ستاره اسکندری مدتی قبل به همراه مهین صدری، باران کوثری، الهام کردا و افسانه ماهیان برای اجرا در سالن تئاتر de la Ville به فرانسه سفر کرد تا نام خود را به عنوان نخستین گروه ایرانی که در یکی از مهمترین سالنهای نمایشی این کشور به صحنه رفته است، ثبت کنند. اما پاریس آن روزها حال و هوای دیگری داشت و دو حمله تروریستی در شهر عاشقان، خون بهپا کرده بود…
با او درباره تجربه اجرا در این سالن قرن نوزدهمی، واکنش مخاطبان و رسانهها، حملههای تروریستی پاریس و واکنش کاربران صفحههای مجازی به پیام صلحطلبانه اسکندری گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
بیتوجهی رسانهها و مسئولان به حضور خارجی تئاتریها
اسکندری؛ اجرا در یکی از دو سالن شناخته شده تئاتر شهر پاریس را بسیار حائز اهمیت دانست و در توضیح آنچه برگروه گذشته است، گفت: ما باید برای اتفاقهایی از این دست ارزش قائل باشیم؛ همانطور که وقتی دوستان و همکاران سینمایی برای کشور افتخار کسب میکنند خانه سینما و مدیران سازمان سینمایی به آنها تبریک میگویند. اما اینجا متاسفانه بار دیگر به مظلومیت هنرمندان تئاتر پی میبریم که وقتی گروه نمایشی در یکی از سالنهای مهم تئاتر اروپا روی صحنه میرود و با استقبال مواجه میشود، نه خانه تئاتر، نه مدیران دولتی و نه مطبوعات کمترین توجهی نشان نمیدهند.
این بازیگر که به همراه الهام کردا برای درخشش در نمایش «همهوایی» تندیس بهترین بازیگری را دریافت کرده است، ادامه داد: اجرا در سالن «دِ لا ویل» بسیار خوشحالکننده بود و ما هر شب میزبان ۴۵۰ تماشاگر حرفهای تئاتر بودیم که این تعداد حتی در مقایسه با تماشاگران کار در ایران بسیار قابل توجه به نظر میرسید. از آنجا که بخشی از توجه تماشاگر فرانسوی هنگام اجرا معطوف به بالانویس میشد؛ میزان استقبال فوقالعاده بود و طبق اطلاعات ما، کمپانی نظرهای بسیار مثبتی دریافت کرده است.
تماشاگران آبونمان سالنهای تئاتر هستند/ مخاطب ایرانی، اتفاقی است
او درباره دلایل اهمیت مواجه بازیگران ما با مخاطب غیرایرانی بیان کرد: این سالن تماشاگران مشخص و خاص خود را دارد که آبونمان هستند و همواره به تماشای آثار نمایشی مینشینند؛ بنابر این جلب نظر آنها بسیار دشوار است. به همین علت وقتی با چنین استقبالی از سوی مخاطبان آموزش دیده یا تربیت شده مواجه شدم بسیار لذتبخش بود. امیدوارم سالنهای نمایشی ما مثل تماشاخانه باران، ایرانشهر، مولوی و دیگر سالنها نیز روزی به این سو حرکت کنند و شاهد حضور مخاطبان اختصاصی سالنها باشیم.
اسکندری در همین رابطه به یک معضل جدی در تئاتر ایران اشاره کرد و گفت: متاسفانه ما در ایران با تماشاگران «اتفاقی» تئاتر مواجه هستیم اما تماشاگر فرانسوی برحسب «انتخاب» به تماشای نمایش مینشیند.
بازیگر نمایش «سعادت لرزان مردمان تیره روز» در پاسخ به این پرسش که کدام جنبه از اجرا (بازی بازیگران، نمایشنامه، کارگردانی یا طراحی صحنه) برای مخاطب جذاب بود؟ اظهار کرد: برخلاف آنچه در کشور ما رواج دارد، بیش از آنکه بحث سنجش توانایی هنرمند و بازیگر مطرح باشد؛ به متن و پرداخت کلی نمایش توجه داشتند. اینکه آیا کلیت اجرا به اتمسفر مورد نظر گروه دست مییابد یا خیر. این نکته حتی در نشست رسانهای بعد از اجرای خبرنگاران نیز پررنگ بود و بیشتر رسانهها درباره متن کنجکاوی میکردند.
او افزود: بیشتر سوالها در جلسه پرسش و پاسخ پیرامون چگونگی شکلگیری متن، عشقی که در نمایش موج میزند، فداکاری شخصیتها و مفهوم ایثار گذشت.
