stat counter
تاریخ : دوشنبه, ۳ دی , ۱۴۰۳ Monday, 23 December , 2024
  • کد خبر : 15929
  • 30 آبان 1394 - 20:31
4

چرا سهم زنان در مجلس اندک است؟

چرا سهم زنان در مجلس اندک است؟

اولین عامل و شاید اصلی ترین آن تفکرات بسته و ارتجاعی کسانی است که با برداشت نا صحییح از شرع بر ایجاد محدودیت برای زنان اصرار می ورزند. تنها در مجلس ششم بود که بواسطه اندیشه اصلاح طلبانه زنان توانستند حضور فعال و موثری داشته باشند و حضور زنان را در عرصه تصمیم سازی و مشورتی استحکام بخشند و نوع نگاه جامعه و جهان را نسبت به زن مسلمان تغییر دهند.

قلم | qalamna.ir :

علیرضا کفایی


حضور زنان در عرصه فعالیتهای اجتماعی امری مهم و حساس است. هیچ جامعه ای نمی تواند ادعا کند که بدون حضور زنان می تواند به آرمانهایش دست یابد و دموکراسی را محقق سازد. اقتدار ملی هر جامعه به این بستگی دارد که همه آحاد و اقشار به این باور رسیده باشند که در ساخت درونی قدرت دخیل هستند و در عین حال تلاش نمایند که به عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی ورود و جایگاه خود را تثبیت نمایند. زنان هم می بایست مانند مردان نقش ایفا کنند و مسلم است که با حذف زنان از سوی حکومتها و یا کنار کشیدن خود زنان از دخالت در امور حکومتی و مسائل سیاسی، اجتماعی نقص و نواقصی در ساخت قدرت پدید خواهد آمد ضمن اینکه ادعای دموکراسی نیز بلاموضوع خواهد بود.

 

دموکراسی بدون حضور زنان و یا حتی حضور حداقلی زنان معنایی نخواهد داشت و شعاری بیش نیست. متاسفانه علیرغم ادعای های بزرگ اکثر حکومتها مبنی بر پایبندی به دموکراسی مشاهده می شود که شکلی مردانه از حکومت را به نمایش گذاشته اند و همین مردانگی حکومتها حتی در کشورها و نظامهای لیبرالی و غربی که مدعی هستند نقض غرض است و سنخیتی با تعاریف متداول و کلاسیک دموکراسی خواهی ندارد.

آسیب شناسی این امر یعنی عدم حضور زنان در صحنه های گوناگون و در جوامع مختلف چه بدلیل محدودیت تحمیل شده از سوی حکام باشد و چه بدلیل عدم باورمندی خود زنان باشد لازم و حتمی است و البته مجالی وسیعتر می طلبد.

از این رهگذر و بر اساس این مقدمه مختصر می توان به سهم اندک زنان در مجلس و در نظام جمهوری اسلامی ایران با نگاهی منتقدانه هم به حاکمیت و هم به باورهای زنان و نقش آنان پرداخت و این سوال را مطرح ساخت که چرا زنان سهم اندکی در مجلس ایران دارند؟

طرح سوال این چنینی که مبتنی بر واقعیتهای از گذشته تا کنون است و با یک نگاه آماری به سادگی بدست می آید نشان می دهد که نیمی از جامعه مقهورند. وقتی آمار می گوید که از ابتدای انقلاب تا کنون سهم زنان در مجلس شورای اسلامی بیش از پنج درصد نبوده است یعنی مشکل اساسی وجود دارد.

سهم زنان ایرانی در مجلس بسیار پایین و در میان کشورهای خاورمیانه از میان ۱۶ کشور رتبه دوازدهم و رتبه ۱۴۰ را در دنیا دارد و این واقعیتی تلخ است که معنایی جز آن ندارد که زنان ایرانی سهم اندکی در تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و تربیتی و…. دارند.

 

 

چرا سهم زنان در مجلس اندک است؟ پرسشی است که خواه ناخواه با ایده و افکار افراد و گروههایی تصادم خواهد یافت و چالش برانگیز خواهد شد.

 

–    اولین عامل و شاید اصلی ترین آن تفکرات بسته و ارتجاعی کسانی است که با برداشت نا صحییح از شرع بر ایجاد محدودیت برای زنان اصرار می ورزند. دیدگاهی که زن را ضعیف و ناتوان و در چنبره احساس و عاطفه می پندارد و در شکل افراطی تر آن گاه زن را همردیف شیطان قرار می دهد و از زن فقط همسرداری و فرزند آوری را می پسندد و او را از دخالت در قضاوت و مشورت منع می کند و قدرت تصمیم گیری و حضور فعال در اجتماع را از زن سلب می کند در واقع جامعه را از پویایی و بالندگی و پیشرفت و تکامل باز می دارد و از آنسو تفکری که زن را ابزار قرار می دهد و بدون در نظر گرفتن مبنای انسانیت هیچ محدویتی را برای زن نمی پذیرد و او را موجودی یله و رها برای شهوت رانی طلب می نماید و به نام دموکراسی و آزادی و برابری و عدالت و تساوی حقوق زن و مرد نظریه پردازی می کند در واقع جامعه را به سوی انحراف و فلج شدن می کشاند.

زن نه ضعیفه است که در پستوی خانه ها محبوس شود و نه ابزار تبلیغ و هوس که به خانه و خانواده پایبند نباشد. دین محدود کننده زنان نیست و منافاتی با فعالیت زنان ندارد و آزادی خواهی هم مستلزم رهایی بی در و پیکر و بی بند و باری زنان نیست بلکه زن و مرد را دارای حقوق و اعتبار می داند. هر کدام از این تفکرات زن را در حصارها محدود کرده اند و از کارایی لازم انداخته و استفاده از ظرفیتهای واقعی زنان را به انحراف کشانده اند.

