سوت و کورتر از پارسال. داخل مغازههایشان مینشینند تا یک مشتری در را باز کند و سازی بخواهد. برخی سرگرم تعمیرات سازند و برخی دیگر از بیکاری، سرشان را با گفتوگو با همدیگر یا بازی گرم کردهاند. میگویند پررونقترین روزهای کاریشان تعطیلات عید و ده روز محرم است که شیوع کرونا همین فرصتها را هم از آنها گرفت.
جلوی کمتر مغازهای سازهای محرمی پیدا میشود. اکثرا میگویند به دلیل تحریمها و همهگیر شدن کرونا امسال تولیدی نبوده و همین چند دمام و طبلهایی هم که برخی مغازهها میفروشند جنسهای سال گذشتهاند. یکی فروشش نسبت به محرم سال گذشته ۹۰ درصد افت کرده و دیگری ۸۰ درصد. مغازهها در قیمتگذاری سازهایی که میفروشند شباهت چندانی ندارند و هر کدام قیمتهای متفاوتی میدهند. اما اکثر آنها در یک چیز اشتراک نظر دارند و آن هم آینده کاریشان است و متفقالقول میگویند هیچ چیز معلوم نیست.
درِ یکی از مغازههای بیمشتری را که جلویش چند طبل، دمام و کمی پوست چیده شده، باز میکنم. صاحب مغازه پشت انبوهی از سازهای سنتی نشسته و از بیکاری سرش را با بازی آنلاین گرم کرده است. گاهی بین هیجان بازی سرش را بالا میگیرد و سوالهایم را جواب میدهد: «پارسال محرم این موقع وقت نداشتیم حتی سرمونو بخارونیم اما امسال هیچ خبری نیست. امسال هم یه سری هیئتها سازهاشونو برای تعمیر آوردن اما فروش سازهای محرمی نسبت به پارسال ۸۰ درصد کم شده و قیمت سازها هم از سال گذشته تا حالا سه برابر بیشتر شده. اگه پارسال ۱۰۰ تا دمام میفروختیم امسال فقط ۴۰ تا فروختیم. کرونا و تحریمها باعث شده فروش کم بشه و قیمت سازها بالا بره. ساز کوبهای دمام پارسال ۲۰۰ هزار تومن بود و امسال ۶۰۰ هزار تومن شده، حتی سازهای سنتی هم قیمتاشون بالا رفته. سازهای کلاسیک مثل گیتار و پیانو هم که بیشتر وارداتیان، جای خود دارن. گرچه گیتار توی ایران هم تولید میشه اما کیفیت سازهای خارجی رو نداره چون بعضی از مواد قابل استفاده توی سازهای تولید داخل وارداتیان. از طرف دیگه قیمت دلار روی همه چی تاثیر گذاشته. خب، قدرت خرید مردم هم پایین اومده، خیلی از مردم دوست دارن ساز بزنن اما قدرت خرید یه ساز یا شهریه آموزش رو ندارن. موسیقی، این روزا لاکچری محسوب میشه و هر کسی که پول داشته باشه میتونه ساز بزنه و هر کسی هم که نتونه سراغش نمیاد چون هم هزینه خرید ساز و هم هزینه آموزشش بالا رفته. مثلا گیتار برند یاماها که پارسال ۳۰۰ هزار تومن بود امسال چهار میلیون تومن شده. حالا، دف سادهترین سازیه که میشه یاد گرفت و قیمتش هم ۲۰۰ هزار تومنه.»
«امیرمحمد ضرابی» ۱۲ سالی میشود که مغازه سازفروشیاش را در خیابان بهارستان راه انداخته است. گیتار و تنبور میزند. حتی اگر از درآمد کارش هم راضی نباشد حاضر نیست شغل دیگری انتخاب کند و به گفته خودش حالا دیگر آلوده کارش شده و معتقد است برای آنکه بتوان مخارج زندگی را تامین کرد باید در این حرفه زرنگ و مشتریمدار بود «تا بتونی بازاریاب هم باشی»؛ بویژه در حوزه موسیقی که «با آدمای حساس طرفی».
