سال ۱۳۸۹ بود که در ارتفاعات ۴۴۰۰ متری دنا «غلامحسین خالدی» یکی از محیطبانان این منطقه حفاظت شده طی انجام وظیفه با یک شکارچی درگیر شد که این درگیری در نهایت به جآن باختن شکارچی انجامید.
حالا ۵ سال از این ماجرا میگذرد، پنچ سالی که هر روز آن برای غلامحسین همچون کابوسی ناتمام گذشته است، این محیطبان تا به حال ۲ بار حکم اعدام دریافت کرده است که هربار در دیوان عالی کشور نقض شده است و چه سخت است که بارها حکم مرگت را در مقابلت گذارند و تو در این اندیشه که ای کاش هرگز مسئولیت حفاظت از زیست بوم سرزمینم را بر عهده نمیگرفتم تا نه جانی ستانده میشد و نه خانوادهای داغدار و نه من امروز بیپناه و نگران از آینده همسر و فرزندی بیمار از پشت میلههای زندان به آینده نامعلوم خود خیره شوم.
امروز غلامحسین و خانوادهاش با چالشی دیگر مواجهند، چرا که در آخرین دادگاه وی، قاضی حکم به مصالحه داد و برای گرفتن رضایت از اولیای دم، موضوع دریافت وجهالمصالحه (دیه) مطرح شد. مبلغی که پرداخت آن از توان خانواده محیط بان در بند خارج است .
امروز چشم امید غلامحسین و خانواده اش به دستان یاریگر هموطنانی است که جان انسان را ارج مینهند و با احترام به خانواده جانباخته این ماجرای شوم، با کمک خود سعی در حفظ جان محافظ زیست بوم سرزمینمان دارند.
جمعی از فعالان اجتماعی طی پیامی از مردم عزیز کشورمان خواستهاند تا خانواده غلامحسین خالدی را در تامین مبلغ وجهالمصالحه تعیین شده از سوی خانواده داغدیده جانباخته یاری کنند.
متن پیام به این شرح است:
به نام خداوند بخشنده ی ِ توبه پذیر
غلامحسین خالدی؛ محیط بان دناست. در آخرین گفتگویی که با او در زندان داشتیم ؛ از آرزویش میگفت. اینکه آرزو دارد پیش از مرگش یک روز آزاد باشد و روستایش را ببیند و بعد . . . . .
آنچه میان غلامحسین و شکارچی جان باخته در منطقه حفاظت شده دنا گذشته است ؛ دیگر آنقدر مشمول گذشت زمان و آراء دادگاه گشته است که صحبت از آن اکنون و در این شرایط جایز نیست.
آنچه ضروری به نظر میرسد ؛ احترام به حکم دادگاه و حقوق قانونی و شرعی خانواده شکارچی در گذشته است.
بیش از ۵ سال از زندانی شدن آقای خالدی میگذرد و ایشان حتی یک روز هم به مرخصی نیامدهاند. برای کسی که زندگی را در رهایی و پاکی زاگرس شناخته است این نوع زندگی مرگ و اعدامی تدریجی است. خانواده خالدی از عدم پشتیبانیِ مالی سازمان حفاظت از محیط زیست دلشکستهاند. آنها میگویند خانواده شکارچی را درک می کنند و به شدت نگران فرزندان بازمانده از ایشان هستند. خانواده آقای خالدی به احترام خانواده شکارچی اشاره کرده و میگویند زمانی که برای گفتگو و مصالحه به منزلشان مراجعه کردیم ؛ آنها نهایت احترام را برای ما قایل شدند وآنچه که برای صلح و گذشتن از اعدام اقای غلامحسین تعیین شده است ؛ هر چه باشد در مقابل جان انسانی که از دست رفته و انسان دیگری که در انتظار اعدام است ؛ ارزشی ندارد.
خانواده آقای خالدی از فرودستیشان در برابر وجه المصالحه (دیه) تعیین شده میگویند و دراین باره
از هم میهنانشان تقاضای یاری میکنند.
از سوی دیگر در گفتگو با تنی چند از متنفذین و معتمدین و مسئولین محلی نیز این تقاضا تکرار میشود. جملگی متفق القول؛ زندانی ماندن محیط بان دنا را ناشی از عدم توان مالیش ذکر میکنند. و آنها نیز خواهان یاری مردم به محیط بان دنا میباشند.