 

    دومین عامل حاکمیت است. در نه دوره مجلس شورای اسلامی حاکمیت تلاش سازنده ای برای حضور زنان در مراکز تصمیم گیری نداشته است و بیشتر مردانه فکر کرده است. قوانینی در مورد زنان تصویب شده اما هیچکدام به انتخاب زنان و ورود به مجلس کوچکترین نگاهی نداشته است. اخیراً رئیس مجلس از فراکسیون زنان خواسته که در این مورد مطالعه و بررسی نمایند که کافی نیست و بیشتر مصرف تبلیغاتی دارد تا وضع قانون لازم. زنان در مجلس شورا مظلوم واقع شده اند و متاسفانه همان زنانی هم که به مجلس راه یافته اند نگاهی ضد زن داشته و حضور این قشر بزرگ را لازم ندانسته اند. تنها در مجلس ششم بود که بواسطه اندیشه اصلاح طلبانه زنان توانستند حضور فعال و موثری داشته باشند و در هیئت رئیسه مجلس ششم نیز جایگاهی برای خود بدست آورند و مجلس ششم به گواهی تاریخ قبل و بعد از انقلاب توانست بر اساس تفکر اصلاح طلبانه حضور زنان را در عرصه تصمیم سازی و مشورتی استحکام بخشد و نوع نگاه جامعه و جهان را نسبت به زن مسلمان تغییر دهد.

 

–    سومین عامل به آگاهی زنان از حقوق اجتماعی اشان بر می گردد که بسیاری از زنان شناخت لازم را در این مورد ندارند و حال آنکه قانون اساسی و قوانین اجتماعی و مدنی و شرع و حتی عرف حقوقی را برای زنان بر می شمرد که غنی و پیشرفته است.

 

    چهارمین عامل جنسیت است. زنان به حسب جنسیت در معرض آسیب بیشتری نسبت به مردان قرار دارند. نمی توان ادعا کرد که جامعه کاملاً توحیدی و الهی شده است و همه حد خود را می دانند و هیچگونه ناهنجاری و پلیدی و پلشتی وجود ندارد و حتی اگر بر فرض محال جامعه هم عاری از هر گونه فساد باشد به سبب وجود غریزه انسانی امکان بروز فساد را نباید ممتنع دانست و فرق است میان عدم بروز فساد و امکان بروز آن. از اینروست که به خاطر جنسیت زنان و فیزیکی که دارند بیشتر از مردان سوژه و طعمه سودجویان و هرزگان قرار می گیرند.

 

–    پنجمین عامل فرهنگ عمومی جامعه است که تفکر معیوبی اکثر نابسامانیها و افساد و ناهنجاریها را به حضور و فعالیت زنان موکول می نماید و عمده تهاجم فرهنگی را در فعالیتهای زنان در اجتماع می بیند و برای آنان ایجاد محدودیتهای بی مورد می کند.

 

–    ششمین عامل عدم خود باوری در اغلب زنان است و زنان خود را در این حد نمی دانند که در مراکز تصمیم گیری ایفای نقش کنند و این اعتقاد و عدم خودباوری زنان تحمیل شده و منبعث از موارد قبلی و مستندهای تاریخی است که ذهنیتی را برای اغلب آنها پدید آورده که به نمی توانند قانع شده اند. رسیدن زنان به خودباوری در وهله اول به عهده خود آنهاست که بخواهند و تلاش نمایند تا فضای تازه ای از امید و شور و شعور پدید آورند و حاکمیت و قانونگذاران هم وظیفه دارند با تمهیداتی و وضع قوانین لازم شرایط را طوری فراهم آورند تا زنان فعالتر شده و به باورمندی برسند. باور زنان از توانمندیهای خود و حضورشان در عرصه های سیاسی اجتماعی ضمن اینکه یاری دهنده حکومت خواهد بود می تواند نگرش مردان و خود زنان را تغییر داده و ضامن سلامت فکری و فرهنگی جامعه شود.

مشکل زنان علاوه بر موارد فوق بنحوی متاثر از کارکرد شورای نگهبان و شیوه ای که برای احراز صلاحیتها در پیش گرفته است و برداشت این شورا از نظارت استصوابی و حالا هم اصرار بر تحقیقات محلی که جایگاهی در قانون ندارد بر می گردد. وقتی شورای نگهبان فردی را رد صلاحیت می کند بازتاب آن در جامعه برای افراد به نوعی حیثیتی هم خواهد بود و به آبروی افراد لطمه وارد می سازد و در نظر بگیرید که از بانوان کسی به دلایل سیاسی رد صلاحیت شود، آیا تا چه اندازه منطبق با واقعیتها خواهد بود و یا در تحقیقات محلی آیا همسایه و محله و …. حقیقت را گفته است و آیا این خانم امکان آن را تا چه اندازه دارد که برای دیگران اثبات نماید که وی فردی متدین و با آبروست و چنانکه می دانیم حفظ آبرو و دوری از تنش و جنجال برای بانوان مهمتر است.  

انتظار می رود در مجلس آینده بسیاری از تابوها شکسته شده و سهم زنان در ورود به مجلس بیشتر باشد. زنان باید به هر شکل ممکن خود را به اثبات رسانند و با حضور گسترده و فعال در انتخابات به تغییر نگاه جامعه در مورد بانوان بیندیشند و در این راه حتمی و لازم است که مردان هم به یاری زنان بشتابند و احزاب و جمعیتها و گروهها در این راستا فعالیت بیشتری نمایند.

 

هشتگ: ,

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.