او میگوید: «طبل، دُهل، شاخ، سنج، سایدرام، شیپور، ساکسیفون، ترومپت و قرهنی سازهایی هستن که ماه محرم فروش خوبی دارن. حدود دو سالی میشه که ساز دمام واسه محرم توی تهران طرفدار پیدا کرده. بهترین طبل و دُهلها هم که ساخت ژاپنن. در کل، ژاپن نسبت به جاهای دیگه سازهای بهتر و باکیفیتتری میسازه و قیمتای بالایی هم داره. ارزونترینش دو میلیون تومنه. هر چی طبل هم که جلوی بعضی از مغازهها میبینین واسه پارساله. امسال کسی جنس نیاورده. به خاطر همینم امسال تنوع جنس مغازهها کم شده. طبلای تولید داخل هم به اسم ایرانی عرضه نمیشه. با برچسبای خارجی میفروشن و کیفیتاشون معمولیه. ما پوست طبلا و دمامایی هم که خراب شده باشه عوض میکنیم. مثلا پارسال هزینه تعویض پوست دمام ۲۰۰ هزار تومن بود. امسال فقط ۱۰۰ هزار تومن بیشتر شده. در حالی که قیمت همه چی تو چند ماه گذشته چهار برابر شده. الان یه ماشین که ۸۰ میلیون تومن قیمت داشته، شده ۴۰۰ میلیون تومن. با این حال بیشترِ فروشندهها سازایی که پارسال خریدن رو با همون قیمت میفروشن. بعد از کرونا ما هم مثل خیلی از شغلای دیگه مجبور شدیم کارو تعطیل کنیم. به همین خاطر سود سه ماه کارمون سوخت شد و اجاره مغازه رو از جیب دادیم. خودتون حساب کنید دیگه، اجاره مغازههای اینجا هم از ۵ میلیون تومن شروع میشه. درآمد کار ما هم که اصلا مشخص نیس، یعنی روزی که مغازه رو باز میکنیم نمیدونیم امروز فروش داریم یا نه. هیچی از قبل مشخص نیست. ما اصلا امنیت شغلی نداریم.»
از آنجا بیرون میزنم و به سمت مغازهای میروم که بیرونش تعدادی جوان در حال چانهزنی برای خرید طبلند. برخی از آنها ماسک زدهاند و برخی هم نه. فروشنده جوان از کسب و کار محرم امسال چندان راضی نیست و میگوید: «کرونا و پروتکلای بهداشتی که برای برگزاری مراسم محرم امسال گذاشتن، فروش ما رو خیلی کم کرد. کسی که پارسال ۱۵۰۰ تا دمام درست میکرد امسال هیچی درست نکرده. از طرفی پوست و جنسای دیگه تو بازار نیست. فقط یه مارک تولید داخل داریم که پوست طبل تولید میکنه که اونم پخش مربوط به امسالشو به کلی کنسل کرد. از طرفی شرایط طوری نیست که همه بخوان هزینه کنن. امسال قیمت طبل نسبت به پارسال دو برابر شده. یه طبل یه متری پارسال ۴۰۰ هزار تومن بود، امسال شده ۸۵۰ هزار تومن. وقتی همه تو بازار از یه جنس داشته باشن قیمتا هم یکی میشه اما وقتی فقط یه نفر تو بازار از یه جنس هزار تا داشته باشه هر قیمتی که دلش بخواد میده. محرم پارسال روزی سه میلیون تومن فروش داشتیم اما امسال روزی ۳۰۰ هزار تومن. بیشترین درآمدمون هم از فروش دمامه چون چند سالی میشه که تو تهران اینطوری جا افتاده که ساز دمام ویژه عزاداریه در حالی که خودِ جنوبیها از این ساز تو مراسم شادیشون هم استفاده میکنن.»
«علی آریان» هم حدود ۱۰ سالی میشود که کارش فروش آلات موسیقی است و درآمدش از این کار ماهانه به چهار میلیون تومان میرسد اما کار او هم تحت تاثیر شیوع کرونا و تعطیلی مغازهها قرار گرفته، درآمدش هم خیلی کم شده و تقریبا دو ماه کاری را از دست داده است. با این حال سالهاست که با شغلش اُنس گرفته و حاضر نیست آن را با کار پردرآمد دیگری عوض کند.
وارد سومین مغازه میشوم. پشت شیشه کاغذی چسبانده و روی آن نوشته شده «بدون ماسک وارد نشوید». صدای فروشنده پشت ماسک ضعیف است اما او هم مثل همکاران دیگرش از کمفروشی و اوضاع خراب بازار کاریشان گلایه دارد و میگوید: «همه چیز گرون شده و دیگه مردم ساز نمیخرن. این روزا وضعیت اقتصادی همه شغلا بده. شغل ما که ته سبد خرید مردمه و جای خود داره. فروش ما نسبت به محرم پارسال ۹۰ درصد کم شده. قیمتا هم سه برابر بالا رفته. پارسال دمام رو ۱۵۰ هزار تومن میفروختیم، قیمت امسالش به ۴۵۰ هزار تومن رسید. وضعیت طوریه که هیچی معلوم نیست. نمیدونم ما هم تا کی میتونیم دووم بیاریم. بالاخره تا الان یه جوری گذروندیم و همین که چکامونو پاس کنیم و بتونیم کرایه مغازه بدیم کلاهمونو بالا میندازیم تا ببینیم چی میشه.»
یک مشتری وارد مغازه میشود و صحبتهای من و صاحب مغازه را قطع میکند:
– پوست چی داری؟
– بز و شتر.
– چند؟
– ۱۵۰ تومن.
– چه خبره؟
– گرون شده دیگه.
