اهمیت انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی پیش رو برای احزاب و گروههای سیاسی اصلاحطلب تا چه اندازه است؟
انتخابات این دوره از مجلس خبرگان از حساسیت زیادی برای اصلاحطلبان و میانهروها برخوردار است، لذا همه باید تلاش کنند افرادی وارد مجلس خبرگان شوند که معتقد به انقلاب و آرمانهای انقلاب و خط نورانی امام باشند و نسبت به نظام و آینده نظام و ملت دغدغه و نگرانی داشته باشند. نباید افراد تازه به دوران رسیده و افرادی که درصدد هستند مسیر انقلاب را منحرف کنند در مجلس خبرگان وارد شوند. انتخابات مهم بعدی امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی است. انتخابات حساسی است، زیرا مجلس نهم در بسیاری از موارد با دولت منتخب مردم هماهنگی ندارد. متاسفانه به دلیل کنارهگیری اصلاحطلبها در انتخابات دوره نهم مجلس افرادی وارد مجلس شدند که تعداد قابل توجهی از آنها انگیزه مردمی ندارند. برخی از افراد تندرو که با دولت گذشته همراه و هماهنگ بودهاند کرسیهای مجلس را در اختیار دارند. این تندروها جلوی حرکتهای دولت سنگاندازی میکنند. لذا مجلس باید به جایگاه اصلی خود بازگردد. افراد عادل و معتدل باید وارد مجلس شوند تا مجلس بتواند به جایگاه مهم و حساس خود بازگردد. به همین دلیل انتخابات مجلس حساسیت بیشتری پیدا میکند. اگر ساختار مجلس اصلاح نشود فشار به دولت افزایش پیدا خواهد کرد و دولت نمیتواند عمر باقی مانده را به سادگی به پایان رساند. علاوه بر این اگر ساختار مجلس تغییر کند دولت روحانی با رای بالاتر و موفقیت بیشتری مسئولیت ریاستجمهوری را در دوره بعد برعهده خواهد گرفت. اما اگر ساختار مجلس متحول نشود این افراد نه تنها برای انتخابات دوره دوازدهم ریاستجمهوری مشکلآفرین خواهند شد بلکه در این سالهای باقیمانده دولت نیز پیش پایش سنگاندازی کرده و مشکل ایجاد میکنند. در نتیجه مردم آسیبدیده و خسارت سنگینی به آنها وارد خواهد شد. همه به ساختار مجلس آینده حساس هستند. تندروها به این دلیل حساس هستند زیرا ممکن است کرسیهای مجلس را از دست بدهند. اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل باید درصدد باشند که با تلاش خود و کسب رای اکثریت راه ورود تندروها را به مجلس مسدود سازند و به جای آنها عقلا، خردمندان و دلسوزان وارد مجلس شوند.
وضعیت انسجام را در جبهه اصلاحات در مقایسه با جبهه اصولگرایان چگونه ارزیابی میکنید؟
با سازوکاری که برای اصلاحطلبها به وجود آمده آنها به یک وحدت و انسجام خاص رسیدهاند. ضروری بود که سیاستگذاریهای اصلاحطلبان به صورت متمرکز انجام شود و کار انتخابات در حوزههای انتخابیه به احزاب و شخصیتهای موثر منطقهای سپرده شود. قرار بر این است که از مرکز کسی در مسائل و اقدامات حوزههای انتخابیه دخالت نکند و مسائل به دست احزاب مردم و شخصیتهای موثر بیفتد. وحدت، انسجام و سیاستگذاری معقولی در میان اصلاحطلبها به وجود آمده است. اما اصولگرایان همانطور که پیش از این قابل پیشبینی بود هرگز به وحدت و انسجام نخواهند رسید. شکاف و فاصلهای بسیار عمیقی میان اصولگرایان وجود دارد. سران اصولگرا بارها و بارها اعلام کردهاند که با تندروها به هیچوجه نمیتوانند زیر یک چتر قرار بگیرند و وحدت و انسجام داشته باشند. نیروهای سنتی نمیتوانند با تندروها در کنار هم قرار بگیرند؛ زیرا جهتگیری آنها کاملا با یکدیگر متفاوت است و نمیتوانند با هواداران دولت گذشته که سازوکار مشخصی برای خود دارند کنار بیایند. آنها نیز درصدد هستند که گوی سبقت را از دو جریان اصولگرایی بربایند. بنابراین اصولگرایان یک جریان را تشکیل دادهاند که هرگز نمیتوانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند. گرچه تلاش میشود که فاصله میان این سه جریان به حداقل برسد اما هرقدر در این زمینه تلاشی صورت میگیرد فاصله آنها بیشتر و بیشتر میشود. بنابراین در مجموع اصلاحطلبان به وحدت دست یافتهاند و امیدواریم این وحدت و انسجام حفظ شود ولی اصولگرایان چنین توفیقی را پیدا نکرده و نخواهند کرد.