این هنرمند بعضی سالنهای نمایش را معیار تعیین کیفیت گروههای تئاتری دانست و گفت: گاهی مشاهده میشود ما همچنان از یک بازی خوب یا بد و کیفیت کارگردانی به عنوان امری جداگانه در تئاتر صحبت میکنیم؛ درحالیکه اصولا اگر شما توانایی قابل قبولی نداشته باشید امکان حضور روی صحنه بعضی سالنها را دریافت نخواهید کرد. بنابراین همینکه شما بتوانید در بعضی سالنها روی صحنه به اجرا بپردازید، یعنی میزانی از استاندارد در کار وجود دارد. مثل کشور ما نیست که یک جوان تازه کار مهمترین سالن تئاتر پایتخت و کشور را با پرداخت پول در اختیار بگیرد!
مدیر سالن حرفهای در نقش دربان گروههای نمایشی
اسکندری در ادامه گفتگو از فردی به نام «آلن» – مدیر تئاتر de la Ville – یاد کرد. اشارهای که طرح یکی دیگر از مسائل قابل تامل و نگران کننده تئاتر ایران، در زمینه مهارتهای مدیریتی سالنهای نمایشی را به همراه داشت. او اظهار کرد: مدیر کمپانی فردی بسیار ماهر و متخصص بود که به تمام جوانب فنی اشراف کامل داشت. آقای آلن تمام شش شب اجرا به تماشای نمایش «همهوایی» مینشست، در انتها در خروج سالن را برای تماشاگران باز میکرد و تا آخرین لحظه تشویق همراه با مخاطب برای گروه کف میزد.
او ادامه داد: این میزان احترام به گروه در شرایطی که ایشان مدیریت یکی از مهمترین سالنهای پاریس را برعهده داشت؛ بسیار قابل تامل و توجه بود.
بازیگر سریال «مرگ تدریجی یک رویا» در پاسخ به این پرسش که از نظر او چرا در سالنهای نمایشی پایتخت شاهد چنین رفتارهای دلسوزانهای نیستیم، خاطرنشان کرد: به نظرم دلیل این نوع رفتار؛ انتخاب مدیران سالنها برحسب یک فرهنگ انتخابگری بر پایه تخصص و قاعده است تا اتفاق! همین قاعدهمندی موجب میشود که مدیران هنری سالها در یک مسند حضور داشته باشند اما اینجا مدیر برحسب اتفاق به چنین جایگاهی میرسد و هر چند ماه یکبار هم شاهد تغییر هستیم.
“من ده سال قبل به دلیل وجود همین شرایط از تئاتر خداحافظی کردم. وقتی که یک مدیر تصمیم گرفت برحسب سلیقه کارهایی از شبنم قلیخانی و محسن علیخانی را کنار بگذارد.” اسکندری با بیان این خاطره عنوان کرد: آنجا بود که گفتم چرا یک فرد غیر متخصص به خود اجازه میدهد برای ما چارچوب تعیین کند در حالیکه تمام عمر در ایران زندگی کردهایم و به تمام حساسیتها و آنچه با عنوان «خطوط قرمز» یاد میشود؛ آشنایی داریم. من از مریخ نیامدهام که قرار باشد ضوابط را رعایت نکنم. وجود رفتارهایی برپایه رابطه و سلیقه آزردگی هنرمند را به همراه دارد. یکسال از عمر ما صرف خلق نمایشی شد که برحسب سلیقه مدیر سالن از اجرا بازماند.
او تصریح کرد: میزان توجه به سینمای مستند و تئاتر از شاخصههای فرهنگی هر کشور محسوب میشود. اگر در کشور روابط جای ضوابط را بگیرد و انتخاب صحیح در کار نباشد همه چیز بر حسب اتفاق پیش میرود. همین میشود که حال تئاتر و سینمای ایران یک روز خوب و یک روز بد.
انفجارهای تروریستی پاریس و چند داستان دیگر
ستاره اسکندری یکی از ایرانیانی است که به سبب برنامه از پیش تعیین شده برای اجرای نمایش «همهوایی» در روزهای ملتهب فرانسه و شهر عشاق و دلباختگان سینما، فلسفه، ادبیات و رستورانهای پرشمار همه چیز را از نزدیک مشاهده کرده است. بازیگر گزیدهکار تئاتر؛ تجربه قابل اعتنایی در ارتباط با بمبگذاریها و کشتار مردم داشت و البته در این میان بار دیگر پای واکنشهای عجیب و غریب مخاطبان در فضای مجازی نیز به بحث باز شد.