من هم همراه مشتری که دست خالی از مغازه بیرون میزند، خداحافظی میکنم و خارج میشوم. کمی جلوتر درِ مغازه دیگری را باز میکنم. چند نفر در حال چانهزنی برای خرید سازند و سرانجام مشتری کارت میکشد و با سهتاری که برایش یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان پرداخته، بیرون میزند.
صاحب مغازه برای آنکه بتواند زندگیاش را بگذراند، سه شغل دارد و معتقد است اگر فقط به شغل فعلیاش اکتفا میکرد باید تا حالا مغازهاش را جمع میکرد. «حمید هاشمی» از بچگی اهل نواختن ساز بوده، از سنتور گرفته تا تنبور اما دلی مینواخته و حالا سه سالی میشود که یک مغازه فروش آلات موسیقی هم راه انداخته است.
او هم از بیرونقی بازار امسالش میگوید: «پارسال محرم وقت نداشتیم سرمونو بخارونیم اما حالا خودتون وضعیتو میبینین. پارسال این موقع همه داشتن پوست طبل هئیتا رو عوض میکردن یا دمام و شیپور میخریدن اما امسال فروشمون یکچهارم شده. این روزا قیمت سازای وارداتی دو تا سه برابر شده. تحریما هم تاثیر زیادی داشته. فعلا که سازی وارد نمیشه و همون سازایی که قبلا وارد شده با چند برابر قیمت فروخته میشه. یه جنسی که با دلار ۱۰ هزار تومن خریده شده با دلار ۲۵ هزار تومن فروخته میشه. مثلا ویولن خریدش یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومن بوده و حالا خرید ما حدود دو میلیون ۴۰۰ هزار تومن شده. خیلی از مشتریا وقتی میان و قیمتا رو میبینن پشیمون میشن و سراغ ساز دست دومو میگیرن. کسی هم که دغدغه مالی نداره خریدشو میکنه و میره. صنف موسیقی به تعطیلات نوروز که بیشتر عروسیه و ماه محرم که ابزار موسیقی عزاداری طرفدار داره وابستهست. ما هر دوتاشو به خاطر کرونا از دست دادیم. سال پیش حدود ۵۰۰ تا دمام فروختم، امسال ۱۰۰ تا درست کردم اما فقط یه دونه فروختم. قیمت دمام هم از پارسال تا امسال هیچ فرقی نکرده. سال گذشته چوبی که باهاش دمام میزنن رو تا ۴۰ هزار تومن میفروختم اما امسال به مشتری قیمت ۳۰ هزار تومن هم میدم نمیخره، چون وضعیت مالی مردم خیلی افت کرده. سالای قبل برای تعویض پوست طبلایی که تو دستهها میترکید روزای عاشورا هم مغازه باز بود. الانم بیشتر درآمدمون از تعمیر سازای مختلفه. یه وقتایی سودی که از تعمیرات ساز دارم بیشتر از فروشه.»
همین طور که گرم صحبتیم، چند مشتری هم وارد میشوند و قیمت دمام و سایر آلات موسیقی مربوط به محرم را میگیرند اما دست خالی بیرون میروند و او صحبتهایش را ادامه میدهد: «کار ما با قشر ضعیف و متوسط جامعه نیست. کسی که به نون شبش محتاجه نمیاد ساز بخره. من فکر نمیکنم کارِ ما از تکاپو بیفته. هر کسی که وارد این کار میشه از پشت کوه نیومده که بخواد ساز دستش بگیره یا بفروشه. قطعا هر کی با علاقهای که داره یه کاری رو انتخاب میکنه.»
دوباره صحبتهایمان قطع میشود تا پاسخ دو پسر جوانی را که بدون ماسک وارد مغازه شدهاند، بدهد. یکی از آنها اجازه میگیرد، شاخی را برمیدارد و در آن میدمد، سپس میپرسد:
– شاخِ چیه؟
– گوزن.
– چند؟
– یک و ۲۰۰. همینو پایینتر چهار و نیم میده.
– پوست هم عوض میکنی؟
– بله.
– اون چند؟
– بز ۹۰ تومن، شتر ۱۴۰ تومن.
از پسر جوان میپرسم نگران نیستی بعد از امتحان ساز در چنین وضعیتی کرونا بگیری؟ جواب میدهد: «اشکالی نداره. پشت موتور بودم، مجبور شدم ماسکمو در بیارم.»
هاشمی بعد از آنکه پسرها چیزی نمیخرند و از مغازه بیرون میروند، میگوید: «دیروز چن تا خانوم برای خرید دف اومده بودن، انگار برای خرید جهیزه اومدن. دست به همه چی میزدن. هی میگفتم خانوما به خاطر کرونا نباید به وسایل دست بزنین اما اصلا رعایت نمیکردن!»
بیرون از مغازه کمی پایینتر، چند جوان که ایستاده بودند طبل بخرند، همچنان در حال چانهزدن هستند. طبلها را امتحان میکنند تا خوشصداترینش را انتخاب کنند.
انتهای پیام