شورای عالی اصلاحات تا به امروز چه اندازه توانسته نقش خود را در به وحدت رساندن اصلاحطلبلان ایفا کند؟
شورای عالی اصلاحات طی چند هفته پیش تشکیل شده است. اکنون این شورا به تقسیم کار و شرح وظایف پرداخته است؛ استانها را بین اعضای کمیته آنها تقسیم کردهاند و کمیتهها اکنون در استان درحال فعالیت هستند. باید تاکید شود که شورای عالی سیاستگذاری بیشتر وحدتآفرین است، نظارت و سیاستگذاری عالی را بر عهده دارد و همه به صورت واحد اتفاق نظر دارند که اقدامات اجرایی در دست احزاب در استانها باشد و تنها در یک مورد استثنا وجود دارد، اگر در یک حوزه انتخابیه اختلاف نظری به وجود آید، در آن حوزه انتخابیه و در آن استان قابل حل نباشد کمیته داوری در آن مکان حاضر خواهد شد و از طریق شیخوخیت سعی خواهد کرد که اختلاف نظر را به وحدت برساند، اما به هیچوجه حق دخالت در حوزههای انتخابیه را ندارند. همان مسالهای که حضرت امام (ره) با شدت و قوت بیان کردند و با آن مخالفت فرمودند. حوزهای نباید در حوزه دیگر دخالت کند، زیرا اگر تهران بخواهد برای حوزههای انتخابیه دیگر تصمیمگیری کند، نوعی قیمومیت به وجود خواهد آمد. بنابراین نظر مسئولان اصلاحطلب، احزاب و اعضای شورای عالی سیاستگذاری این است که کارها به وسیله حوزههای انتخابیه و احزاب صورت گیرد.
گویا برخی از اعضای حزب اعتدال و توسعه بر این عقیده هستند که باید به صورت واحد و جدا از اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند.
دولت رسما نمیتواند در انتخابات و در ارتباط با کاندیداها موضعگیری خاصی داشته باشد. دولت باید تمام تلاش خود را برای آماده کردن یک فضای بیطرفانه به کار ببرد تا فضا برای رقابت سیاسی و حضور گسترده مردم فراهم شود اما هواداران دولت که حزب اعتدال هم جزوشان است، مصلحت خود را در این دیدهاند که جداگانه وارد انتخابات شوند و این به مفهوم رقابت آنها با اصلاحطلبها نیست، چهبسا کاندیداها فاصله چندانی با اصلاحطلبان نداشته باشند و همان لیست اصلاحات را با یک یا دو مورد اختلاف ترویج دهند، اما به دلایلی آنها به این جمعبندی رسیدهاند. البته موضع آنها ممکن است، تغییر کند. بنده این تصمیم را به صلاح دولت نمیدانم ولی بالاخره آنها به این جمعبندی رسیدهاند و نظر آنها مهم است. با اینهمه باید تلاش کرد اگر با اصلاحطلبان به وحدت نمیرسند اختلافی هم با یکدیگر نداشته باشند و با آنها رقابت نکنند و در عمل وحدت داشته باشند و دوستانه و صمیمانه در انتخابات در کنار اصلاحطلبان حضور داشته باشند. قدرتمندترین پشتوانهای که دولت میان مردم و گروههای سیاسی دارد جناح اصلاحطلب است و اگر اصلاحطلبها از دولت فاصله بگیرند برای دولت مشکل به وجود خواهد آمد، لذا به هیچوجه نباید اجازه داد که فاصلهای بین اصلاحطلبان و دولت به وجود بیاید تا دولت بتواند مقتدرانه کار خود را ادامه دهد.
