ایران نوشت: مادر جوان که قصد داشت این پول را برای پسرش که در خارج از کشور درس میخواند بفرستد نمیدانست از زمانی که از صرافی خارج شده دزدان وی را تحت نظر قرار دادهاند. زن جوان زمانی که جلوی در خانهاش رسید در حال بالاکشیدن شیشههای خودرویش بود که پسری به سمت وی رفت و این در حالی بود که مریم فکر میکرد آن پسر قصد پرسیدن آدرس را دارد و جالب اینکه شروع سناریوی دزدان با همین ترفند قدیمی است.
وقتی دزد حرفهای اقدام به قاپیدن کیف زنانه که روی دوش وی بود کرد مریم خواست دفاع کند که با پاره شدن دسته کیف چرمی موفق به این کار نشد.
دزد جوان پس از سرقت کیف پر پول بسرعت به سمت موتور هوندا ۱۲۵ که در چند متری خودرو به انتظارش ایستاده بود رفته و سوار بر آن پا به فرار گذاشتند. مریم که در این سرقت کتفش در رفته بود با پلیس تماس گرفت و از مأموران کلانتری ۱۴۱ شهرک راهآهن خواست تا دزدان میلیونی کیف دستیاش را دستگیر کنند.
بدین ترتیب تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران با دستور بازپرس ایزدموسی از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران برای ردیابی این دزدان حرفهای وارد عمل شدند. کارآگاهان در گام نخست تحقیقات پی بردند طعمههای دیگری به این شیوه و شگرد هدف سرقتهای ۲ مرد موتور سوار قرار گرفتهاند و اینکه دزدان برای اجرای نقشه هایشان تنها زنان را سوژه سرقت هایشان قرار دادهاند.
مأموران در این شاخه از تحقیقات به سراغ بانک و صرافیهایی که طعمهها در آن محلها شناسایی شده بودند رفته و با بررسی دوربینهای مدار بسته با چهره مردی آشنا که در همه فیلمها دیده میشد روبهرو شدند. تیم پلیسی در این مرحله با تصویر به دست آمده به سراغ آلبوم مجرمان سابقه دار رفتند و خیلی زود محمد ۴۰ ساله را که یکی از زاغ زنها و کیف قاپهای قدیمی است شناسایی کردند.
کارآگاهان در این مرحله پی بردند که محمد به خاطر زاغ زنی در یک باند حرفهای از سال ۸۹ به زندان افتاده است و حدود یک ماه است که با گذاشتن قرار وثیقه چند روز را به مرخصی رفته و در این مدت دست به دزدی زده و برای پنهان ماندن نقشه سرقتش به زندان برگشته است. بدین ترتیب اوایل آبانماه بود که محمد با دستور بازپرس ایزدموسی از زندان در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و زمانی که در برابر مدارک و فیلمهای زمان سرقت قرار گرفت. لب به اعتراف گشود و همدستش را لو داد. کارآگاهان در این مرحله با شناسایی کیف قاپ حرفهای برای دستگیری وی وارد عمل شدند و مأموران خیلی زود سعید را در جنوب پایتخت دستگیر کردند.
مصاحبه با متهم
سابقه داری؟ سال ۸۹ بود که به خاطر زاغ زنی و کیف قاپی در یک باند حرفهای دستگیر شدم و از آن زمان به بعد در زندان هستم.
بیکار بودی دزدی کردی؟نه، به خاطر دوستانم وارد باندشان شدم و وقتی پول خوبی به دست آوردم وسوسه شدم تا در دیگر سرقتهایشان نیز حضور داشته باشم.
چه نقشی در سرقتها داشتی؟ در بانک و صرافیها زاغ زنی میکردم و پس از شناسایی طعمهها با دوستانم تماس میگرفتم و مشخصات سوژه را به آنها میدادم تا در فرصتی مناسب دست به دزدی بزنند.
فکر میکردی دستگیر بشوی؟ نه چون در زمان دزدی نبودم و فکر نمیکردم دستگیر شوم.
چرا پس از دستگیری دوباره دزدی کردی؟ وقتی دیدم همسرم و بچه هایم مرا ترک کردند و به خاطر بیپولی آنها را از دست دادهام دوباره تصمیم به دزدی گرفتم.
مگر دوران محکومیتت تمام شده بود که آزاد شدی؟
نه، پس از ۵ سال با قرار وثیقه چند روزی را به مرخصی آمدم و دوباره به زندان بازگشتم که دوباره دستم رو شد و باید سالهای بیشتری را در زندان به سر ببرم.
چرا دزدی؟ وقتی به مرخصی رفتم فهمیدم همسرم از من طلاق گرفته است و از وی خواستم تا تنهایم نگذارد که او گفت جایی برای زندگی با من را ندارد و خواست تا خانهای برایشان اجاره کنم تا حاضر به زندگی مجدد با من باشد که همین فکر باعث شد تا با یکی از دوستانم صحبت کنم که وی نیز به خاطر بیپولی پیشنهاد دزدی را داد.
فکر نمیکردی دستگیر شوی؟
به هیچ چیز جز خانوادهام فکر نمیکردم و فقط دنبال پول بودم تا بتوانم خانهای برایشان اجاره کنم تا در آرامش باشند.
در این سرقتها هم زاغ زنی کردی؟
زاغ زن و موتور سوار بودم و دوستم اقدام به کیف قاپی میکرد.
بار اول از دوربینهای مداربسته بانک شناسایی شدی چرا دوباره زاغ زنی کردی؟
وقتی فکرت مشغول باشد به هیچ چیز فکر نمیکنی، اگر پول داشتم هیچ وقت دوبار اشتباه نمیکردم و راه خلاف را به زندگیام باز نمیکردم.
چند نفر را هدف سرقتهایتان قرار دادید؟ ۵ نفر.
چقدر پول به جیب زدی؟ ۵۰ میلیون تومان که حاضرم همه آنها را پس بدهم.
چه برنامهای برای زندگی ات داری؟
برای من که زندان شده خانه ابدی ولی نگران خانوادهام هستم و میخواهم دوباره زندگی قدیمی و سالم خودم را شروع کنم.
اگر آزاد شوی چه کار میکنی؟ دیگر دزدی نمیکنم، حاضرم با بدبختی و سختی زندگی کنم ولی در کنار خانوادهام باشم .
بچه داری؟ ۲ پسر که همیشه شرمنده آنها هستم و امیدوارم یک روز بتوانم این روزهای سخت را برایشان جبران کنم.
حرف آخر؟ فقط برای برگشتن زنم به زندگی دست به دزدی زدم تا پول اجاره خانه را به دست آورم وگرنه هیچ وقت دزدی نمیکردم و پشیمانم.