هیچکس از منتقدان خطر نکرد تا به نام و آدرس، از تصمیم خطیر خمینی جوان خرده بگیرد. به عوض، کثیری از سایتها و صفحات نشاندار یا بینشان در جهان مجازی، صرفه را در آن دیدند که به چهره این تصمیم اسید بپاشند و از همین آغاز که هنوز سه چهار منزل تا شب انتخابات راه مانده است، زبان به سرزنش واقعه بگشایند. ماجرا به سیدحسن خمینی فیصله نیافت و دیگرانی نیز به میدان آمدند و خبر دادند که در معرکه آتی انتخاب مردم، نامشان را به محک رأی و خواست مردم خواهند گذاشت.
همین ماجرا، حلقه منتقدان تنگچشم را به صرافت انداخت تا در هر مکانت و منزلت و مرتبتی که هستند و از هر تریبون و میکروفونی که برخوردارند هشدار بدهند که انگار قرار است جمعی به هوای تغییر در ترکیب پارلمان یا خبرگان، پا به میدان بگذارند. یکی از احیای فتنه سخن گفت و دیگری از تشکیل یک اقلیت قوی. رسواتر از همه، صفحاتی در جهان مجازی بود که حتی از اغفال و اغوای خمینی جوان سخن به میان آوردند. ماجرا اما سادهتر از همه این توطئهاندیشیها است.
سیدحسن خمینی نوادر مصادیق در میان بزرگان صاحب کاریزماست که از قرار گرفتن روی ترازوی افکار عمومی پرهیز ندارد. به این اعتبار، سیره سیدحسن خمینی، میتواند آغاز یک سنت بدیع و کمسابقه در حیات مردان سیاسی ایران باشد. خمینی جوان، چهرهای شناخته به «استقلال» است. او را نه میتوان سراسر به اردوی اصلاحات سنجاق کرد و نه تماماً به جبهه اصولگرایی.
مجلس خبرگان، مجمع معتمدان نظام است. سید حسن خمینی را کمتر کسی است که به عنوان معتمد نظام نشناسد، حتی اگر با مذاق و منش سیاسی او بر سر مهر نباشد.
مهم آن است که به گفته روحانی، «تمام چهرههای علاقهمند به خدمت، در انتخابات حاضر شوند.» روحانی در آخرین مواضع انتخاباتی خود از همگان خواست که انتخابات آینده را به «جلوهگاه وحدت، قدرت ملی و انسجام ملت ایران» بدل کنند.