و با دو طیف دیگر کنار نیاید و خوب و متین وارد صحنه شود میتواند جمعیت قابل توجهی را به سوی خود جذب کند. زیرا آنها در جامعه پایگاه قابل توجهی داشته و باید سعی کنند با مطرح کردن گفتمان متین، این پایگاه را جذب کنند. زیرا به هر حال جامعه با تندروی مخالف است. در این شرایط آنها میتوانند پس از اصلاحات حرف دوم را در جامعه زده و دو طیف دیگر را یا منزوی کرده یا تعدیل کنند. البته تاکنون آنها تلاش کردهاند که با حفظ تناقض های شدید خود به دنبال ائتلاف باشند که من معتقدم در این زمینه موفق نخواهند شد.
هدف اصلاحات بازگرداندن مجلس به جایگاه اصلی خود است
این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش که اهداف اصلاح طلبان از حضور در مجلس دهم چیست اظهار کرد: هدف اصلاحات بازگرداندن مجلس به جایگاه اصلی خود است زیرا در دورههای اخیر مجلس بسیار تنزل کرده و از منزلت خود پایین آمده است. مجلس باید همان طور که امام اشاره کردهاند در راس امور باشد زیرا اگر مجلس سالم شود بسیاری از امور سالم شده و بسیاری از ناهنجاریها و انحرافها حل میشود.
منتجب نیا با اشاره به اینکه وقتی مجلس به جایگاه خود بازگشت، دولت هم مقتدر میشود و در عین مقتدر بودن تحت کنترل مجلس قرار خواهد گرفت تصریح کرد: اکنون دولت تحت کنترل مجلس نیست و دولت و مجلس رقیب هم هستند. اکنون نمایندگان یا باید با دولت ساخت و پاخت کنند یا باید با دولت سر جنگ داشته باشند و یک تعامل صحیح میان دولت و مجلس ایجاد نشده است. یک مجلس مقتدر و عاقل میتواند تعامل قانونی و خردمندانه بین خود و سایر قوا ایجاد کند. مجلس باید بتواند به نمایندگی از ملت کشور را مدبرانه اداره کند.
منتجب نیا در پایان با تاکید بر اینکه وقتی این هدف محقق شد مسایل اقتصادی،سیاست داخلی و خارجی و مسایل فرهنگی سامان بهتری مییابد و اعتماد مردم نسبت به نظام بیشتر میشود گفت: نمایندگان ملت از یک سو باید تفکرات ملت را نمایندگی کنند و از یک سو باید آموزگاری برای حرکتهای اجتماعی باشند که متاسفانه این دو مورد اکنون وجود ندارد. در برخی موارد افراد به صورت فردی دارای این ویژگی در مجلس هستند که چندان موثر و پررنگ نیست. / ایسنا