شرق نوشت: سحر در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: «من پرستار بیمارستانی خصوصی در غرب استان تهران هستم، روز حادثه برای بازگشت به خانه خود که در جنوب تهران قرار دارد سوار تاکسی شدم، ساعت حدودا هشت شب بود، راننده سمند زردرنگ و یک مسافر در جلو، در حال صحبت بودند که یکدفعه سرعت اتومبیل را بیدلیل زیاد کردند. آنها مسیر خود را به اتوبان تغییر دادند و به اعتراض من نیز توجهی نکردند. فردی که کنار راننده نشسته بود به عقب آمد و با چاقویی دو لبه مرا تهدید به مرگ کرد و همینکه میخواستم جیغ بزنم با یک لنگه کفش به دهانم زد و دیگر ساکت شدم و کیف دستیام را به همراه موبایلم به آنها تحویل دادم، درحالیکه میخواستند از اتوبان خارج شوند، سعی کردم در ماشین را باز کنم و بیرون بپرم، اما درها قفل بود. لحظاتی بعد درحالیکه آنها داشتند محتویات کیفم را جستوجو میکردند، از فرصت استفاده کردم و به سمت در خودرو رفتم این بار در ماشین را باز کردم، اما مردی که چاقو داشت به سمتم حملهور شد و مرا تا سر حد مرگ کتک زد. درهمینحال با یک سگ که وسط جاده بود تصادف کردند، من از فرصت پیش آمده استفاده کردم و از ماشین بیرون پریدم. آنها نتوانستند با من کاری کنند و من که خود را در جادهای فرعی میدیدم خودم را با پای پیاده به نزدیکترین کلانتری رساندم».
بعد از ثبت اظهارات شاکی مأموران موظف به رسیدگی پلیسی به ماجرای آدمربایی و سرقت شدند. آنها دو روز بعد از این واقعه به یک دستگاه خودروی سمند زردرنگ در پارکینگی حوالی نظامآباد مشکوک شدند و به راننده آن دستور توقف دادند. راننده که حتی به سن مجاز دریافت گواهینامه نرسیده بود خودرویش توقیف و پس از بررسی پلیس راهور مشخص شد این خودرو دزدی است. پس از بازداشت راننده به وسیله مأموران، خودرو به پارکینگ کلانتری نظامآباد منتقل و در آنجا مشخص شد یک عدد کیفدستی زنانه حاوی مدارک نیز در خودروی توقیفی وجود دارد. پس از بررسی و استعلام از سایر واحدها مشخص شد این خودرو، همان خودرویی است که زن پرستار به وسیله آن ربوده و از او سرقت شده بود.
به دستور بازپرس پرونده، متهم و شاکی فردای آن روز در دادسرا حاضر شدند و معلوم شد این پسر ١٨ساله که به همراه ماشین دزدی دستگیر شده است، ربطی به پرونده دختر جوان ندارد. او در بازجوییهای اولیه منکر همهچیز شد و گفت: «حدود یک هفته است که این خودرو را از یکی از دوستانم قرض گرفتهام و او نیز دیروز بعد از اینکه کرایهای از من بابت ماشینش گرفت، قبول کرد باز هم خودرو پیش من بماند. قرار شد هر هفته به او کرایهای معین، بابت ماشینش بدهم».
در تحقیقات بعدی فاش شد داستان این پسر ساختگی است و او فقط قصد رد اتهام را دارد. او در ادامه بازجوییها در اعترافاتش گفت: من نمیدانستم دو دوستم به نامهای شهروز و صیاد میخواهند با این خودرو دزدی کنند، این خودرو را با همکاری هم دزدیده بودیم تا در صورت فروشش به صورت اسقاطی، پولی دربیاوریم، اما باور کنید من در ماجرای ربودن این دختر دخیل نبودم و دوستانم بدون اینکه مرا خبر کنند، از این ماشین برای آدمربایی استفاده کردهاند».
بعد از این اظهارات، دختر جوان نیز گفت از این پسر ١٨ساله، هیچ شکایتی ندارد و آدمربایان افراد دیگری هستند. پرونده با اطلاعاتی که پسر جوان از دو متهم دیگر در اختیار کارآگاهان قرار داد، در جریان بود تا اینکه یکی از متهمان اصلی در زنجان دستگیر و بعد از آن مخفیگاه آدمربای دیگر نیز شناسایی شد.
این پرونده صبح سهشنبه برای بررسی بیشتر به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد و بازپرس ویژه آدمربایی از متهمان بازجویی کرد. متهمان در بازجوییهای اولیه در آگاهی، منکر هرگونه ارتباطی با این آدمربایی شدند و جرم خود را انکار کردند تا اینکه در دیدار حضوری با شاکی لب به اعتراف گشودند و گفتند: «ما فقط میخواستیم بعد از دزدی، این دختر را بیرون شهر پیاده کنیم، اما او بدون اینکه ما متوجه شویم خودش را از ماشین به بیرون پرتاب کرد. ماشین نیز برای ما نبود و از یکی از دوستانمان قرض گرفته بودیم».
با تکمیل اظهارات این دو متهم، به دستور بازپرس، پرونده برای تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی منتقل شد