مادر و پدرآقای خالدی ” خانم زهرا پورخنده و آقای علی زمان خالدی ” ؛ همسر و فرزند آقای خالدی ” فاطمه خالدی برهنه و نازنین خالدی ؛ برادران آقای خالدی ” رضا علی و عباس و غلامعلی و ابولفضل و جمعی از معتمدین و مسوولین محلی و گروهی از دوستدارانِ طبیعت و امضا کنندگان بیانیه شیرسنگی با توافق در تعیین روز شهادت امام رضا(ع) برای گردآوری حمایتهای مالی و پرداخت وجهالمصالحه ؛ این متن را به همراه شماره حساب آقای غلامحسین خالدی ” محیط بان دنا” ؛ منتشر میکنند.
ما نویسندگان این متن با اعتقاد و احترام برای توسل خانواده محترم آقای غلامحسین خالدی برضامن آهو که یادآوری کبوتران دور گنبد ایشان و داستانشان با حمایت از آهوانِ دشت این مددجویی را سبب ساخته است؛ و با اعتماد بر دلهای مهربان مردم سرزمینی که نذر و سخاوت را میشناسند ؛ فروتنانه خواهشمندیم ؛ غلامحسین خالدی ؛ محیط بان دنا ؛ رفیق بلوطهای زاگرس را تنها نگذارید.
قضاوت کار ما نیست ؛ ما میتوانیم همدلی کنیم. ما امکان این را داریم که با رای دادگاه و تقاضای خانواده شکارچی محترم و خانواده محیط بان دنا همدلی کنیم و در رفتاری ناشی از درک و همدلی ؛ مسولانه مشارکت اجتماعی و انسانیمان را به تماشا بگذاریم. مبالغ اندک هر یک از ما در مجموع میتواند ؛ محیط بان دنا را از رنج زندان و خطر اعدام برهاند. پس دست در دست هم میگذاریم و با مهر؛ سالها پاسداری غلامحسین خالدی را از طبیعت ارج می نهیم و نشانهای از احترام به بازماندگان انسانی که گذشتشان نشانه ی عطوفت و قلب رئوفشان است ؛ میگردیم.
لازم به ذکر است که تعدادی از مسوولین محلی قول پیگیری و نصب شیر سنگی در یکی از مکانهای عمومی شهر یاسوج به نام و احترام شکارچی جان باخته را به ما داده اند.
مبلغ دیه یک میلیارد و ششصد و پنجاه میلیون ریال است. هزینه ی تهیه و حمل و نصب شیر سنگی دومیلیارد ریال معادل دویست میلیون تومان برآورد شده است. هزینه نصب شیر سنگی به یاد شکارچی جان باخته ؛ ممکن است بنا به توافق با خانواده ی محترم ایشان صرف امور خیریه بشود یا در اختیار خانواده شکارچی قرار بگیرد جهت اموری که اولویت آنها باشد؛ در این باره گفتگوی بزرگان محلی با خانواده ی شکارچی محترم همچنان ادامه دارد.
هموطنان عزیز ؛ چنانچه مایل باشند میتوانند تصویر فیش مبلغ واریز شده را به همراه نام حقیقی یا حقوقی خود با خبرگزاری ایلنا در میان گذاشته و در صورت تمایل پیرو این متن منتشر نمایند.
شماره حساب بانک صادرات ؛ بهنام غلامحسین خالدی: ۶۰۳۷۶۹۱۵۵۸۹۶۷۱۳۹
گفتنی است؛ خانواده خالدی تاکید دارند تنها از طریق همین شماره کارت همیاریها را جمعآوری کرده و هیچ شماره حساب دیگری منتشر نکردهاند. در صورتی که شماره حسابهای دیگری نیز لازم باشد؛ فقط از طریق خبرگزاری ایلنا با هم میهنان به اشتراک گذاشته خواهد شد.
سازمانهایی که نمی توانند از کارکنانشان در برابر انجام وظایفشان دفاع کنند چرا نیرو استخدام می کنند اگر این محیط بان استخدام شده مگه وظیفه اش تعریف شده نیست اگر در زمانی که نیاز به عمل هست نبایستی اقدامی شود چرا کارمند می گیرید . بابا محیط بان برای چه استخدام می کنبد وقتی نمی تواند در برابر وظایفش اقدامی نماید مانند پلیسی که در برابر دشمن مسلح نتواند شلیک کند. حالا هم این اتفاق افتاده وظیفه سازمان متبوع اش است که از کارکنانش حمایت کند