او خاطره انفجارهای تروریستی میدان «ریپوبلیک» را این چنین تشریح کرد: بعد از پایان اجراها من به همراه همسرم در فرانسه ماندم و اعضای گروه به آلمان سفر کردند. همه چیز آرام پیش میرفت تا روزی که آن اتفاق رخ داد. حادثه بسیار دردناکی بود و تلخی ماجرا زمانی برایم دوچندان شد که در ذهنم تصور میکردم؛ به رگبار بسته شدن مردم میتوانست در سالن نمایش ما رخ دهد و اگر چنین اتفاقی میافتاد…!
بازیگر مجموعه تلویزیونی «شوق پرواز» ادامه داد: چند ساعتی از انفجارها گذشته بود که به میدان ریپولیک رفتم تا از نزدیک شاهد صحنه انفجار باشم. دوربین تلفن همراه را روشن کردم و چیزی حدود ۸ ثانیه فیلم گرفتم که بهیکباره تعدادی موتور سوار با صداهای رعبآور وارد میدان شدند و شروع کردند به ترساندن مردم. با توجه به وحشت موجود در محیط، مردم ترسیده بودند و عدهای پا به فرار گذاشتند. درحالی که آن جوانها به خیال خودشان خوشمزهگی میکردند.
بیفرهنگی عیان در فضای مجازی
اسکندری اظهار کرد: آن شب با چهرههای وحشتزده مردمی مواجه شدم که به نظر هیچگاه تصور نمیکردند شاهد چنین اتفاقهایی باشند. اما با توجه به تجربههایی که ما در سه دهه اخیر پشت سر گذاشتهایم ترسی مشابه مردم فرانسه در دل من بوجود نیامد و این شاید نتیجه تجربههای متفاوت از جنگ تحمیلی تا حوادث گوناگون سیاسی – اجماعی بود. به هر ترتیب آن شب پیامی در صفحه اینستاگرام منتشر کردم و «از طرف مردم ایران برای تمام جهان آرزوی صلح داشتم» اما بهطور غیر منتظرهای با ناسزاهای بعضی کاربران فضای مجازی مواجه شدم.
او با بیان اینکه به نظر مردم حتی علاقهای به خواندن درست جمله نوشته شده نداشتند، افزود: این رفتار عجیب حتی وقتی درباره «فاجعه منا» پیامی نوشتم، یا هنگام همدردی با مردم در جریان بازگشت «شهدای غواص» به کشور اتفاق افتاد. برای من بسیار سوال برانگیز بود چطور وقتی بهدلیل حضور در محل وقوع حادثهای تروریستی برای تمام مردم جهان آرزوی صلح میکنم با ناسزا مواجه میشوم؟ واقعا از این میل بسیار مردم به خشونت علیه یکدیگر وحشت کردم و دلگیر شدم که چرا دیگر برای مردم تفاوت نمیکند چهکسی، کجا کشته شود؟
مردم چطور در دل خشونت حمل میکنند؟
این بازیگر خاطرنشان کرد: مشابه همین اتفاق حتی وقتی برای «کودک سوری» غرق شده در دریا هم نوشتم رخ داد. یاد زمانی افتادم که لیونل مسی در جام جهانی به ایران گل زد و ماجرای ناسزا گفتنها در صفحه مجازی این بازیکن به راه افتاد. ما ایرانیها همه جای جهان به عنوان مردمی با احساس و صاحب عواطف شرقی شناخته میشویم اما نمیدانم مردم چطور میتوانند این میزان خشونت را در خود حمل کنند.
بازیگر نمایش و سریال تلویزیونی «دندون طلا» گفت: اینکه یک نفر با کلاشنیکف وارد سالن کنسرت شود و ۸۰ نفر را به رگبار ببندد بسیار تلخ است. اما اتفاق جالب دیگر، احساس امنیتی بود که برای اولین بار در من پدید آمد. دوستان فرانسوی من نگران بودند و میگفتند داعش؛ ایران را هم تهدید کرده و گفته به زودی آنجا بمبگذاری میکند. اما من با خیال راحت و غرور عنوان کردم؛ جرات نمیکنند.
این هنرمند سپس در حالیکه بغض در گلو داشت، اظهار کرد: فکر کردم کشورم برای این احساس امنیت چه بهایی پرداخته و جوانانی مانند شهید دورانها که در نمایش «همهوایی» از آنها یاد میکنیم، جان خود را فدای امنیت کشور کردند…
گفتگو با ستاره اسکندری ضمن ابراز احساسات عمیق این هنرمند نسبت به جوانانی که جان خود را در راه امنیت مرزهای میهن فدا کردند؛ به پایان رسید. / hdgkh