«عاشورا هویت ملی ماست»، «عاشورا با ایرانیت عجین شده»، «دنیا امروزکربلا وعاشورا را با ایران وایرانیت میشناسد»، «این افتخار ایران و ایرانیان بوده که در طول تاریخ نگذاشتند پرچم کربلا و عاشورا برزمین بماند»و «ایران وایرانیان احیا گراسلام راستین درهیبت تشیع بودهاند و بزرگداشت پرشور محرم و عاشورا درطول ۱۴ قرن باوجود همه فشارها و سختیها گواه پرافتخاری است بر این مدعا». اینها و گزارههای مشابه آنها با مضمون ایجاد نوعی هویت ملی ایرانی برای محرم و عاشورا چند سالی است که در ایران بهراه افتاده و بهنظر میرسد هر سال هم منظما ابعاد آن دارد گستردهتر میشود.
نمیدانم اصرار برایرانی نشان دادن و ایرانی کردن محرم و عاشورا و پیوند زدن آن با تشیع چقدر از نظر تاریخی درست است. جدای از آنکه چنین پیوندی از نظر تاریخی محل اشکال است و از منظرافزایش اختلاف میان شیعه و سنی هم عمل درستی نیست. مشکل «ایرانیزه» کردن محرم و عاشورا به کنار، چند سالی است که شاهد بهراه افتادن سنت رفتن پیاده به کربلا در اربعین شدهایم. سنتی که صداوسیمایماهم اصرارو تبلیغات زیادی برای آن بهراه انداختهاند وتلاش میشود تا هرچه بیشتر بر تعداد زوار اربعین افزوده شود. امسال البته دو عامل حادثه تلخ و اسفبار منا و تهدید احتمالی حملات داعش بعد از حوادث پاریس بر شور رفتن پیاده برای اربعین به کربلا نیز افزودهاست.
دراینکه بسیاری از ایرانیان قرنها پیش شیعه بودهاند بحثی نیست اما محرم و عاشورا اززمان صفویه بود که یک شور و حال دیگری پیدا کرد. صد البته که قبل از روی کارآمدن صفویه هم شیعیان محرم و عاشورا را یادآوری کرده و عزاداری میکردند. اما روی کار آمدن صفویه و اینکه تشیع مذهب رسمی ایرانیان شد طبیعی بود که برابعاد محرم وعزاداری آن بیفزاید. توجه به این عقبه تاریخی است که تلاش درایجاد یک «هویت ایرانی» برای محرم و عاشورا را با ابهام و علامت سوالهای زیادی روبهرو میسازد.
حسب آنچه که بزرگان تشیع همواره روی آن تاکید داشتهاند قیام اباعبدا… (ع) و ۷۲تن از یارانش دربرابر ظلم و ستم حکومت بنی امیه تلاشی بوده در جهت احیا و بازگرداندن شریعت اسلام به آنچه که در زمان نبی اکرم (ص) بوده است. میان انگیزه امام حسین (ع) برای ایستادن در برابرحکومت یزید و آنچه درسالهای اخیردرایران برخی تبلیغ میکنند یعنی «ایجاد یک هویت شیعی» یا یک هویت «شیعه اسلامی ایرانی»، بهنظرمی رسد شکاف عمیقی وجود دارد. از سوی دیگر ضمن آنکه اساسا خود اینکه کربلا و قیام ابا عبدا… (ع) را یک حرکت اعتراضی تشیع در مقابل دیگر مذاهب اسلامی بهشمارآوریم جای تامل بسیاری دارد چه رسد به آنکه آنوقت خواسته باشیم عناصر ایرانیت و ناسیونالیزم ایرانی را هم با آن درآمیزیم.
واقعیت آناست که محرم، کربلا و عاشورا بخشی از تاریخ اسلام است و نمیتوان آنرا باانگیزههای ناسیونالیستی ایرانی یا «پان فارسی گرایی» از یکسو و احساساتنژاد پرستانه ضدعربی از سویی دیگر، علیه اعراب و دیگر مذاهب بهحساب آورد (امری که بهواسطه اختلافات سیاسی ما با اعراب به ویژه باسعودیها منظما رو به افزایش است و حاصل آن عمیق ترشدن شکاف تاریخی میان شیعه و سنی است.) بهسختی میتوان حرکت ابا عبدا… (ع) و یارانش را در چارچوب یک مذهب خاص گنجاندو محدود کرد.
راهپیمایی اربعین هم بهتدریج دارد هویتی شیعی میگیرد . به ویژه اینکه شاید برخی از ایرانیان امسال بدشان هم نیاید که به سعودیها نشان دهند که ببینید چندین برابر جمعیت حج در کربلا راهپیمایان حسینی آمدهاند اما نه جرثقیل برسرکسی سقوط میکند، نه خون از بینی کسی میآید و نه حتی یک نفربهواسطه سوء مدیریت و بیکفایتی مسئولان وبرنامه ریزان
زیر دست و پا میرود. و سرانجام این پیام هم به داعش داده میشود که تهدیدهای شما نتوانست جلوی آمدن عشاق
ابا عبدا… (ع) با پای پیاده رابگیرد.
فراموش نکنیم که هدف و انگیزه امام حسین(ع) و یارانش احیاء و اصلاح دین جدش بود به یقین اربعین و زیارت «مرقد آن سرجدا» جای خود را دارد و حج بیت ا… الحرام جای خود.
عاشورا و اربعین را ایرانیزه نکنیم!
صادق زیباکلام / استاد دانشگاه
قلم | qalamna.ir :