چنانچه در حوزهای کاندیدای اصلاحطلبی تایید نشود، آیا ممکن است اصلاحطلبان از معتدلین اصولگرا نیز استفاده کنند و آرای خود را در سبد یک اصولگرای اعتدالی بریزند؟
تصمیمات خوبی تا به امروز درباره مشکلات احتمالی در انتخابات اتخاذ شده اما چون امکان وقوع این مساله که اصلاحطلبی در حوزهای باقی نماند، بسیار کم است، توجه زیادی به آن نمیشود. اما در مجموع اصلاحطلبان باید تلاش کنند که نمایندهای را به مجلس بفرستند که نماینده آرا و اندیشه آنها باشد. در حوزههای انتخابیه نیروهای اصلاحطلب شاخص فراوان وجود دارد. این امید نیز وجود دارد که واحدهای اجرایی و هیاتهای اجرایی با سعه صدر برخورد کنند و خدایی ناخواسته کسی، حتی یک نفر، غیرقانونی رد صلاحیت نشود. باید تلاش زیادی در این مورد صورت گیرد و اصلاحطلبان از رئیسجمهور محترم و مقامات و مراجع عظیمالشأن تقلید توقع دارند که با نهادهای نظارتی در این زمینه رایزنی کنند. در عین حال باید پیشبینیهای لازم صورت گیرد و در حوزههای انتخابیه افراد مختلفی وجود دارد که باید ثبت نام کنند و در نهایت به توافق برسند. شاید نوبت به این مورد نرسد که ما در خارج از دایره اصلاحات از کاندیدای دیگری حمایت کنیم. در بین اصلاحطلبها شخصیتهای برازنده و نیروهای ارزشمند در ردههای مختلف سراغ داریم و آنها میتوانند به انتخابات ورود کنند و مردم به آنها بیش از جناح دیگر گرایش دارند. امیدوارم مجلس آینده مجلس اصلاحات باشد.
تا چه اندازه امکان ائتلاف اصلاحطلبان و اصولگرایان در انتخابات پیش رو وجود دارد؟
هرگز در شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب و شورای عالی اصلاحات سخنی از ائتلاف با اصولگرایان مطرح نشده و این مساله که اصلاحطلبان با بخشی از اصولگرایان به وحدت برسند گمانهزنی برخی از اشخاص اعم از اصلاحطلب و اصولگراست و ممکن است برخیها تصورشان بر این باشد این سیاست استراتژی اصلاحطلبها است، در حالی که در هیچ شورای تصمیمگیریای سخنی از چنین ائتلافی مطرح نبوده است.
چرا اصولگرایان معتدل، سنتی و با ریشه مرعوب تندروها شدهاند و به آنها واکنش نشان نمیدهند؟
درگذشته اعلام شده است که اصولگرایان باید مرزهای خود را ترسیم کنند و این مرزها را از تندروها جدا کنند. برای حفظ حیثیت جریان اصولگرایی که یک جریان ریشهدار هستند باید اصولگرایان سنتی و معتدل دست به این کار بزنند. جریان اصولگرا با دیدگاههای خاص سابقه تاریخی دارند لذا نباید آلت دست افراد تندرو و تازه از راه رسیده قرار بگیرند. جای تاسف است که گاه چهرههای ریشهدار و برازنده مرعوب تندروها شدهاند. تندروها بدون اینکه مصالح کشور را در نظر بگیرند و حتی بدون در نظر گرفتن موازین اخلاقی انگ میزنند، افراد را تخریب میکنند و کارشکنی میکنند. اصولگرایان ریشهدار باید با کمال شهامت و شجاعت مرزهای خود را از تندروها جدا کنند. اصولگرایان اگر اصولگرا هستند باید در چارچوب اصولگرایی با تعریفی که از اصولگرایی دارند حرکت کنند و در ساحت خود حرکت کنند تا از اشتباهات تندروها مبرا باشند.